در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها صائب تبریزی مصرع یا بیتی از مولانا را عیناً نقل قول کرده است:
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۵ :: مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳
صائب تبریزی (بیت ۱۲): جواب آن غزل مولوی است این صائب - که چشم بند کند سحرهاش بینا را
مولانا (بیت ۷): کجاست کان شه ما نیست لیک آن باشد - که چشم بند کند سحرهاش بینا را
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰۵ :: مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۱
صائب تبریزی (بیت ۱۱): صائب این آن غزل عارف روم است که گفت - چون عیان جلوه دهد چهره، گمان برخیزد
مولانا (بیت ۲): من گمانم تو عیان پیش تو من محو به هم - چون عیان جلوه کند چهره گمان برخیزد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰۶ :: مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۴
صائب تبریزی (بیت ۱۲): صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت - عید بگذشت و همه خلق پی کار شدند
مولانا (بیت ۱): عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند - زیرکان از پی سرمایه به بازار شدند
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸۵ :: مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۹
صائب تبریزی (بیت ۱۵): جواب آن غزل است این که گفت عارف روم - تو نازنین جهانی کجا توانی کرد؟
مولانا (بیت ۷): ولیکن این صفت ره روان چالاکست - تو نازنین جهانی کجا توانی کرد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۷۸ :: مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵۱
صائب تبریزی (بیت ۱۵): صائب این آن غزل عارف روم است که گفت - چه غم ار زر نبود، چون مدد از کان داریم
مولانا (بیت ۵): چه کم ار سر نبود چونک سراسر جانیم - چه غم ار زر نبود چون مدد از کان داریم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۸۲ :: مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴۶
صائب تبریزی (بیت ۱۲): صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت - خاک در دیده این عالم غدار زنیم
مولانا (بیت ۸): خاک زر می شود اندر کف اخوان صفا - خاک در دیده این عالم غدار زنیم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۵۸ :: مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹۱
صائب تبریزی (بیت ۸): صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت - بشکن شاخ نبات و دل ما را مشکن
مولانا (بیت ۱۱): بلبل از عشق ز گل بوسه طمع کرد و بگفت - بشکن شاخ نبات و دل ما را مشکن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۸۱ :: مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹۲
صائب تبریزی (بیت ۱۱): صائب این آن غزل عارف روم است که گفت - نقد خود را سره کن عیب ترازوی مکن
مولانا (بیت ۸): روی را پاک بشو عیب بر آیینه منه - نقد خود را سره کن عیب ترازوی مکن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۹۴ :: مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۷
صائب تبریزی (بیت ۱۱): صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت - ای خداوند یکی یار جفاکارش ده
مولانا (بیت ۱): ای خداوند یکی یار جفاکارش ده - دلبری عشوه ده سرکش خون خوارش ده
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۱۲ :: مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸۷
صائب تبریزی (بیت ۱۲): صائب جواب آن غزل مولوی است این - کای گوهر فزوده ز دریا چگونهای؟
مولانا (بیت ۴): ای جان تو در گزینش جانها چه میکنی - وی گوهری فزوده ز دریا چگونهای
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۳:من آن وحشی غزالم دامن صحرای امکان را - که میلرزم ز هر جانب غباری میشود پیدا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۸۶:مکرر بود وضع روز و شب، آن ساقی جانها - ز زلف و عارض خود، صبح و شام آورد مستان را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۳۸:حیاتِ جاودان، بیدوستان، مرگیست پابَرجا - بهتنهایی مَخور، چون خضر، آبِ زندگانی را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۳۶:کمند زلف در گردن گذشتی روزی از صحرا - هنوز از دور گردن میکشد آهوی صحرایی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۳۸:صنوبر با تهیدستی به دست آورد صد دل را - تو بیپروا برون از عهدهٔ یک دل نمیآیی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴:از این اقبالگاه خوش مشو یک دم دلا تنها - دمی می نوش باده جان و یک لحظه شکر میخا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:تو دیدی هیچ عاشق را که سیری بود از این سودا - تو دیدی هیچ ماهی را که او شد سیر از این دریا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵:ببین ذرات روحانی که شد تابان از این صحرا - ببین این بحر و کشتیها که بر هم میزنند این جا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷:از آن مایی ای مولا اگر امروز اگر فردا - شب و روزم ز تو روشن زهی رعنا زهی زیبا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹:چه باشد گر نگارینم بگیرد دست من فردا - ز روزن سر درآویزد چو قرص ماه خوش سیما
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » حکایت:مسی از زر بپالوی و می لافی چه سود اینجا؟ - که رسوا گردی ای لافی چو سنگ امتحان بینی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۸:که میآید به سر وقت دل ما جز پریشانی؟ - که میپرسد بغیر از سیل، راه منزل ما را؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۹:ندارد مزرع ما حاصلی غیر از تهیدستی - توان در چشم موری کرد خرمن حاصل ما را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۸۴:بنه بر طاق نسیان زهد را چون شیشهٔ خالی - درین موسم که سنگ از لاله جام آورد مستان را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۹۹:مَرا، از صافیِ مَشرَب، زِ خود دانند، هر قومی - که: هر ظرفی، به رنگِ خود بَرآرد، آبِ روشن را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۳۵:مه نو مینماید گوشهٔ ابرو، تو هم ساقی - چو گردون بر سر چنگ آر آن جام هلالی را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۳۹:به امّیدی که چون بادِ بهار از دَر دَرون آیی - چو گُل، در دستِ خود داریم، نقدِ زندگانی را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۴۰:شود آسان، دل از جان برگرفتن، در کُهنسالی - که در فصلِ خزان، برگ، از هوا گیرد، جدایی را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۴۱:سزای توست چون گل گریهٔ تلخ پشیمانی - که گفت ای غنچهٔ غافل، دهن پیش صبا بگشا؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۴۸۲:دو روزی نیست افزون عمر ایام برومندی - مشو غافل ز حال تلخکامان تا ثمر داری
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۴۸۵:چنان از موج رحمت شد زمین و آسمان خالی - که دریای سراب و ابر تصویرست پنداری
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۳۹:مشو از نالهٔ افسوس غافل چون جرس، باری - اگر از کاروان همچون خبر بیرون نمیآیی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۴۰:چنان در خانهٔ آیینه محو دیدن خویشی - که گر عالم شود زیر و زبر بیرون نمیآیی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۴۴:تو آن هوش از کجا داری که از خود بی خبر گردی؟ - همان بهتر که خرج این جهان مختصر گردی
مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سیام:عجب سروی، عجب ماهی، عجب یاقوت و مرجانی - عجب جسمی، عجب عقلی، عجب عشقی، عجب جانی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۰:کمان بیکار گردد چون هدف از پای بنشیند - نه از رحم است اگر بر پای دارد آسمان ما را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۵:(سپندی شد عقیق صبر در زیر زبان ما را - به داغ تشنگی تا چند سوزی زان لبان ما را؟)
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲:به خانهخانه میآرد چو بیذق شاهِ جان ما را - عجب بردست یا ماتست زیر امتحان ما را
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۴۵:درین زمان که عقیم است جمله صحبتها - کنارهگیر و غنیمت شمار عزلت را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۱۶:ز دست راست ندانستمی اگر چپ را - چه گنجها به یمین و یسار داشتمی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۹:زهی رخ تو نموداری از بهشت خدا - نهال قد تو برهان عالم بالا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳:اگر تو عاشق عشقی و عشق را جویا - بگیر خنجر تیز و ببر گلوی حیا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴:درخت اگر متحرک بدی ز جای به جا - نه رنج اره کشیدی نه زخمهای جفا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:روم به حجره خیاط عاشقان فردا - من درازقبا با هزار گز سودا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷:چه نیکبخت کسی که خدای خواند تو را - درآ درآ به سعادت درت گشاد خدا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱:مرا تو گوش گرفتی همیکشی به کجا - بگو که در دل تو چیست چیست عزم تو را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲:رویم و خانه بگیریم پهلوی دریا - که داد اوست جواهر که خوی اوست سخا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳:کجاست مطرب جان تا ز نعرههای صلا - درافکند دم او در هزار سر سودا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴:چه خیره مینگری در رخ من ای برنا - مگر که در رخمست آیتی از آن سودا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:برفت یار من و یادگار ماند مرا - رخ معصفر و چشم پرآب و وااسفا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷:به جان پاک تو ای معدن سخا و وفا - که صبر نیست مرا بیتو ای عزیز بیا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹:شراب داد خدا مر مرا تو را سرکا - چو قسمتست چه جنگست مر مرا و تو را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:سبکتری تو از آن دم که میرسد ز صبا - ز دم زدن نشود سیر و مانده کس جانا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۶:مبارکی که بود در همه عروسیها - در این عروسی ما باد ای خدا تنها
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۸۵:دَه دَر شود گشاده، شود بسته چون دَری - انگشت، تَرجُمانِ زبان است، لال را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۵:هر روز بامداد به آیین دلبری - ای جان جان جان به من آیی و دل بری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۶:شد جادوی حرام و حق از جادوی بری - بر تو حرام نیست که محبوب ساحری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۷:هر روز بامداد درآید یکی پری - بیرون کشد مرا که ز من جان کجا بری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۸:ای دل ز بامداد تو بر حال دیگری - وز شور خویش در من شوریده ننگری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹۰:جان خاک آن مهی که خداش است مشتری - آن کس ملک ندید و نه انسان و نی پری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹۱:ای عشق پرده در که تو در زیر چادری - در حسن حوریی تو و در مهر مادری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹۲:ای بس فراز و شیب که کردم طلب گری - گه لوح دل بخواندم و گه نقش کافری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰۴:بزم و شراب لعل و خرابات و کافری - ملک قلندرست و قلندر از او بری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰۶:سیمرغ و کیمیا و مقام قلندری - وصف قلندرست و قلندر از او بری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲۳:یا من یزید حسنک حقا تحیری - اهلا و مرحبا بسراج منور
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۳۴:فغان، که همچو قلم، نیست از نگونبختی - بهغیرِ روسیـَهی، حاصل از سجود، مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۴۱:گران نیم به خریدار از سبکروحی - به سیم قلب، چو یوسف توان خرید مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۷۵:هزار لطف طمع داشتم ز سادهدلی - نکرد چشم تو ممنون به یک نگاه مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۸۲:اگر تو دامن خود را به دست ما ندهی - ز دست ما نگرفته است کس گریبان را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۹۰:به یک کرشمه که در کارِ آسمان کردی - هنوز میپَرَد از شوق، چَشمِ کوکبها
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۴۷۷:ز نالههای غریبانه منع ما نکنی - اگر دل شبی از کاروان جدا افتی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۲۷:زمین، سرای مصیبت بود، تو میخواهی - که مشت خاکی ازین خاکدان به سر نکنی؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۰:نهان شدند معانی ز یار بیمعنی - کجا روم که نروید به پیش من دیوی ؟
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۸۰:با دل بی آرزو، بر دل گرانم یار را - آه اگر میبود در خاطر تمنایی مرا
مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سوم:حد و اندازه ندارد نالهها و آه را - چون نماید یوسف من از زنخ آن چاه را
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۸۵:به هشیاران فشان این دانهٔ تسبیح را زاهد - که ابر از رشتهٔ باران به دام آورد مستان را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۸:ز سرو و گل چمن مینا و جام آورد مستان را - ز بلبل مطرب رنگین کلام آورد مستان را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان را - از آن پیغامبر خوبان پیام آورد مستان را
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۹۷:گوشی نخراشد ز صدای جرس ما - ما قافلهٔ ریگ روانیم جهان را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶:لب را تو به هر بوسه و هر لوت میالا - تا از لب دلدار شود مست و شکرخا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸:ای از نظرت مست شده اسم و مسمّا - ای یوسف جان گشته ز لبهای شکرخا
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۲۲:آسمان، آسوده است از بیقراریهای ما - گریهی طِفلان، نمیسوزد دلِ گَهواره را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۶۸:نیست در طینت جدایی عاشق و معشوق را - شمع از خاکستر پروانه میریزیم ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۴۷۰:با جگر خوردن قناعت کن که این مهمانسرا - جز غم روزی ندارد روزی آمادهای
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۰۱:چشم بیداری است هر کوکب درین وحشت سرا - در میان اینقدر بیدار، چون خوابد کسی؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹:می نماید پایکوبان دار را منصور ما - تاک را آتش عنان سازد می پر زور را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱:من چو موسی در زمان آتش شوق و لقا - سوی کوه طور رفتم حبذا لی حبذا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴:عقل دریابد تو را یا عشق یا جانِ صفا ؟ - لوح محفوظت شناسد یا ملایک بر سما ؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱:سر برون کن از دریچه جان ببین عشاق را - از صبوحیهای شاه آگاه کن فساق را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:دوش آن جانان ما افتان و خیزان یک قبا - مست آمد با یکی جامی پر از صرف صفا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵:از فراق شمس دین افتادهام در تنگنا - او مسیح روزگار و درد چشمم بیدوا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶:ای هوسهای دلم بیا بیا بیا بیا - ای مراد و حاصلم بیا بیا بیا بیا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸:امتزاج روحها در وقت صلح و جنگها - با کسی باید که روحش هست صافی صفا
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۳۲:ذوق نظارهٔ گل در نگه پنهان است - ای مقیمان چمن، رخنهٔ دیوار کجاست ؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۳۴:خار خاری به دل از عمر سبکرو مانده است - مشت خار و خسی از سیل به ویرانه به جاست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۳۸:رَفتن از عالَمِ پُرشور، بِه از آمدن است - غنچه، دلتَنگ به باغ آمد و؛ خندان، برخاست!
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۸۴:جوی شیر از جگرِ سنگ بُریدن، سهل است - هرکه بر پای هوس تیشه زند، کوهکَن است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۴۲۳:غفلت پیریم از عهد جوانی بیش است - خواب ایام بهارم به خزان افتاده است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۴۱:نفس سوختهٔ لاله، خطی آورده است - از دل خاک، که آرام در آنجا هم نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۱:چهره صاف تو آیینه اندیشه نماست - جان ز سیمای تو چون آب ز گوهر پیداست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲۱:از لب خشک صدف ریزش نیسان پیداست - خشکی بحر ز سر پنجه مرجان پیداست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۷۲:سبزه خط تو راه دل آگاه زده است - این چه خضرست ندانم که مرا راه زده است
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷:من پری زادهام و خواب ندانم که کجاست - چونک شب گشت نخسپند که شب نوبت ماست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۵۱:اظهارِ عشق را، به زبان، احتیاج نیست - چَندان که شد نِگَه به نِگَه آشنا، بس است!
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۹۵:بر حُسنِ زودسِیرِ بهار، اعتماد نیست - شبنم، به روی گُل، به امانت نشسته است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۹۶:از حال دل مپرس که با اهل عقل چیست - دیوانهای میانهٔ طفلان نشسته است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶۵:سر رشته امید ز رحمت گسسته نیست - تا لب گشاده است در توبه بسته نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶۶:مقبول نیست طاعت هر کس شکسته نیست - استاده را ثواب نماز نشسته نیست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳:از دل به دل برادر گویند روزنیست - روزن مگیر گیر که سوراخ سوزنیست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۴۳۴:از باده خشک لب شدن و مردنم یکی است - تا شیشهام تهی شده، پیمانه پر شده است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۲۳:از عمر رفته حاصل من آه حسرت است - جز زنگ از شمردن این زر به دست نیست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰:از بامداد روی تو دیدن حیات ماست - امروز روی خوب تو یا رب چه دلرباست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۴۷۵:مرا ز پیر خرابات نکتهای یادست - که غیر عالم آب آنچه هست بر بادست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶۶:مرا ز پیر خرابات این سخن یادست - که غیر عالم آب آنچه هست بر بادست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶۷:مرا ز پیر خرابات نکته ای یادست - که غیر عالم آب آنچه هست بر بادست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۱۸:زبان شانه درازست بر سر عالم - به این که خدمت زلف تو حق شمشادست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱:جهان و کار جهان سر به سر اگر بادست - چرا ز باد مکافات داد و بیدادست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۴۸۵:گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست - صبح نزدیک است، در فکر شب تار خودست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۳:نقطه خالش که نه پرگار سرگردان اوست - کیست کز فرمان او گردن کشد، دوران اوست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۶:چرخ را خون شفق در دل ز استغنای اوست - رنگ زرد آفتاب از آتش سودای اوست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۶:بی محابا در میان نازکش انداخت دست - ناخن شاهین ز رشک بهله ای در دل شکست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۳:محتسب از عاجزی دست سبوی باده بست - بشکند دستی که دست مردم افتاده بست!
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۵:وقت آن کس خوش که لب را بر لب پیمانه بست - جبهه را چون خشت بر خاک در میخانه بست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۰:چون نظر کردن همه اوصاف خوب اندر دلست - وین همه اوصاف رسوا معدنش آب و گلست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۴۹۴:رخسارهٔ ترا به نقاب احتیاج نیست - هر قطره عرق به نگهبان برابرست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۱۱:بر مهلت زمانهٔ دون اعتماد نیست - چون صبح در خوشی بسر آور دمی که هست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱۴:کام از تو هر که یافت سلیمان عالم است - دستی که در میان تو شد حلقه خاتم است
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۷:ای گل تو را اگر چه که رخسار نازکست - رخ بر رخش مدار که آن یار نازکست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۴۳:نه همین موج ز آمد شد خود بی خبرست - هیچ کس را خبر از آمدن و رفتن نیست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۸:آن شنیدی که خضر تخته کشتی بشکست - تا که کشتی ز کف ظالم جبار برست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۲۴:عزیزی هر که را در مصر هستی از سفر آید - مراداغ دل گم گشته از نو تازه میگردد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۷۰۶:گر از عرش افتد کس، امید زیستن دارد - کسی کز طاق دل افتاد از جا برنمیخیزد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۸۷۸:زلیخا چشم یاری از صبا دارد،نمیداند - که بوی پیرهن چشم چون دستار میباید
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵۱:زمین را وحشی رم کرده یک کف خاک می داند - فضای آسمان را حلقه فتراک می داند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۳۹:کسی چون چشم ازان رخسار آتشناک برگیرد؟ - که انگشت از اشارت کردنش چون شمع درگیرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۸۵:نه لاله (است) این که پای بیستون را در حنا دارد - دل سنگ از برای ماتم فرهاد می سوزد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۳۱:به فریاد کس از خواب صبوحی برنمیخیزد - مگر بر دست و پای آن پریرو آفتاب افتد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۵:مرا دلبر چنان باید که جان فتراک او گیرد - مرا مطرب چنان باید که زهره پیش او میرد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۲۶:هزار حیف که در دودمان عشق نماند - کسی که خانهٔ زنجیر را بپا دارد!
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۳۶:فغان که آینه رخسار من نمیداند - که آشنایی تردامنان زیان دارد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۷۳۴:دل خراب مرا جور آسمان کم بود - که چشم شوخ تو ظالم هم آسمان گون شد!
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۷۷۵:درآمدم چو به مجلس، سپند جای نمود - ستاره سوختگان قدردان یکدگرند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۸۳۶:به داد من برس ای عشق، بیش ازین مپسند - که زندگانی من صرف خورد و خواب شود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۵۴:مکن ملاحظه ازآهم ای بهشت وجود - که عود مجمر آزادگان ندارد دود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۷۱:ز درد می دل زهاد با صفا نشود - که چشم آبله روشن به توتیا نشود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۳۷:نفس شمرده زن ای بلبل نوا پرداز - که رنگ گل به نسیم بهار برخیزد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۷:مخسب شب که شبی صد هزار جان ارزد - که شب ببخشد آن بدر بدره بیحد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۳۲:نمیگردد به خاطر هیچ کس را فکر برگشتن - چه خاک دلنشین است این که صحرای عدم دارد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲۰:مرا خرسندی از سامان دنیا محتشم دارد - دل خرسند هر کس دارد از دنیا چه غم دارد؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۵:اگر صد همچو من گردد هلاک او را چه غم دارد - که نی عاشق نمییابد که نی دلخسته کم دارد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۵۶:بنای توبهٔ سنگین ما خطر دارد - اگر بهار به این آب و تاب میگذرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۵۶:به گرد تربت روشندلان دلیر مگرد - که ابر، سینه خورشید را نسازد سرد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۹:ببرد خواب مرا عشق و عشق خواب برد - که عشق جان و خرد را به نیم جو نخرد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۶۵:بر جبههاش غبار خجالت نشسته باد! - سیلی که بر خرابه من ترکتاز کرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۶۷:شیرازهٔ بهار تماشا گسسته بود - تا مرغ پر شکستهٔ ما فکر بال کرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۷۳۰:با زاهدان خشک مگو حرف حق بلند - منصور را ببین که چه از دار میکشد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۷۹۸:یک دل، حواس جمع مرا تار و مار کرد - زلف شکسته تو به صد دل چه میکند؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۸۳۵:محراب صبح گوشهٔ ابرو بلند کرد - ساقی مهل نماز صراحی قضا شود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۸۳۹:میخوردن مدام مرا بیدماغ کرد - عادت به هر دوا که کنی بیاثر شود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۸۶۳:دور نشاط زود به انجام میرسد - می چون دو سال عمر کند، پیر میشود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۸۶۹:نتوان به آه لشکر غم را شکست داد - این ابر از نسیم پریشان نمیشود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۰۷:احوال من مپرس، که با صد هزار درد - میبایدم به درد دل دیگران رسید
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۲۰:از نغمه پرده مطرب دستانسرا کشید - دام پری شکار به روی هوا کشد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۹۵:اول به ظالمان اثر ظلم می رسد - پیش از هدف همیشه کمان ناله می کند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۲۹:گردنکشی مکن که ضعیفان به آه سرد - دیهیم نخوت از سر قیصر گرفته اند
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » مناجات:دل کیست کو حدیث خود و درد خود کند - پیدا بود که جنبش دل تا کجا رسد!
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۸۷:عشق شورانگیز پیش از آسمان آمد پدید - میزبان اول نمکدان بر سرخوان آورد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۷۴۲:دل ز بیعشقی درون سینهام افسرده شد - داغ این قندیل روشن در دل محراب ماند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۷۶۲:بر زمین ناید ز شادی پای ما چون گردباد - تا لباس خاکساری در بر ما کردهاند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۷۷۷:طی شد ایام جوانی از بناگوش سفید - شب شود کوتاه، چون صبح از دو جانب سر زند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۸۳۴:میشود قدر سخن سنجان پس از رفتن پدید - جای بلبل در چمن، فصل خزان پیدا شود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۰:زلف دلها را به دور خط نگهبانی کند - چون شود معزول عامل سبحه گردانی کند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۲۹:تخم نیکی را زمین پاک، اکسیر بقاست - قطره آبی که نوشد تیغ، جوهر می شود
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۳:ذره ذره آفتاب عشق دردی خوار باد - مو به موی ما بدان سر جعفر طیار باد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۷۵۱:معاشران سبکسیر از جهان رفتند - بغیر آب روان هیچ کس به باغ نماند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲۱:در آن مقام که شاهی به هر گدا بخشند - چه دولتی است که مارا همان به ما بخشند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۴۷:مرا همیشه دل از وصل یار می شکند - سبوی من به لب جویبار می شکند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۳:بگو به گوش کسانی که نور چشم منند - که باز نوبت آن شد که توبهها شکنند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۷:فراغتی دهدم عشق تو ز خویشاوند - از آنک عشق تو بنیاد عافیت برکند
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۵۵:اشکم ز دل به چهره دویدن گرفت باز - این خانهٔ شکسته چکیدن گرفت باز
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۰۸:اشکم ز دل به چهره دویدن گرفت باز - این خانه شکسته چکیدن گرفت باز
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۸:سیمرغ کوه قاف رسیدن گرفت باز - مرغ دلم ز سینه پریدن گرفت باز
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۸۴:گرانی میکند بر خاطرش یادم، نمیدانم - که با این ناتوانی چون توانم رفت از یادش؟!
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۷۷:مکن با ارتکاب جرم اظهار پشیمانی - چه لازم با دروغ آمیختن آلوده دامانی؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۷۸:کرامت کن مرا ای ابر رحمت چشم گریانی - که از هر خنده بر دل می رسد زخم نمایانی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۷۶:دل هر کس که از خورشید ایمان گشت نورانی - بود از اشک دایم کار چشمش سبحه گردانی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۴۷:دل هر کس که از خورشید ایمان گشت نورانی - بود از اشک دایم کار چشمش سبحه گردانی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۱۰:عتاب گلرخان در پرده دارد لطف پنهانی - که گلها میتوان چید از بهار غنچه پیشانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۶:مبارک باشد آن رو را بدیدن بامدادانی - به بوسیدن چنان دستی ز شاهنشاه سلطانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۷:بیامد عید ای ساقی عنایت را نمیدانی - غلامانند سلطان را بیارا بزم سلطانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۸:مرا آن دلبر پنهان همیگوید به پنهانی - به من ده جان به من ده جان چه باشد این گران جانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۹:بر دیوانگان امروز آمد شاه پنهانی - فغان برخاست از جانهای مجنونان روحانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۴:شنیدم کاشتری گم شد ز کردی در بیابانی - بسی اشتر بجست از هر سوی کرد بیابانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۵:مگر مستی نمیدانی که چون زنجیر جنبانی - ز مجنونان زندانی جهانی را بشورانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۶:سحرگه گفتم آن مه را که ای من جسم و تو جانی - بدین حالم که میبینی وزان نالم که میدانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۷:شدم از دست یک باره ز دست عشق تا دانی - در این مستی اگر جرمی کنم تا رو نگردانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۸:تو استظهار آن داری که رو از ما بگردانی - ولی چون کعبه برپرد کجا ماند مسلمانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۹:چو دید آن طره کافر مسلمان شد مسلمانی - صلا ای کهنه اسلامان به مهمانی به مهمانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۸:الا ای نقش روحانی چرا از ما گریزانی - تو خود از خانه آخر ز حال بنده می دانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۹:الا ای یوسف مصری از این دریای ظلمانی - روان کن کشتی وصلت برای پیر کنعانی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۰۰۷:ریخت از رعشه خجلت به زمین ساغر خویش - ما و دریا نمودیم به هم گوهر خویش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۹۲:نکشیدیم شبی سیمبری در بر خویش - دست ماهمچو سبو ماند به زیر سر خویش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۹۳:رفته پایم به گل از پرتو چشم تر خویش - نخل شمعم که بود ریشه من در سر خویش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۹۴:ریخت از رعشه خجلت به زمین ساغر خویش - ما و دریا چو نمودیم به هم گوهر خویش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۴:من توام تو منی ای دوست مرو از بر خویش - خویش را غیر مینگار و مران از در خویش
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۰۴۹:کجاست نیستی جاودان، که بیزارم - ازان حیات که گردد به سال و ماه تمام
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۰۶۴:همان به خاک برابر چو نور خورشیدم - اگرچه از همه آفاق بر سر آمدهام
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۴۰:چه نسبت است به مژگان مرا نمیدانم - که پیش چشمم و از پیش چشمها دورم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۵۶:در آشیان به خیال تو آنقدر ماندم - که غنچه شد گل پرواز در پر و بالم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۹۱:درین ریاض من آن شبنم گرانجانم - که در خزان به شکر خواب نو بهار روم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۲۰۲:شود جهان لب پرخندهای، اگر مردم - کنند دست یکی در گره گشایی هم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۲۷۸:وفا و مردمی از روزگار دارم چشم - ببین ز سادهدلیها چه از که میجویم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳۹:زهی حلاوت پنهان در این خلای شکم - مثال چنگ بود آدمی نه بیش و نه کم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۲۰:بزرگان میکنند از تلخرویی سرمه در کارم - اگرچه با جواب خشک ازین کهسار خرسندم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۲۸:شراب کهنه در پیری مرا دارد جوان دایم - که دارد از مریدان این چنین پیری که من دارم؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۴۳:نخوابیده است با کین کسی هرگز دل صافم - ز بستر چون دعا از سینههای پاک برخیزم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۵۷:نسازد لن ترانی چون کلیم از طور نومیدم - نمک پرورده عشقم، زبان ناز میدانم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۶۵:به عشق پاک کردم صرف عمر خود، ندانستم - که از تردامنی با غنچه همبستر شود شبنم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۲۰۴:فریب مهربانی خوردم از گردون، ندانستم - که در دل بشکند خاری که بیرون آرد از پایم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۵۶:درین بستانسرا خود را چنان صائب سبک کردم - که رنگ چهره گل را گران پرواز می بینم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲۱:بیا بشنو که من پیش و پس اسبت چرا گردم - ازیرا نعل اسبت را به هنگام چرا گردم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۰:بنه ای سبز خنگ من فراز آسمانها سم - که بنشست آن مه زیبا چو صد تنگ شکر پیشم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۱:بنه ای سبز خنگ من فراز آسمانها سم - که بنوشت آن مه بیکیف دعوت نامهای پیشم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۸۱:از بس نشان دوری این ره شنیدهام - انجام را تصور آغاز میکنم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۴:اشکم دهل شدهست از این جام دم به دم - می زن دهل به شکر دلا لم و لم و لم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۲۴۴:ستم به خویش ز کوتاهی زبان کردیم - به هر چه شکر نکردیم، یاد آن کردیم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۲۲:ستم به خویش ز کوتاهی زبان کردیم - به هر چه شکر نکردیم، یاد آن کردیم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۹:اگر چه شرط نهادیم و امتحان کردیم - ز شرطها بگذشتیم و رایگان کردیم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۲۸۱:ما نه زان بیخبرانیم که هشیار شویم - یا به بانگ جرس قافله بیدار شویم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۸۹:ما نه زان بیخبرانیم که هشیار شویم - یا به بانگ جرس قافله بیدار شویم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴۷:روز شادی است بیا تا همگان یار شویم - دست با هم بدهیم و بر دلدار شویم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۳۰۱:ز اخوان راضیم تا دیدم انصاف خریداران - گوارا کرد بر من چاه را، از قیمت افتادن
صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۶۳:اگر این رنگ دارد خنده های شرم بیزارش - گل این باغ خواهد بر دماغ باغبان خوردن
صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۶۴:چراغ زندگی را می کند مستغنی از روغن - زبان خویش چون خورشید بر دیوار مالیدن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۰:چراغ عالم افروزم نمیتابد چنین روشن - عجب این عیب از چشم است یا از نو یا روزن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۲:چو آمد روی مه رویم کی باشم من که باشم من - چو زاید آفتاب جان کجا ماند شب آبستن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۳۰۷:جای شادی نیست زیر این سپهر نیلگون - خنده در هنگامهٔ ماتم نمیباید زدن
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۴۰۰:دامن فانوس آن وسعت ندارد، ور نه من - گریهها دارم چو شمع انجمن در آستین
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۸۶:با لب او کار دندان می کند سین سخن - زین سبب کم حرف افتاده است آن شیرین دهن
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۸۷:شد ز پیری ها مرا گوش گران مهر دهن - چون زبان آور شوم چون بسته شد راه سخن؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳۶:عاشقان نالان چو نای و عشق همچون نای زن - تا چهها در می دمد این عشق در سرنای تن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۳:می گزید او آستین را شرمگین در آمدن - بر سر کویی که پوشد جانها حله بدن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۹:آنچ می آید ز وصفت این زمانم در دهن - بر مرید مرده خوانم اندراندازد کفن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۶:سر فروکرد از فلک آن ماه روی سیمتن - آستین را می فشاند در اشارت سوی من
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۹:روی او فتوی دهد کز کعبه بر بتخانه زن - زلف او دعوی کند کاینک رسن بازی رسن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۲:یار خود را خواب دیدم ای برادر دوش من - بر کنار چشمه خفته در میان نسترن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۹:از بدیها آن چه گویم هست قصدم خویشتن - زانک زهری من ندیدم در جهان چون خویشتن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۷:در ستایشهای شمس الدین نباشم مفتتن - تا تو گویی کاین غرض نفی من است از لا و لن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۸:ایها الساقی ادر کأس الحمیا نصف من - ان عشقی مثل خمر ان جسمی مثل دن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۱:مطربا نرمک بزن تا روح بازآید به تن - چون زنی بر نام شمس الدین تبریزی بزن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۳۳۰:فریب شهرت کاذب مخور چو بیدردان - به جای تربت مجنون مرا زیارت کن!
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۱۲:زهی ز صافی چشم تو چشم جان روشن - نسیم پیش خرام تو بوی پیراهن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۴:مکن مکن که روا نیست بیگنه کشتن - مرو مرو که چراغی و دیده روشن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۵:توی که بدرقه باشی گهی گهی رهزن - توی که خرمن مایی و آفت خرمن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۲:برای چشم تو صد چشم بد توان دیدن - چه چشم داری ای چشم ما به تو روشن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۳:اگر سزای لب تو نبود گفته من - برآر سنگ گران و دهان من بشکن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۵:به صلح آمد آن ترک تند عربده کن - گرفت دست مرا گفت تکری یرلغسن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۴۴۶:دلگیر نیست از تن، جانهای زنگ بسته - کنج قفس بهشت است، بر مرغ پرشکسته
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۳۹:دلگیر نیست از تن، جانهای زنگ بسته - کنج قفس بهشت است، بر مرغ پرشکسته
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹۷:ای گرد عاشقانت از رشک تخته بسته - وی جمله عاشقانت از تخت و تخته رسته
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۴۵۳:بیگانگی ز حد رفت، ساقی می صفاده - ما را ز خویش بستان، خود را دمی به ما ده
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۴۱:بیگانگی ز حد رفت ساقی می صفا ده - ما را ز خویش بستان خود را دمی به ما ده
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸۹:در خانه دل ای جان آن کیست ایستاده؟ - بر تخت شه کی باشد جز شاه و شاهزاده؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹۰:آن آتشی که داری در عشق صاف و ساده - فردا از او ببینی صد حور رو گشاده
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۴۹۰:ای گل شوخ که مغرور بهاران شدهای - خبرت نیست که در پی چه خزانی داری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶۶:گر گریزی به ملولی ز من سودایی - روکشان دست گزان جانب جان بازآیی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸۹:ای که تو چشمه حیوان و بهار چمنی - چو منی تو خود خود را کی بگوید چو منی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۰۰:لب نهادم به لب یار و سپردم جان را - تا به امروز به این مرگ نمرده است کسی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۲۴:چند در خواب رود عمر تو ای بی پروا؟ - آنقدر خواب نگه دار که در گور کنی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۱:بزم عشق است میا از در عادت به درون - شیوه مردم بیگانه سلام است اینجا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۴:دانش آن راست مسلم که به تردستی شرم - گرد خجلت ز جبین پاک کند آینه را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:کی بپرسد جز تو خسته و رنجور تو را - ای مسیح از پی پرسیدن رنجور بیا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:رو ترش کن که همه روترشانند این جا - کور شو تا نخوری از کف هر کور عصا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳:به شکرخنده اگر میببرد جان مرا - متع الله فوادی بحبیبی ابدا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹۲:لا یغرنک سد هوس عن رایی - کم قصور هدمت من عوج الارآء
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۳۳:دل نبندند عزیزان جهان در وطنی - که به یوسف ندهد وقت سفر پیرهنی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۲۹:دل نبندند عزیزان جهان در وطنی - که به یوسف ندهد وقت سفر پیرهنی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸۴:به شکرخنده بتا نرخ شکر میشکنی - چه زند پیش عقیق تو عقیق یمنی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸:در هوای کامِ دنیا میفشانی جان چرا؟ - میکنی در راه بت صیدِ حرم قربان چرا؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱:جمله یارانِ تو سنگند و توی مرجان چرا ؟ - آسمان با جملگان جسمست و با تو جان چرا ؟
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:چشمِ حیران ساخت رویش خطِ مُشکاندود را - آه ازین آتش که در زنجیر دارد دود را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰:دل چِسان پیچد عنانِ آهِ دردآلود را؟ - ز آتشِ سوزان عنانداری نیاید دود را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴:ساقیا در نوش آور شیره عنقود را - در صبوح آور سبک مستان خواب آلود را
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴:تنگدستی راست سازد نفسِ کجرفتار را - پیچ و تاب از وسعتِ ره میفزاید مار را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵:کجروی بال و پرِ سِیرَست بد کردار را - راستی سنگِ رهِ رفتار باشد مار را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:آه میباشد مسلسلِ خاطرِ افگار را - در درازی نیست کوتاهی شبِ بیمار را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷:کم نسازد جامِ می زنگِ دلِ افگار را - داس صیقل ندرود این سبزهٔ زنگار را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:نیست غیر از آه، دلسوزی دلِ افگار را - شمعِ بالین از تبِ گرم است این بیمار را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹:ای ز مقدارت هزاران فخر بیمقدار را - داد گلزار جمالت جان شیرین خار را
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱:از هوا گیرد سر دیوانه سنگ خاره را - نیست از رطل گران اندیشه ای میخواره را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲:در شکایت ریختی دندان نعمت خواره را - کهنه کردی در ورق گردانی این سی پاره را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳:می کنم از سینه بیرون این دل غمخواره را - چند بتوان در گریبان داشت آتشپاره را؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴:می کنم از سینه بیرون این دل غمخواره را - چند بتوان در گریبان داشت آتشپاره را؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:دوش من پیغام کردم سوی تو استاره را - گفتمش خدمت رسان از من تو آن مهپاره را
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶:در گذر ای آسمان از وادی آزار ما - شیشه خود را مزن بر سنگ بی زنهار ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷:از ته دل نیست در میخانه استغفار ما - خوابها در پرده دارد دیده بیدار ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸:از ملامتگر نیندیشد دل افگار ما - شور محشر خنده کبکی است در کهسار ما
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶:پردهی دیگر مزن جز پردهی دلدار ما - آن هزاران یوسف شیرینِ شیرینکار ما
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹:تا شد از صدق طلب چون صبح، روشن جان ما - از تنور سرد، آید گرم بیرون نان ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:فارغ است از سیر گل مجنون سرگردان ما - نقش پای ناقه لیلی است گلریزان ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱:سرخ رو می گردد از ریزش کف احسان ما - چون خزان در برگریزان است گلریزان ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲:خنده ها بر شمع دارد دیده گریان ما - مو نمی گنجد میان گریه و مژگان ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۵۲:دور شو ای آستین از دیده گریان ما - مو نمی گنجد میان گریه و مژگان ما
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸:از پی شمس حق و دین دیده گریان ما - از پی آن آفتابست اشک چون باران ما
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰:درد شمس الدین بود سرمایه درمان ما - بی سر و سامانی عشقش بود سامان ما
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:راز دل را می توان دریافت از سیمای ما - نشأه می تابد چو رنگ از پرده مینای ما
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹:رنج تن دور از تو ای تو راحت جانهای ما - چشم بد دور از تو ای تو دیده بینای ما
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰:ای ز مژگان تو در چشم گلستان خارها - گل ز سودای رخت افتاده در بازارها
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:در میان پرده خون عشق را گلزارها - عاشقان را با جمال عشق بیچون کارها
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳:ای ره خوابیده را از نقش پایت بالها - از خرامت عالم آسوده را زلزالها
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵:ای وصالت یک زمان بوده فراقت سالها - ای به زودی بار کرده بر شتر احمالها
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵:ابصرت روحی ملیحا زلزلت زلزالها - انعطش روحی فقلت ویح روحی مالها
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۰:سپند از مردم چشم است حسن عالم آرا را - که نیل چشم زخم از عنبر ساراست دریا را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۱:ز سرسبزی حیات جاودان بخشد تماشا را - به آب زندگی پرورده اند آن سرو بالا را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲:به هر نوعی که می خواهد دلت بشکن دل ما را - که از مستان نمی گیرند خون جام و مینا را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۳:چه می آری به گردش هر نفس آن چشم شهلا را؟ - محرک نیست حاجت، گرد سر گردیدن ما را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۴:نمی گردد کف بی مغز مانع سیر دریا را - سفیدی جامه احرام باشد دیده ما را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۵:به خاموشی محیط معرفت کن جان گویا را - به جان بی نفس چون ماهیان کن سیر دریا را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۵۴:به احسان همتم میکرد قارون اهل دنیا را - اگر میبود ممکن خرج کردن دخل بیجا را!
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:ایا نور رخ موسی مکن اعمی صفورا را - چنین عشقی نهادستی به نورش چشم بینا را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱:هلا ای زهره زهرا بکش آن گوش زهرا را - تقاضایی نهادستی در این جذبه دل ما را
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۰:نظر کن در ترازو داری آن خورشید تابان را - اگر در پله میزان ندیدی ماه کنعان را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۱:به هم پیچد خط مشکین بساط حسن خوبان را - غبار خط لب بام است این خورشید تابان را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۲:ز باران جمع گردد خاطر آشفته مستان را - رگ ابری کند شیرازه این جمع پریشان را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳:ز روی لاله گون متراش خط عنبرافشان را - مکن زنهار بی شیرازه دلهای پریشان را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴:مکن کوتاه در ایام خط زلف پریشان را - که باشد ناگزیر از مد بسم الله دیوان را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:چه داند آن ستمگر قدر دل های پریشان را؟ - که سازد طفل بازیگوش کاغذباد قرآن را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶:مسخر کرد خط عنبرین رخسار جانان را - پری آورد در زیر نگین ملک سلیمان را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:فروغ حسن از خط بیش گردد لاله رویان را - که خاموشی بود کمتر، چراغ زیر دامان را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۶۲:نلرزد چون دل از دهشت چو برگ بیدپیران را؟ - که عینک هست میزان قیامت دوربینان را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۶۳:به آسانی شود دلها مسخر گوشهگیران را - ید طولاست در صید مگسها عندلیبان را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۶۴:کشید آن سنگدل از دست من زلف پریشان را - که سازد کعبه در ایام موسم جمع دامان را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۶۵:ز نقصان گهر باشد گرانخیزی بزرگان را - که خودداری میسر نیست گوهرهای غلتان را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۶۶:نشاط ظاهر از دل کی برد غمهای پنهان را؟ - گره نگشاید از دل خنده سوفار پیکان را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۶۷:عدالت عمر جاویدان دهد فرمانروایان را - سبیل خضر کن همچون سکندر آب حیوان را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:رسید آن شه رسید آن شه بیارایید ایوان را - فروبرید ساعدها برای خوب کنعان را
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:مده در جوش گل چون لاله از کف میگساری را - که نعل از برق در آتش بود ابر بهاری را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷:مسلمانان مسلمانان چه باید گفت یاری را - که صد فردوس میسازد جمالش نیم خاری را
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۲:به عصیان مگذران زنهار ایام جوانی را - مکن صرف زمین شور، آب زندگانی را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳:مده از دست در پیری شراب ارغوانی را - شراب کهنه از دل می برد یاد جوانی را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۴:به آهی می توان از خود برآوردن جهانی را - که یک رهبر به منزل می رساند کاروانی را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۷۲:به خاموشی سرآور روزگار زندگانی را - اگر دربسته می خواهی بهشت جاودانی را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:عطارد مشتری باید، متاع آسمانی را - مهی مریخچشم ارزد، چراغ آن جهانی را
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:ز سختیهای عالم قانعان را هست لذتها - هما را استخوان در لقمه باشد مغز نعمتها
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۴:زهی ز اندیشه لعل تو پرخون جام فکرتها - ز خط عنبرینت پشت بر دیوار، حیرتها
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۷۵:بخیل دوربین زان میکند وحشت ز صحبتها - که چون اعداد، رجعت در کمین دارد ضیافتها
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵:شب قدر است جسم تو کز او یابند دولتها - مه بدرست روح تو کز او بشکافت ظلمتها
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۳:چه می کنند حریفان عشق صهبا را؟ - که آتش از دل خویش است جوش دریا را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۴:فکنده ایم به امروز کار فردا را - ازین حیات چه آسودگی بود ما را؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۵:چه نسبت است به گردنکشی مدارا را؟ - قدح خراج به گردن نهاد مینا را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۰:(مده ز دست درین فصل جام صهبا را - که موج لاله به می شست روی صحرا را)
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲:اسیر شیشه کن آن جنیان دانا را - بریز خون دل آن خونیان صهبا را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۸:ز بهر غیرت آموخت آدم اسما را - ببافت جامع کل پردههای اجزا را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳:کجاست ساقی جان تا به هم زند ما را - بروبد از دل ما فکر دی و فردا را
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۵:آن را که نیست وسعت مشرب درین سرا - در زندگی به تنگی قبرست مبتلا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷:ای بنده بازگرد به درگاه ما بیا - بشنو ز آسمانها حی علی الصلا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸:ای صوفیان عشق بدرید خرقهها - صد جامه ضرب کرد گل از لذت صبا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:ای خان و مان بمانده و از شهر خود جدا - شاد آمدیت از سفر خانه خدا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰:نام شتر به ترکی چه بود بگو دوا - نام بچه ش چه باشد او خود پیش دوا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱:شب رفت و هم تمام نشد ماجرای ما - ناچار گفتنیست تمامی ماجرا
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:هر روز بامداد سلام علیکما - آن جا که شه نشیند و آن وقت مرتضا
مولانا » فیه ما فیه » فصل چهارم - گفت که این چه لطف است که مولانا تشریف فرمود:جان از درون به فاقه و طبع از برون به برگ - دیو از خورش به هیضه و جمشید ناشتا
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۴:دایم شکفته است دل داغدار ما - موقوف وقت نیست چو عنبر بهار ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۵:منگر به چشم کم به دل داغدار ما - فانوس شمع طور بود لاله زار ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۷:با اختیار حق چه بود اختیار ما؟ - با نور آفتاب چه باشد شرار ما؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۴:قانع به جرعه نیست لب میگسار ما - میخانه را به آب رساند خمار ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۵:از دست کار رفته بود پیش، کار ما - در برگریز جوش زند نوبهار ما
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳:آمد بهار خرم آمد نگار ما - چون صد هزار تنگ شکر در کنار ما
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۸:آن کس که داد پیوند با کاه کهربا را - خواهد به هم رسانید جانهای آشنا را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰:با آن که میرسانی، آن بادهٔ بقا را - بی تو نمیگوارد، این جام باده ما را
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۴:وحشت بود ز مردم از خویش بی خبر را - پیوند نیست حاجت این نخل خوش ثمر را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:خواهم گرفتن اکنون آن مایه صور را - دامی نهادهام خوش آن قبله نظر را
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۵:از بیخودی نمانده است پروای جسم، جان را - مستی ز یاد بلبل برده است آشیان را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۶:ای میرآب بگشا آن چشمه روان را - تا چشمها گشاید ز اشکوفه بوستان را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵:شهوت که با تو رانند صدتو کنند جان را - چون با زنی برانی سستی دهد میان را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:در جنبش اندرآور زلفِ عبرفشان را - در رقص اندرآور جانهای صوفیان را
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۲:دارند اگر سررشتهای در کف به ظاهر چنگها - در پنجه مطرب بود سررشته آهنگها
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:چندان بنالم نالهها چندان برآرم رنگها - تا برکنم از آینه هر منکری من زنگها
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۳:ای دفتر حسن ترا فهرست خط و خالها - تفصیلها پنهان شده در پرده اجمالها
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:ای طایِرانِ قُدْسْ را عشقَت فُزوده بالها، - در حلقهٔ سودایِ تو روحانیانْ را حالها،
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۲:ای فکر تو نقشبند جانها - یک حلقه ذکرت آسمانها
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۳:ای حسن تو برق خانمانها - عشق تو دلیل آسمانها
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵:ای جان و قوام جمله جانها - پر بخش و روان کن روانها
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۹:باده روشن کز او شد دیده ساغر پر آب - می شود نور علی نور از فروغ ماهتاب
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۰:از لطافت بس که دارد چهره او آب و تاب - آفتابی می شود رنگش ز سیر ماهتاب
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۱:از تهیدستی است در مغز چنار این پیچ و تاب - چشم ظاهربین ز بی دردی کند جوهر حساب
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۲:حسن آن لبهای میگون بیش گردد در عتاب - می دواند ریشه در دل از رگ تلخی شراب
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۳:صبح روشن شد، بده ساقی می چون آفتاب - تا به روی دولت بیدار برخیزم ز خواب
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۴:می نماید چشم شوخ از پرده شرم و حجاب - برق عالمسوز را مانع نمی گردد سحاب
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۵:بس که افکنده است پیری در وجودم انقلاب - خواب من بیداری و بیداریم گشته است خواب
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات ترکی » غزل شمارهٔ ۲:عاشقین گوز یاشینه رحم ایله مز اول آفتاب - آغلاماق ایلن آپارماز اود الیندن جان کباب
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در صفت گرما و مدح شاه عباس دوم:بس که شد تفسیده عالم از فروغ آفتاب - چون پر پروانه می سوزد کتان در ماهتاب
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - در مدح نواب ظفرخان:این چنین هجران اگر دارد مرا در پیچ و تاب - زود خواهد خیمه عمرم شدن کوته طناب
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۵:گریه مستانه بیمِیْ میکند ما را خراب - سیل بیکارست چون از خود برآرد خانه آب
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۶:از ترحم حسن جولان مینماید در نقاب - ساقی از بیظرفی ما میکند در باده آب
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۷:میشود در دور خط عاشق ز جانان کامیاب - بیشتر گردد دعا در دامن شب مستجاب
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸:آه از این زشتان که مهرو مینمایند از نقاب - از درونسو کاهتاب و از برونسو ماهتاب
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹:یا وصال یار باید یا حریفان را شراب - چونک دریا دست ندهد پای نِه در جوی آب
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰۰:ز خط رحیم نشد حسن یار با احباب - به چشم آینه از توتیا نیامد آب
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰۱:زهی ز عارض گلرنگ، خونی می ناب - عرق به روی تو جام شراب در مهتاب
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۲:چنان ز ساده دلی ها رمیده ام ز کتاب - که بوی خون به مشامم رسید ز سرخی باب!
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۱:چو ساخت قد ترا حلقه عمر پا به رکاب - اشاره ای است که بر در زن از جهان خراب
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:رباب مشرب عشقست و مونس اصحاب - که ابر را عربان نام کردهاند رباب
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۱:درون گنبد گردون فتنه بار مخسب - به زیر سایه پل، موسم بهار مخسب
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲:به جان تو که مرو از میان کار مخسب - ز عمر یک شب کم گیر و زنده دار مخسب
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۲:آمد سحر به خانه من یار، بی حجاب - امروز از کدام طرف سر زد آفتاب؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۳:از اشک بلبل است رگ تلخی گلاب - نادان کند حواله ز غفلت به آفتاب
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۴:ای خوشه چین سنبل زلف تو مشک ناب - شبنم گدای گلشن حسن تو آفتاب
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در مدح حضرت رضا(ع):عقل ضعیف خویش نگه دار از شراب - در زیر بال موج منه بیضه حجاب
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸:خوابم ببستهای بگشا ای قمر نقاب - تا سجدههای شکر کند پیشت آفتاب
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:واجب کند چو عشق مرا کرد دل خراب - کاندر خرابه دل من آید آفتاب
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰:بازآمد آن مهی که ندیدش فلک به خواب - آورد آتشی که نمیرد به هیچ آب
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۶:جز پریشان خاطری در عالم ایجاد چیست؟ - غیر مشتی خاروخس در خانه صیاد چیست؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲:گر ندید آن شادجان این گلستان را شاد چیست - گر نه لطف او بود پس عیش را بنیاد چیست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۸:نیست چشمی کز فروغ روی او پر آب نیست - بخل در سرچشمه خورشید عالمتاب نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۹:در حقیقت پرتو منت کم از سیلاب نیست - کلبه تاریک ما را حاجت مهتاب نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۰:سنگ راهی شوق را چون چشم سنگین خواب نیست - راه پیما را براقی چون دل بیتاب نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۱:عالم اسباب غیر از پرده های خواب نیست - دیده بیدار دل بر عالم اسباب نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۸۸:در محبت جز تهیدستی متاعی باب نیست - هر که را دل هست اینجا از اولوالالباب نیست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۳:جمع باشید ای حریفان زانک وقت خواب نیست - هر حریفی کو بخسبد والله از اصحاب نیست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۸:(عشق عالمسوز را با حسن و ایمان کار نیست - گردن ما در کمند سبحه و زنار نیست)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۹:توبه همصحبتان بر خاطر ما بار نیست - راه امن بیخودی را کاروان در کار نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۰:پاره های دل گران بر دیده خونبار نیست - جای در چشم است آن کس را که بر دل بار نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۱:عشقبازی کار هر حلاج دعوی دار نیست - هر کمانی در خور طاق بلنددار نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۲:افسر زرین سر آزاده را در کار نیست - نقش عیب کاسه چینی است چون مودار نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۳:گر نمی جوشیم با می از سر انکار نیست - غفلت سرشار ما را باعثی در کار نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۴:رحمت ایزد نصیب مردم هشیار نیست - پیش ارباب کرم جرمی چو استغفار نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۱۹:جز حریم دل کز آب و گل در او آثار نیست - رو به هر جانب که می آری به جز دیوار نیست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶:در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست - جمله شاهانند آن جا بندگان را بار نیست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۵:ماه در گردون نوردی چون دل آواره نیست - در بساط آسمان این کوکب سیاره نیست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۱:اندرآ ای مه که بیتو ماه را استاره نیست - تا خیالت درنیاید پای کوبان چاره نیست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۳:شب هجران دلم از ناله حسرت شادست - چه توان کرد که فریاد رسم فریادست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۲:ای که رویت چو گل و زلف تو چون شمشادست - جانم آن لحظه که غمگین تو باشم شادست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۴:شبنم غنچۀ بیداردلان چشم بدست - صیقل سینۀ روشنگهران دست ردست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱:عجب ای ساقی جان مطرب ما را چه شدست - هله چون مینزند ره ره او را کِه زدست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵۴:از شکر چاشنی ناله نی بیشترست - اینقدر حسن گلوسوز کجا با شکرست؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵۵:خط شبرنگ کز او حسن بتان را خطرست - چشم عیار ترا پرده گلیم دگرست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵۶:در ره عشق که در هر قدمش صد خطرست - دیده آبله را هر مژه از نیشترست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵۷:لاله رویی که ازو خار مرا در جگرست - برگریزان دل و باغ و بهار نظرست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵۸:سنگ در دیده ارباب بصیرت گهرست - خاک در پله میزان قناعت شکرست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵۹:راز من نقل مجالس ز صفای گهرست - همچو آیینه مرا هر چه بود در نظرست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۲۸:پیر را قامت خم سوی عدم راهبرست - این کمانی است که از تیر سبکسیرترست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹:تا نلغزی که ز خون راهِ پس و پیش ترست - آدمیدزد زِ زردزد کنون بیشترست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۶:لب خاموش نمودار دل پر سخن است - جبهه بی گره آیینه خلق حسن است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۷:کلک من شعله برجسته این نه لگن است - شمع من باعث دلگرمی هفت انجمن است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۰۳:تا به کام است فلک، خار گل پیرهن است - بخت تا سبز بود ساحت گلخن چمن است
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۰:دوش آمد بَرِ من آنکه شب افروز منست - آمدن باری اگر در دو جهان آمدنست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴۵:دل به یک آه سراسر رو مژگان شده است - مغز این نافه به یک عطسه پریشان شده است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - در افتتاح پل خواجو:اصفهان یک دل روشن ز چراغان شده است - پل ز آراستگی تخت سلیمان شده است
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳:مگر این دم سر آن زلف پریشان شده است - که چنین مشک تتاری عبرافشان شده است
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۸:بند در بند قبا بافتن مژگان چیست؟ - گر درین خانه کسی نیست پس این دربان چیست؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶:چند گویی که چه چارهست و مرا درمان چیست - چاره جوینده که کردهست تو را خود آن چیست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱۰:سرود مجلس ما جوش مستی ازل است - بط شراب در اینجا خروس بی محل است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۱۵:مرا گشایش خاطر ز دامگاه بلاست - کمند وحدت من چارموجه دریاست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵:بیا که عاشق ماهست وز اختران پیداست - بدانک مست تجلی به ماه راه نماست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۶:بخند بر همه عالم که جای خنده تو راست - که بنده قد و ابروی تست هر کژ و راست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳:هر آنک از سبب وحشت غمی تنهاست - بدانک خصم دلست و مراقب تنهاست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:در این سلام مرا با تو دار و گیر جداست - دمی عظیم نهانست و در حجاب خداست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۹:اگر تو مست وصالی، رخ تو ترش چراست؟ - برون شیشه ز حال درون شیشه گواست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳۷:ثبات دولت خوبی ز کوه تمکین است - حصار عافیت باغ، گوش سنگین است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳۸:رکاب عزم تو در دست خواب سنگین است - وگرنه توسن فرصت همیشه در زین است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۲۵:ز ناله ام در و بام قفس نگارین است - ز گریه ام چمن روزگار رنگین است
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۹:ستیزه کن که ز خوبان ستیزه شیرینست - بهانه کن که بتان را بهانه آیینست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۷:به آبداری لعل تو هیچ گوهر نیست - به این صفا، گهری در ضمیر کوثر نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۵۳:چه شد که مجلس ما را ز شمع زیور نیست - بیاض گردن مینا ز صبح کمتر نیست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۸:وجود من به کف یار جز که ساغر نیست - نگاه کن به دو چشمم اگرت باور نیست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱۱:به آسمان نرسد هر که خاک پای تو نیست - فرو رود به زمین هر که در هوای تو نیست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۰:به حق آن که در این دل به جز ولای تو نیست - ولی او نشوم کو ز اولیای تو نیست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۱:چه گوهری تو که کس را به کف بهای تو نیست - جهان چه دارد در کف که آن عطای تو نیست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸۰:دستی که ریزشی نکند شاخ بی برست - نخلی که میوه ای ندهد خشک بهترست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸۱:در بحر شعر، خامشی از لاف بهترست - دست بلند، حجت عجز شناورست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸۲:خال لب تو داغ دل آب کوثرست - پنهان تبسمت نمک شور محشرست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸۳:پرواز من به بال و پر تیغ و خنجرست - هر زخم، مرغ روح مرا بال دیگرست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸۴:آن را که در وطن لب نانی میسرست - سی شب ز ماه عید سرایش منورست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸۵:سرچشمه نشاط دل پاک گوهرست - تا دل شکفته است، سخن تازه و ترست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۸:امروز روز نوبت دیدار دلبرست - امروز روز طالع خورشید اکبرست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹:جانا جمال روح بسی خوب و بافرست - لیکن جمال و حسن تو خود چیز دیگرست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۰:نه تخت جم، نه ملک سلیمانم آرزوست - راهی به خلوت دل جانانم آرزوست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست - بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۷:ای چنگ پردههای سپاهانم آرزوست - وی نای ناله خوش سوزانم آرزوست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱۹:ما گرچه بسته ایم لب از گفتگوی دوست - آیینه دار راز نهان است روی دوست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۲:بر عاشقان فریضه بود جست و جوی دوست - بر روی و سر چو سیل دوان تا بجوی دوست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۴:ما را دماغ جنگ و سر کارزار نیست - ورنه دل دو نیم کم از ذوالفقار نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۵:دلهای آرمیده به مطلب سوار نیست - رحم است بر کسی که دلش برقرار نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۳۷:ما را شکایت از سخن تلخ یار نیست - این گوشمال هیچ کم از گوشوار نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۳۸:ما را کنار و بوس توقع ز یار نیست - دریای بی قراری ما را کنار نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۳۹:در گریه بی رخت مژه را اختیار نیست - در رشته گسسته گهر را قرار نیست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۵:این طرفه آتشی که دمی برقرار نیست - گر نزد یار باشد وگر نزد یار نیست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:آن روح را که عشق حقیقی شعار نیست - نابوده به که بودن او غیر عار نیست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۶:ما را کنار گیر تو را خود کنار نیست - عاشق نواختن به خدا هیچ عار نیست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۸:طوطی ز سخن صیقل آیینه جان است - آن را که سخن سبز کند خضر زمان است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۹:درد تو به دلهای سبکروح گران است - تبخال بر آن لب گره رشته جان است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴۰:در وصل، دل از هجر فزون دل نگران است - آوارگی تیر در آغوش کمان است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴۱:محو رخ زیبای تو فارغ ز جهان است - بیداری حیرت زدگان خواب گران است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴۲:لعل تو ز روشن گهری جان جهان است - تبخال بر آن لعل، سراپرده جان است
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » مناجات:گر پردۀ هستیت بسوزی به ریاضت - بیرون شوی زین ورطه که این خلق در آن است
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۳:مرا از تیره بختی شکوه بیجاست - که عنبر نیل چشم زخم دریاست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۵:در این خانه کژی ای دل گهی راست - برون رو هی که خانه خانه ماست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۴:کجا میل کبابم در شراب است؟ - بط می هم شراب و هم کباب است
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۷:ببستی چشم یعنی وقت خواب است - نه خوابست آن حریفان را جواب است
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۵:به چشمم بی تو گلشن خارزارست - لب پیمانه تیغ آبدارست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۶:شراب نامرادی بی خمارست - به قدر تلخی این می خوشگوارست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۸:سماع از بهر جانِ بیقرارست - سبک بَرجَه چه جای انتظارست؟!
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:قرار زندگانی آن نگارست - کز او آن بیقراری برقرارست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷:چو آن کان کرم ما را شکارست - به هر دم هدیه ما را ده هزارست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۶:تا نافه زلف مجلس آراست - آهوی حواس، دشت پیماست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴:تا نقش خیال دوست با ماست - ما را همه عمر خود تماشاست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۵:میدان که زمانه نقش سوداست - بیرون ز زمانه صورت ماست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶:دود دل ما نشان سوداست - وان دود که از دلست پیداست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۱:گر جام سپهر، زهرپیماست - آن در لب عاشقان چو حلواست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۲:ای از کرم تو کار ما راست - هر جای که خرمیست ما راست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳۹:عشق دلهای به خاک افتاده را در بر کشد - زال را سیمرغ می باید به زیر پر کشد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۱:هر زمان کز غیب عشق یار ما خنجر کشد - گر بخواهم ور نخواهم او مرا اندرکشد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴۱:نقطه خال لبت خط بر سویدا میکشد - در گوشت حلقه در گوش ثریا میکشد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴۲:منعم از دلبستگی آزار دنیا میکشد - تا گهر دارد صدف تلخی ز دریا میکشد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۸:دشمن خویشیم و یار آنک ما را میکشد - غرق دریاییم و ما را موج دریا میکشد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲۹:صحبت روشن ضمیران جسمها را جان کند - کوه را برق تجلی آتشین جولان کند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۱:زلف مشکینت که خون در ساغر ایمان کند - شانه را در یک سراسر پنجه مرجان کند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۹:اینک آن جویی که چرخ سبز را گردان کند - اینک آن رویی که ماه و زهره را حیران کند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۳:هم لبان میفروشت باده را ارزان کند - هم دو چشم شوخ مستت رطل را گردان کند
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۰:دیده پرخون من گر این چنین طوفان کند - پنجه خورشید را سرپنجه مرجان کند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۱:پنج در چه فایده چون هجر را شش تو کند - خون بدان شد دل که طالب خون دل را بو کند
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۶:غنچه خسبانی که از زانوی خود بالین کنند - از شکست تن کمند شوق را پرچین کنند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۰:اینک آن مرغان که ایشان بیضهها زرین کنند - کره تند فلک را هر سحرگه زین کنند
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۸:تا خیال آن بهشتی رو مرا منظور بود - پرده های چشم حیرانم نقاب حور بود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۹:یاد ایامی که بزم عیش ما معمور بود - مغز ما از نشأه می پرده دار حور بود
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۱:پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود - از شراب لایزالی جان ما مخمور بود
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۳:آن زمانی را که چشم از چشم او مخمور بود - چون رسیدش چشم بد کز چشمها مستور بود
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲۰:ذوق خاموشی مرا روزی که دامنگیر بود - گرد را هم سرمه سای ناله زنجیر بود
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۲:دی میان عاشقان ساقی و مطرب میر بود - در هم افتادیم زیرا زور گیراگیر بود
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲۸:خنده سوفار با دلگیری پیکان بود - نیست ممکن آدمیزاد از دو سر خندان بود
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۴:رو ترش کردی مگر دی بادهات گیرا نبود - ساقیت بیگانه بود و آن شه زیبا نبود
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۳:گفتگو از عقد دندان گوهر غلطان شود - پوچ گو گردد کهنسالی که بی دندان شود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۴:حسن چو بی پرده شد دلها به خون غلطان شود - خاک اطلس پوش گردد تیغ چون عریان شود
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » حکایت:چون نهان و آشکارا نزد تو یکسان شود - صحبتت پیوسته گردد، خدمتت آسان شود
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵۹:دل از گفتار ناسنجیده بی آرام می گردد - که شکر خواب، تلخ از مرغ بی هنگام می گردد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶۰:دل صد پاره زان گرد می گلفام می گردد - که این اوراق را شیرازه خط جام می گردد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۲۳:میان نور و ظلمت عالمی دارم، نمی دانم - که شامم صبح یا صبح امیدم شام می گردد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۲۴:ز عشق افزون تمنای دل خودکام می گردد - ز خورشید قیامت این ثمرها خام می گردد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۷۵:زمین خشک، گلزار از می گلفام میگردد - فلک بر مدعا گردش کند چون جام میگردد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۴:همیبینیم ساقی را که گرد جام میگردد - ز زر پخته بویی بر که سیم اندام میگردد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰۷:مجو آسایش از دل تا مرادی در نظر دارد - که نخل ایمن نباشد از تزلزل تا ثمر دارد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰۹:اگرچه نطق در هر نکته صد تنگ شکر دارد - ولی شهد خموشی در نظر شان دگر دارد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱۰:اگرچه دست بر تاراج دل هر خوش کمر دارد - میان بهله دار ترک ما دست دگر دارد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۳۰:نهال قامت او کی مرا از خاک بردارد؟ - که چون نقش قدم افتاده ای در هر گذر دارد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۳۱:خطر از قاطعان راه، رهبر بیشتر دارد - که پیرو پیش رو از پیشرو دایم سیر دارد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۳۲:(غبارم را نسیم ناتوانی دربدر دارد - غریب کشور طالع چه پروای سفر دارد؟)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۳۳:ازان فرهاد دایم جای در کوه و کمر دارد - که از هر لاله نقش پای گلگون در نظر دارد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۲۴:شود خونریزتر حسنی که عاشق بیشتر دارد - که از هر طوق قمری سر و فتراک دگر دارد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳:دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد - به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۴:یکی گولی همیخواهم که در دلبر نظر دارد - نمیخواهم هنرمندی که دیده در هنر دارد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲۸:مرا صد آه یکبار از دل صد چاک می خیزد - به قدر شق سیاهی از زبان خامه می ریزد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲۹:غبار تیره بختی از دهان شکوه می خیزد - به قدر شق سیاهی از زبان خامه می ریزد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۵۹:ز بس گفتار من از دل غبارآلود میخیزد - چو بردارم قلم خط غبار از کلک من ریزد!
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۶۰:به تمکینی ز جای خویش آن طناز میخیزد - که میلرزد عرق بر چهرهاش اما نمیریزد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۴:مرا عاشق چنان باید که هر باری که برخیزد - قیامتهای پرآتش ز هر سویی برانگیزد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۴:گریبان چاکی عشاق از ذوق فنا باشد - الف در سینه گندم زشوق آسیا باشد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۷:نباشد عیب پرسیدن تو را خانه کجا باشد - نشانی ده اگر یابیم وان اقبال ما باشد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۵:بهشت و دوزخ ما هجر و وصل آن پسر باشد - صراط مردم باریک بین موی کمر باشد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۶:غرور نوخطان افزون زخوبان دگر باشد - رم آهوی مشکین از غزالان بیشتر باشد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۷:به مقدار تمنا داغ در دل جلوه گر باشد - به قدر خار و خس در آتش سوزان شرر باشد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۹۰:ز حیرت بهره عاشق ز خوبان بیشتر باشد - ازین گلشن گل آن چیند که دستش زیر سر باشد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۹۱:جهان را تار و پود هستی از موج خطر باشد - کف این بحر خون آشام از مغز گهر باشد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۶:دل من چون صدف باشد، خیال دوست دُر باشد - کنون من هم نمیگنجم، کز او این خانه پر باشد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۶:سعادتجو دگر باشد و عاشق خود دگر باشد - ندارد پای عشق او کسی کش عشق سر باشد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۳:خوشا دردی که از چشم بداندیشان نهان باشد - خوشا چاکی که چون خرما به جیب استخوان باشد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۸:چو آمد روی مه رویم چه باشد جان که جان باشد - چو دیدی روز روشن را چه جای پاسبان باشد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۷:چو برقی میجهد چیزی عجب آن دلستان باشد - از آن گوشه چه میتابد عجب آن لعل کان باشد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۸:کیم من تا سلیمان میهمان خوان من باشد؟ - دل خود می خورد موری اگر مهمان من باشد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۸:مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد - مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳۵:به ناز افراختی قامت فلکها در سجود آمد - زمی افروختی رخسار، آتش در وجود آمد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۹:دگرباره سر مستان ز مستی در سجود آمد - مگر آن مطرب جانها ز پرده در سرود آمد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳۶:نماند بر زمین هر کس به طینت خاکسار آمد - که عیسی از ره افتادگی گردون سوار آمد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳۷:بده ساقی می گلگون که ایام بهار آمد - عجب آبی جهان خشک را بر روی کار آمد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳۸:در و دیوار در وجد از نسیم نوبهار آمد - زمین مرده دل را خون به جوش از لاله زار آمد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در تهنیت ورود شاه عباس دوم به اصفهان:چه دولت بود یارب اصفهان را در کنار آمد - که از خاور زمین صاحبقران کامکار آمد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۹:بهار آمد بهار آمد بهار مشکبار آمد - نگار آمد نگار آمد نگار بردبار آمد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۰:بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد - خوش و سرسبز شد عالم اوان لاله زار آمد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۰:صلا یا ایها العشاق کان مه رو نگار آمد - میان بندید عشرت را که یار اندر کنار آمد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۱:مه دی رفت و بهمن هم بیا که نوبهار آمد - زمین سرسبز و خرم شد زمان لاله زار آمد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۸:صلا رندان دگرباره که آن شاه قمار آمد - اگر تلبیس نو دارد همانست او که پار آمد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۳:ز اسباب جهان حسرت به دنیادار میماند - ز گل آخر به دست گلفروشان خار میماند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۶۷:ز بی دردی پر و بال طلب از کار می ماند - ز پای خفته دامن در ته دیوار می ماند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۱:بیا کامشب به جان بخشی به زلف یار میماند - جمال ماه نورافشان بدان رخسار میماند
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹۵:غم عالم به دل از دیده خونبار میآید - به این گلشن خزان از رخنه دیوار میآید
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹۶:دل از مژگان خوابآلود در زنهار میآید - بلای جان بود تیغی که لنگردار میآید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۱:چه بویست این چه بویست این مگر آن یار میآید - مگر آن یار گل رخسار از آن گلزار میآید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳:برون شو ای غم از سینه، که لطف یار میآید - تو هم ای دل ز من گم شو، که آن دلدار میآید
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰۵:منعم از خواب عدم تیره روان برخیزد - هر که شب سیر خورد صبح گران برخیزد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۱:در دلم چون غمت ای سرو روان برخیزد - همچو سرو این تن من بیدل و جان برخیزد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۳:بر سر کوی تو عقل از سر جان برخیزد - خوشتر از جان چه بود؟ از سر آن برخیزد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۴۶:نقد جان را لب خاموش نگهبان باشد - رخنه مملکت دل لب خندان باشد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۴۷:نمک صبح در آن است که خندان باشد - بخیه ظلم است به زخمی که نمایان باشد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۴۸:اهل دل اوست که در وسعت خلق افزاید - کعبه آن است که در ناف بیابان باشد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۷:ز اول روز که مخموری مستان باشد - شیخ را ساغر جان در کف دستان باشد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰۶:تا تو بی پرده شدی لاله رخان خوار شدند - همه گلهای چمن در پس دیوار شدند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۴:عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند - زیرکان از پی سرمایه به بازار شدند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۸:عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند - همه از نرگس مخمور تو خمار شدند
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۱۰:نه همین اهل خرد آینه اسرارند - که ز خود بیخبران نیز خبرها دارند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۵:هَله هُش دار که در شهرْ دو سه طَرّارند - که به تدبیرْ کُلَهْ از سَرِ مَه بردارند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۶:عاشقان بر درت از اشک چو باران کارند - خوش به هر قطره دو صد گوهر جان بردارند
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۱۸:خاک شو تا ز بهارت به گل تر گیرند - مرده شو تا به سر دست ترا بر گیرند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۷:ای خدایی که چو حاجات به تو برگیرند - هر مرادی که بودشان همه در بر گیرند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۵:ما نه زان محتشمانیم که ساغر گیرند - و نه زان مُفلِسَکان که بُزِ لاغر گیرند
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳۴:دل نازک به زبان بازی مژگان چه کند؟ - سپر آبله با خار مغیلان چه کند؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۸:آه کان طوطی دل بیشکرستان چه کند - آه کان بلبل جان بیگل و بستان چه کند
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۲۱:بوی دل از نفس باد صبا میآید - میتوان یافت کز آن زلف دوتا میآید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۵:یا رب این بوی که امروز به ما میآید - ز سراپرده اسرار خدا میآید
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۲۶:از لب خلق دم باد خزان میآید - بوی کافور ازین مردهدلان میآید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۶:یا رب این بوی خوش از روضه جان میآید - یا نسیمیست کز آن سوی جهان میآید
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۵۸:خوشا کسی که دل خود به چشم مست تو داد - ز سر گذشت و به دنبال این بلا افتاد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۵۹:بر آن سرم که بشویم ز دیده نقش سواد - چه فتنه ها که مرا زین شب سیاه نزاد!
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۸:چو کارزار کند شاه روم با شمشاد - چگونه گردم خرم چگونه باشم شاد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۸:هزار جان مقدس فدای روی تو باد - که در جهان چو تو خوبی کسی ندید و نزاد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۹:ز عشق آن رخ خوب تو ای اصول مراد - هر آن که توبه کند توبهاش قبول مباد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۷:هزار جان مقدس فدای روی تو باد - که در جهان چو تو خوبی کسی ندید و نزاد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۸۳:ملایمت سپر خصم تندخو گردد - شراب شیشه شکن عاجز کدو گردد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۸۴:ملایمت سپر خصم تندخو گردد - شراب شیشه شکن عاجز کدو گردد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰۸:چو درد گیرد دندان تو عدو گردد - زبان تو به طبیبی بگرد او گردد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۲۲:درین چمن سرسبز آن برهنه پا دارد - که چار موسم چون سرو یک قبا دارد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۲۳:کسی که با تو نشد آشنا که را دارد؟ - ترا کسی که ندارد چه آشنا دارد؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۱:مها به دل نظری کن که دل تو را دارد - به روز و شب به مراعاتت اقتضا دارد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۲:مها به دل نظری کن که دل تو را دارد - که روز و شب به مراعاتت اقتضا دارد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۳۶:خوشم به باده گلگون که رنگ او دارد - رگی ز تلخی آن یار تندخو دارد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۳۷:همین نه فاخته در سر هوای او دارد - به هر که بنگری این طوق در گلو دارد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۳۸:چه باده غنچه این باغ در سبو دارد؟ - که هر نواطلبی برگ عیش ازو دارد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۳۹:گلی که بلبل ما برگ عیش ازو دارد - هزار مرحله افزون به رنگ و بو دارد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴۰:کسی که دل به خیال تو در گرو دارد - به هر نفس که برآرد حیات نو دارد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۳:میان باغ گل سرخهای و هو دارد - که بو کنید دهان مرا چه بو دارد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۶:میان باغ گل سرخهای و هو دارد - که بو کنید دهان مرا چه بو دارد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸۵:اگر وطن به مقام رضا توانی کرد - غبار حادثه را توتیا توانی کرد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۹:اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد - نشاط و عیش به باغ بقا توانی کرد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۳۲:به گرد گریه من ابر درفشان نرسد - به آه حسرت من برق خوش عنان نرسد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۰:بر آستانه اسرار آسمان نرسد - به بام فقر و یقین هیچ نردبان نرسد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۵۹:مرا جلای دل از چشم خونفشان باشد - که آب صیقل خاک است تا روان باشد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۶۰:زبستگی دل آگاه شادمان باشد - که لال را ز ده انگشت ترجمان باشد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۶۱:ز چهره حال دل زار من عیان باشد - که از شکستن دل رنگ ترجمان باشد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۱:به روز مرگ چو تابوت من روان باشد - گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۵۹:فروغ ماه محال است پایدار بود - دو هفته است لباسی که مستعار بود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۰۴:دلی که آب شد از عشق برقرار بود - که گل گلاب چو گردید پایدار بود
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۲:چو عشق را هوس بوسه و کنار بود - که را قرار بود جان که را قرار بود
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۸:سخن به نزد سخندان بزرگوار بود - ز آسمان سخن آمد سخن نه خوار بود
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۹۱:به صبر مشکل عالم تمام بگشاید - که این کلید به هر قفل راست می آید
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۹۲:مرا به میکده هر کس که راه بنماید - در بهشت به رویش خدای بگشاید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۳:نماز شام چو خورشید در غروب آید - ببندد این ره حس راه غیب بگشاید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۳:سپیده دم بدمید و سپیده میساید - که ویس روز رخ خویش را بیاراید
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۲۵:به زلف او دلم از برق گوشواره رسید - به داد من شب تاریک این ستاره رسید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۵:بیا که ساقی عشق شرابباره رسید - خبر ببر بر بیچارگان که چاره رسید
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳۱:دمید صبح تجلی به جان شتاب کنید - ز سردسیر جهان رو به آفتاب کنید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۰:به حارسان نکوروی من خطاب کنید - که چشم بد را از یوسفان به خواب کنید
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳۳:که با تو حرف شهیدان عشق میگوید - که خون شبنم از آفتاب میجوید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۶:درخت و برگ برآید ز خاک این گوید - که «خواجه هر چه بکاری تو را همان روید»
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶۳:خرم کسی که قصر اقامت بنا نکرد - رفت از میان چو گل کمر خویش وا نکرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۲۱:کی دیدمش که گریه سر حرف وا نکرد؟ - رنگ شکسته راز دلم برملا نکرد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۱:لطفی نماند کان صنم خوش لقا نکرد - ما را چه جرم اگر کرمش با شما نکرد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۸۵:دل میتپد مگر خبر یار میرسد - جان در تردد است که دلدار میرسد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۰:چشمم همیپرد مگر آن یار میرسد - دل میجهد نشانه که دلدار میرسد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹۵:از خط صفای روی تو پادر رکاب شد - حسن ترا مقدمه پیچ و تاب شد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹۶:تا دیده محو روی تو شد کامیاب شد - شبنم به آفتاب رسید آفتاب شد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۰:صد مصر مملکت ز تعدی خراب شد - صد بحر سلطنت ز تطاول سراب شد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹۸:تا آفتاب رایت گل آشکار شد - از توبه شکسته جهان لاله زار شد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹۹:تا بهله محرم کمر آن نگار شد - دست ز کار رفته ام امیدوار شد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۱۴:حسن تو زیردست خط مشکبار شد - این مور رفته رفته سلیمان شکار شد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۱۵:غلیان ز دودمان وجود آشکار شد - عالم پر از ستاره دنباله دار شد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۱:آمد بهار خرم و رحمت نثار شد - سوسن چو ذوالفقار علی آبدار شد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۰۹:کلفت ز چرخ دیدهٔ بیدار میکشد - روزن ز دود بیشتر آزار میکشد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱۰:آیینهام ز روشنی آزار میکشد - خاطر به سیر سبزه زنگار میکشد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۲:این عشق جمله عاقل و بیدار میکشد - بی تیغ میبرد سر و بیدار میکشد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۵۴:از آفتاب چاشنی صبح شد بلند - عمر دوباره یافت ز راه گداز قند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷۳:وقت است نوبهار در عیش وا کند - باغ از شکوفه خنده دندان نما کند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۴۰:جمعی که زیر چرخ شبی روز کرده اند - چون شمع، دل خنک به نسیم سحر کنند
مولانا » فیه ما فیه » فصل یازدهم - مشتاقیم الّا چون میدانیم که شما به مصالح خلق مشغولید زحمت دور میداریم:تو جوهری و هر دو جهان مر ترا عرض - جوهر که از عرض طلبند هست ناپسند
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۲۰:جمعی که قطع راه به مژگان تر کنند - چون رشته دست در کمر صد گهر کنند
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات:آن شبروان که در شب خلوت سفر کنند - در تاج خسروان به حقارت نظر کنند
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳۴:از عیب پاک شو که هنرها همیدهند - دست از خزف بشو که گهرها همیدهند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۷:امسال بلبلان چه خبرها همیدهند - یا رب به طوطیان چه شکرها همیدهند
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳۹:آن را که در جگر نفس آتشین بود - خورشید آسمان وچراغ زمین بود
مولانا » فیه ما فیه » فصل شانزدهم - نایب گفت که پیش از این کافران بت را میپرستیدند:مه نور میفشاند و سگ بانگ میکند - مه را چه جرم؟ خاصیت سگ چنین بوَد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۴۷:زاهد به کعبه با سر و دستار میرود - این مست بین که روی به دیوار میرود
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۴:بلبل نگر که جانب گلزار میرود - گلگونه بین که بر رخ گلنار میرود
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۲۷:هر پرده که از چهره مقصود برافتاد - شد برق جهانسوز ومرا در جگر افتاد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۱:در حلقه عشاق به ناگه خبر افتاد - کز بخت یکی ماه رخی خوب درافتاد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷۰:رخسار ترا خط نتوانست نهان کرد - بی پرده تر این آینه را آینه دان کرد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۳:در کوی خرابات مرا عشق کشان کرد - آن دلبر عیار مرا دید نشان کرد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۹۹:تا خنده ازان غنچه مستور برآمد - صبح شکر از چاک دل موربرآمد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۱:مهتاب برآمد کلک از گور برآمد - وز ریگ سیه چرده سقنقور برآمد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱۴:تا حسن گلو سوز تو در جان شرر افکند - در سینه من داغ مکرر سپر افکند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۰:تا باد سعادت ز محمد خبر افکند - زان مردی و زان حمله شقاوت سپر افکند
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات:از حال گدا نیست عجب، گر شود او پست - تیغ غم تو از سر صد شاه، سرافکند
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۲۳:با روی تو آیینه روشن چه نماید - بی چهره گلرنگ تو از گل چه گشاید
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۳۹:خط در دل روشن گهران مهر فزاید - در آینه ها نقش نگین راست نماید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۳:چون بر رخ ما عکس جمال تو برآید - بر چهره ما خاک چو گلگونه نماید
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۲۴:داغ از جگر سوختگان دیر برآید - خورشید ز مغرب به قیامت بدر آید
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۲۵:سرمست چو آن شاخ گل از باغ برآید - باغش چو نفس سوختگان بر اثر آید
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۲۶:آن خرمن گل چون ز در باغ درآید - سرو از لب جو چند قدم پیشتر آید
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۲۷:خطی که ازان چهره روشن بدر آید - آهی است که سینه خورشید برآید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴:هر نکته که از زهر اجل تلختر آید - آن را چو بگوید لب تو چون شکر آید
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۴۹:صحبت به حریفان سیه کار مدارید - بر روی سخن آینه تار مدارید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۵:از بهر خدا عشق دگر یار مدارید - در مجلس جان فکر دگر کار مدارید
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۵۳:خشت از سرخم پنبه ز مینا بربایید - برچهره خود روزن جنت بگشایید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۸:ای قوم به حج رفته کجایید کجایید - معشوق همین جاست بیایید بیایید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۶:مرغان که کنون از قفس خویش جدایید - رخ باز نمایید و بگویید کجایید
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۶۶:از ترک گفتگو دل با معنی آشنا شد - مهر خموشی من جام جهان نما شد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۰:بعد از سماع گویی کان شورها کجا شد - یا خود نبود چیزی یا بود و آن فنا شد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۶۹:چون آفتاب هر کس روشن ضمیر باشد - ذرات عالم اورا فرمان پذیرباشد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۹:خشمین بر آن کسی شو کز وی گزیر باشد - یا غیر خاک پایش کس دستگیر باشد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۳:مر بحر را ز ماهی دایم گزیر باشد - زیرا به پیش دریا ماهی حقیر باشد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۷۱:تن را اگر گذاری در عشق ما چه باشد - گراستخوان نگیری باز از هما چه باشد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۴:گر ساعتی ببری ز اندیشهها چه باشد - غوطی خوری چو ماهی در بحر ما چه باشد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۷۵:از عشق یار نوخط دل زود می گشاید - فصل بهاراز دل زنگار می زداید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۳:در عشق زنده باید کز مرده هیچ ناید - دانی که کیست زنده آن کو ز عشق زاید
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۷۷:چون رنگ می زمینا بیرون دوید باید - نه پرده فلک از هم دریدباید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۸:وقتی خوش است ما را، لابد نبید باید - وقتی چنین به جانی جامی خرید باید
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۷۸:آن چشم اگرچه خود را بیمار مینماید - غافل مشو ز مکرش عیّار مینماید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۹:نی دیده هر دلی را دیدار مینماید - نی هر خسیس را شه رخسار مینماید
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰۸:چرا با دل من صفایی ندارد - اگر درد امشب بلایی ندارد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۱:جهان را بدیدم وفایی ندارد - جهان در جهان آشنایی ندارد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱۷:تا به زانو پای من در خار شد - کاسه زانوی من مودار شد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۸:هر که را اسرار عشق اظهار شد - رفت یاری زانک محو یار شد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲۸:هر ذره ازو در سر سودای دگر دارد - هر قطره ازودردل دریای دگردارد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۴:امروز جمال تو سیمای دگر دارد - امروز لب نوشت حلوای دگر دارد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۴۴:مورنه ای پیش قند تنگ میان را ببند - خاک قناعت بمال بر لب وشکر بخند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۶:غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند - زانک بلندت کند تا بتواند فکند
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵۲:پاک گوهر را سزوارست اوج اعتبار - در سواری می رسد فیض نگین نامدار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵۳:آب گوهر از تهی چشمان نمی شوید غبار - نقش، جوی خشک باشد در عقیق آبدار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵۴:برد دستم رابیاض گردن جانان ز کار - دست را سازد بیاض خوش قلم بی اختیار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵۵:زخم را آماده شو چون شد مساعد روزگار - کزکجی بیش است عیب راستی در تیرمار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵۶:بیشتر گردد دل نازک ز غمخواران فگار - وای بر چشمی که از دستش بود بیماردار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵۷:مردمک را سیر کن در حلقه چشم نگار - گر ندیدی درمیان جرگه آهوی تتار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵۸:پرده مشکین به چشم شوخ بسته است آن نگار؟ - یا شده است از ناف آهوی ختن مشک آشکار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵۹:می برد خواهی نخواهی دل زمردم خط یار - چشم بندی می کند در بردن دل این غبار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح حضرت رضا(ع):این حریم کیست کز جوش ملایک روزبار - نیست در وی پرتو خورشید را راه گذار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مرثیه شاه صفی:پادشاهی و جوانی سد راه او نشد - کرد چون ادهم ز ملک عالم فانی کنار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در مدح شاه عباس دوم:ای زمان دلگشایت نوبهار روزگار - صبح نوروز از جبین بخت سبزت آشکار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در شکست یافتن داراشکوه از قلعه داران ایرانی قندهار:شکر کز اقبال روزافزون شاه تاجدار - آفتاب فتح طالع شد ز برج قندهار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در موعظه و تخلص به مدح نبی اکرم (ص):تا نگردیده است خورشید قیامت آشکار - مشت آبی زن به روی خود ز چشم اشکبار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۴۶:از نمدپوشان زبان طعن را کوتاه دار - کز نمد سالم نمی آید برون دندان مار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۴۷:گل گلاب از هرزه خندی شد درین نیلی حصار - خنده بیجاست برق گریه بی اختیار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۴۸:شد فزون در دور خط کیفیت لبهای یار - نشائه می بخشد دو بالا، می چو گردد پشت دار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۰:عاشقی در خشم شد از یار خود معشوق وار - گازری در خشم گشت از آفتاب نامدار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۱:عرض لشکر میدهد مر عاشقان را عشق یار - زندگان آن جا پیاده کشتگان آن جا سوار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۴:مطربا در پیش شاهان چون شدستی پرده دار - برمدار اندر غزل جز پردههای شاهوار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۶:مرحبا ای جان باقی پادشاهِ کامیار - روحبخش هر قَران و آفتاب هر دیار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۳:خوی بد دارم ملولم تو مرا معذور دار - خوی من کی خوش شود بیروی خوبت ای نگار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۶:لحظه لحظه می برون آمد ز پرده شهریار - باز اندر پرده میشد همچنین تا هشت بار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۷:از کنار خویش یابم هر دمی من بوی یار - چون نگیرم خویش را من هر شبی اندر کنار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۱:ای صبا حالی ز خد و خال شمس الدین بیار - عنبر و مشک ختن از چین به قسطنطین بیار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۰:سیدی انی کلیل انت فی زی النهار - اشتکی من طول لیلی الفرار این الفرار
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۹۳:شد خرابات مغان از توبه ام زیر و زبر - می زند باد مخالف بحر را بر یکدگر
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۹۴:ای بر روی تو از آینه گل صافتر - فتنه روی زمین زلف تو را در زیر سر
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۹۵:ترک من کزپسته اش بی خواست می ریزد شکر - چشم تنگی دارد از بادام کوهی تلختر
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۹۶:بوسه ای در کار من کن زان لب همچون شکر - تا به چشم شاه شیرین باشی ای صوفی پسر
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در مدح شاه عباس دوم:کرد میزان حساب آماده بهر خاکیان - از شب و روز مساوی میر عدل نوبهار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۱۸:تیشه من چون زند دامان جرائت بر کمر - هر رگ سنگی شود انگشت زنهار دگر
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۷:سر برآور ای حریف و روی من بین همچو زر - جان سپر کردم ولیکن تیر کم زن بر سپر
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۸:نیشکر باید که بندد پیش آن لبها کمر - خسروی باید که نوشم زان لب شیرین شکر
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۸:شادیی کان از جهان اندر دلت آید مخر - شادیی کان از دلت آید زهی کان شکر
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۴۱:برگ عیش خویش را چون گل زهم پاشیده گیر - این دکانی را که برخود چیده ای برچیده گیر
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۲:چون نبینم من جمالت صد جهان خود دیده گیر - چون حدیث تو نباشد سر سر بشنیده گیر
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۵۹:نیست بی خار درین بادیه یک آبله وار - پای فرسوده چه گل چیند ازین نشترزار؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۶۰:باد دستانه مکن خرج نفس رازنهار - که برآردنفسی رازجگر صبح دوبار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۲:اختران را شب وصلست و نثارست و نثار - چون سوی چرخ عروسیست ز ماه ده و چار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۳:روستایی بچهای هست درون بازار - دغلی لاف زنی سخره کنی بس عیار
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۷۳:این نه هاله است نمایان شده از دور قمر - پیش رخسار منیر تو مه افکنده سپر
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۸:سر فروکن به سحر کز سر بازار نظر - طبله کالبد آوردهام آخر بنگر
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۸۰:گشاده رویی من برد دست خصم از کار - شراب شیشه شکن در پیاله شد هموار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح شاه صفی:نشست گل به سریر چمن سلیمان وار - گشود چون پریان بال، ابر گوهربار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵۵:کریم سایل خود را غنی کند یکبار - دو بار لب نگشاید صدف به ابر بهار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵۶:یکی هزار شود داغ در دل افگار - زمین سوخته، جان می دهد به تخم شرار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۳:نه در وفات گذارد نه در جفا دلدار - نه منکرت بگذارد نه بر سر اقرار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۴:چرا ز قافله یک کس نمیشود بیدار - که رخت عمر ز کی باز میبرد طرار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۵:بیار ساقی بادت فدا سر و دستار - ز هر کجا که دهد دست جام جان دست آر
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۶:نبشتهست خدا گِردِ چهره دلدار - خطی که فاعتبروا منه یا اولیالابصار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۷:شدهست نور محمد هزار شاخ هزار - گرفته هر دو جهان از کنار تا به کنار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۸:چه مایه رنج کشیدم ز یار تا این کار - بر آب دیده و خون جگر گرفت قرار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۹:مجوی شادی چون در غمست میل نگار - که در دو پنجه شیری تو ای عزیز شکار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۰:بیامدیم دگربار چون نسیم بهار - برآمدیم چو خورشید با صد استظهار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۱:ز بامداد چه دشمن کشست دیدن یار - بشارتیست ز عمر عزیز روی نگار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۶:مرا بگاه ده ای ساقی کریم عقار - که دوش هیچ نخفتم ز تشنگی و خمار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۷:بکش بکش که چه خوش میکشی بیار بیار - هزیمتان ره عشق را قطار قطار
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰۵:از انقلاب دهر نیفتم ز اعتبار - گرد یتیمی گهرم، چون شوم غبار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰۶:درویش را ز خرقه صد پاره نیست عار - محضر به قدر مهر بود صاحب اعتبار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در تعمیر تربت پاک امیرالمؤمنین علی (ع) و آوردن نهری از فرات به نجف به فرمان شاه صفی:منت خدای را که به توفیق کردگار - از ناف کعبه چشمه زمزم شد آشکار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - در فتح قندهار و مدح شاه عباس دوم:صبح ظفر ز مطلع دولت شد آشکار - طی شد بساط ظلمت ازین نیلگون حصار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - درتهنیت ورود شاه عباس دوم از مازندران به اصفهان:منت خدای را که سلیمان روزگار - آمد به تخت سلطنت از سیر و از شکار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح نواب خواجه ابوالحسن تربتی پدر ظفرخان:اقبالمند آن که به تأیید کردگار - در زیر پا نظر کند از اوج اعتبار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۶:هر کس به جنس خویش درآمیخت ای نگار - هر کس به لایق گهر خود گرفت یار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۷:دل ناظر جمال تو آن گاه انتظار - جان مست گلستان تو آن گاه خار خار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۸:میر شکار من که مرا کردهای شکار - بیتو نه عیش دارم و نه خواب و نه قرار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۱:آمد بهار خرم و آمد رسول یار - مستیم و عاشقیم و خماریم و بیقرار
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۱۶:عارف ز نه سپهر چو صرصر کند گذار - چون برق ازین سیاهی لشکر کند گذار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۹:کس بیکسی نماند میدان تو این قدر - گر با یکی نسازی آید یکی دگر
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۰:مستیم و بیخودیم و جمال تو پرده در - زین پس مباش ماها در ابر و پرده در
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴۴:هرچند جهانسوز بود جلوه دلدار - این شعله دو بالاشود از جامه گلنار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳۷:گیرم که بود میر تو را زر به خروار - رخساره چون زر ز کجا یابد زردار
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵۳:مطرباچنگ را بکش به کنار - رگ این خشک مغز رابفشار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۶:مطربِ عاشقان بجنبان تار - بزن آتش به مؤمن و کفار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۷:گر تو خواهی وطن پر از دلدار - خانه را رو تهی کن از اغیار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۸:رحم بر یار کی کند هم یار - آه بیمار کی شنود بیمار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶۳:عار بادا جهانیان را عار - از دو سه ماده ابله طرار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶۴:خلق را زیر گنبد دوار - چشمها کور و دیدنی بسیار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۷۷:آفتابی برآمد از اسرار - جامهشویی کنیم صوفیوار
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات:طلب ای عاشقان خوش رفتار - طرب ای نیکوان شیرین کار
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۸۶:درآ به زمزمه ای مطرب غزال پرداز - که تازیانهٔ شوق است شعلهٔ آواز
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۸۷:دگر که را کنم از اهلِ درد محرمِ راز؟ - که رنگِ من به زبانِ شکسته شد غَمّاز
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۱:برای عاشق و دزدست شب فراخ و دراز - هلا بیا شب لولی و کار هر دو بساز
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۲:به آفتاب شهم گفت هین مکن این ناز - که گر تو روی بپوشی کنیم ما رو باز
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۰۵:ترا که نور نظر نیست اعتبار آمیز - نظر به هر چه کنی می شود غبار آمیز
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۳:برو برو که نفورم ز عشق عارآمیز - برو برو گل سرخی ولیک خارآمیز
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۲۰:لب ساقی شکربارست امروز - شراب و نقل بسیارست امروز
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۴:بیا با تو مرا کارست امروز - مرا سودای گلزارست امروز
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۲۱:به مژگان اشک پاشیدن میاموز - به ابر تیره باریدن میاموز
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۲:تو چشم شیخ را دیدن میاموز - فلک را راست گردیدن میاموز
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۲۲:ای چشم تو پرده دار اعجاز - مژگان تو سایه پرور ناز
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۱:ماییم فداییان جانباز - گستاخ و دلیر و جسم پرداز
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶۵:روشناسِ اهلِ مشرب چون درِ میخانه باش - آشناتر با می از خطِ لبِ پیمانه باش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶۶:در گلستان بلبل و در انجمن پروانه باش - هرکجا دامِ تماشایی که بینی دانه باش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۸:ساقیا بیگه رسیدی می بده مردانه باش - ساقی دیوانگانی همچو می دیوانه باش
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱۹:هر که می کوشد به تعمیر تن ویران خویش - گل ز غفلت می زند بر رخنه زندان خویش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۶۶:در کهنسالی نیفتد کافر از سامان خویش! - کز تهیدستی چنار آتش زند در جان خویش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۶:دوش رفتم در میان مجلس سلطان خویش - بر کف ساقی بدیدم در صراحی جان خویش
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۲۹:سخن دارد به آب زندگی لعل گهر بارش - زبان بازی به کاکل می کند مژگان خونخوارش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳۰:همان یوسف که مصر آمد به تنگ از بس خریدارش - به پشت کار حسن او نیرزد روی بازارش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳۱:عرق رامی کند بی دست و پا لغزنده رخسارش - دهد از دور شبنم آب، چشم خود ز گلزارش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳۲:حساب دین و دل راپاک کن باچشم عیارش - که شب رانیمه خواهد کرد از خط حسن طرارش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - در توصیف کابل و مدح نواب ظفرخان:خوشا عشرت سرای کابل و دامان کهسارش - که ناخن بر دل گل می زند مژگان هر خارش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۲:چه دارد در دل آن خواجه که میتابد ز رخسارش - چه خوردست او که میپیچد دو نرگسدان خمارش
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴۷:اگر چه می زند آتش به عالم روی تابانش - گلو تر می شود از دیدن سیب زنخدانش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴۸:خوشا قزوین و باغ شاه و گلگشت خیابانش - که از آیینه پیشانی صبح است میدانش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴۹:بلا جویی که من دارم نظر برچشم فنانش - خطر دارد ترنج آفتاب از تیر مژگانش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵۰:چگونه جان برد صید از کمین چشم فتانش؟ - که گیراتر بود از خون ناحق تیغ مژگانش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵۱:ز گرد سرمه نتوان دید درچشم سخندانش - مگر این گردرا بشکافدازهم تیرمژگانش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵۲:رگ ابری است آن لبهای نوخط، بوسه بارانش - که عمر جاودان بخشد به عاشق مد احسانش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵۳:به سرخی می زند چون مشک خط عنبرافشانش - چه حسن نشأه خیزست این که میگون است ریحانش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۷۱:دل خونین چنان آمیخت با فولاد پیکانش - که با جوهر یکی شد پیچ و تاب رشته جانش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۴:پریشان باد پیوسته دل از زلف پریشانش - وگر برناورم فردا سر خویش از گریبانش
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۶۰:به عاشق صید عاشق میکند قد دلارایش - ز طوق قمریان فتراک دارد سرو بالایش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۶۱:ندارد سرکشی ازاهل دل قد دلارایش - پری در شیشه دارد از تذروان سروبالایش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۶۲:به مژگان بر نمی گردد نگاه از چشم گیرایش - غزالان را ز وحشت باز می دارد تماشایش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۶۳:به وحشت دل کجاگردد خلاص ازچشم شهلایش ؟ - که آهو چشم قربانی شد ازمژگان گیرایش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۶۴:سهی سروی که من دارم نظر بر قد رعنایش - دو عالم چون دو زلف عنبرین افتاده درپایش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۷۲:قلم ماری است کز رشوت بود افسون گیرایش - به این افسون توان رست از گزند روحفرسایش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۷۳:به دوری محو از خاطر نگردد قد رعنایش - فراموشی ندارد مصرع موزون بالایش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۵:ریاضت نیست پیش ما همه لطفست و بخشایش - همه مهرست و دلداری همه عیش است و آسایش
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۰۵:به خون تپیدن خورشید پر مکرر شد - به یک کرشمه دیگر تمام کن کارش !
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۰۶:نشد ز سیلی خط چشم مست، هشیارش - دگر که می کند از خواب ناز بیدارش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۲:تمام اوست که فانی شدست آثارش - به دوستگانی اول تمام شد کارش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۸:چو رو نمود به منصور وصل دلدارش - روا بود که رساند به اصل دل دارش
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۰۹:مگر ز موج شراب است رشته سازش؟ - که می دود به رگ و پی چو روح آوازش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۷۷:به عزم صید چنان گرم خاست شهبازش - که خنده در دهن کبک سوخت پروازش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۳:ندا رسید به عاشق ز عالم رازش - که عشق هست براق خدای میتازش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۶:شنو ز سینه ترنگاترنگ آوازش - دل خراب طپیدن گرفت از آغازش
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۲۴:مخور چو لاله و گل، روی دست ساغر عیش - که در رکاب نسیم فناست دفتر عیش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۲۵:مده ز دست چو گل دربهار ساغر عیش - که از شکوفه بود در گذار، اختر عیش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۴:سری برآر که تا ما رویم بر سر عیش - دمی چو جان مجرد رویم در بر عیش
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹۲:اگر چشم کافر فتد برلقایش - نیاید به لب غیر نام خدایش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۹:دلی کز تو سوزد چه باشد دوایش - چو تشنه تو باشد که باشد سقایش
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹۴:شده است از شوق تیغ جان ستانش - وبال خضر، عمر جاودانش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۵:نگاری را که میجویم به جانش - نمیبینم میان حاضرانش
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹۸:می ز شرم لب می آشامش - عرق شرم گشت درجامش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹۰:مست گشتم ز ذوق دشنامش - یا رب آن می به است یا جامش
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۰۴:در خرابات مغان ستار باش - چون لب پیمانه بی گفتار باش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۷:چون تو شادی بنده گو غمخوار باش - تو عزیزی صد چو ما گو خوار باش
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۰۵:از کفر توان رستن ای یار به آمیزش - سجاده تواند شد زنار به آمیزش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۰:جانم به چه آرامد ای یار به آمیزش - صحت به چه دریابد بیمار به آمیزش
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۰۶:مهر لب هزره گو پرده آهستگی است - پنبه به نرمی کند طفل جرس راخموش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷۰:مستی امروز من نیست چو مستی دوش - مینکنی باورم کاسه بگیر و بنوش
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۳۰:قرار و صبر ندارند عاشقان سماع - همیشه بر سر کوچ است کاروان سماع
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹۵:بیا بیا که توی جان جان جان سماع - بیا که سرو روانی به بوستان سماع
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹۶:بیا بیا که توی جان جان جان سماع - هزار شمع منور به خاندان سماع
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۷۵:تیغ سیراب است موج بحر طوفان زای عشق - داغ ناسورست فلس ماهی دریای عشق
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۸:گر خمار آرد صداعی بر سر سودای عشق - دررسد در حین مدد از ساقی صهبای عشق
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۲۲:جلوه های مختلف دارد شراب لاله رنگ - آب، جوهر می شود درتیغ و در آیینه زنگ
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۵:عشق خامش طرفهتر یا نکتههای چنگ چنگ - آتش ساده عجبتر یا رخ من رنگ رنگ
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۲۸:جهان فروز چنان گشت باده گلرنگ - که از شمار شرر می دهد خبر دل سنگ
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۷:تتار اگر چه جهان را خراب کرد به جنگ - خراب گنج تو دارد چرا شود دلتنگ
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۸:حریف جنگ گزیند تو هم درآ در جنگ - چو سگ صداع دهد تن مزن برآور سنگ
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۴۵:شکوه حسن فزون گردد از لباس جلال - شود دو آتشه رنگ بتان ز جامه آل
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - در مدح شاه عباس دوم:هزار شکر که گوهر فروز جاه و جلال - به خانه شرف آمد به دولت و اقبال
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۳:چگونه برنپرد جان چو از جناب جلال - خطاب لطف چو شکر به جان رسد که تعال
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۴:تو را سعادت بادا در آن جمال و جلال - هزار عاشق اگر مرد خون مات حلال
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۵:دو چشم اگر بگشادی به آفتاب وصال - برآ به چرخ حقایق دگر مگو ز خیال
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۹:تعال یا مدد العیش و السرور تعال - تعال یا فرج الهم فاتح الاقفال
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۵۲:گذشت عمر ازین خاکدان برآ ای دل - چه همچو سنگ نشان مانده ای به جا ای دل
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۹:ز خود شدم ز جمال پر از صفا ای دل - بگفتمش که زهی خوبی خدا ای دل
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۶۶:تا بدر شد ز دیده نهان شد هلال گل - طی شد به یک دو هفته کمال و زوال گل
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۸:امروز روز شادی و امسال سال گل - نیکوست حال ما که نکو باد حال گل
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۷۶:عاشق صادق نمی دارد تمناهای خام - تخم انجم در زمین صبح می سوزد تمام
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۷۷:سعی کن در عزت سی پاره ماه صیام - کز فلک از بهر تعظیمش فرود آمد کلام
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۳:می خرامد جان مجلس سوی مجلس گام گام - در جبینش آفتاب و در یمینش جام جام
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۰:اقبل الساقی علینا حاملا کاس المدام - فاشربوا من کاس خلد و اترکوا کل الطعام
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۹۵:مدتی چون غنچه در خون جگر پیچیدهام - تا درین گلزار چون گل یک دهن خندیدهام
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۹۶:تا شده است از دوربینی عاقبتبین دیدهام - در ترازوی قیامت خویش را سنجیدهام
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۹۷:تا نظر از عارض گلفام او پوشیدهام - خار در چشمم اگر روی فراغت دیدهام
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۴:هر که گوید کان چراغ دیدهها را دیدهام - پیش من نه دیدهاش را کامتحان دیدهام
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳۵:من حریف ننگ و عار بیوفایی نیستم - بندبندم کن که من مرد جدایی نیستم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۷:عشوه دادستی که من در بیوفایی نیستم - بس کن آخر بس کن آخر روستایی نیستم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۶۷:شد ز بیقدری غبار دیده ها شعر ترم - مهره گل گشت از گرد کسادی گوهرم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۶۸:شست نقش انجم از افلاک مژگان ترم - ابر شد مستغنی از دریا ز آب گوهرم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹۰:چون ز صورت برتر آمد آفتاب و اخترم - از معانی در معانی تا روم من خوشترم
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات:هر زمان زین سبز گلشن رخت بیرون می برم - عالمی از عالم وحدت، به کف می آورم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۸۹:داغ عالمسوز برگ عیش گردد در دلم - شمع ماتم گریه شادی کند در محفلم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۱:گر به خوبی می بلافد لا نسلم لا نسلم - کاندر این مکتب ندارد کر و فری هر معلم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۹۲:شمع فانوسم که در پرده است اشک افشاندنم - از گرستن تر نگردد دامن پیراهنم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹۲:نی تو گفتی از جفای آن جفاگر نشکنم - نی تو گفتی عالمی در عشق او برهم زنم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۰۶:شبی صدبار بر گرد دل افکار میگردم - به بوی یوسفی بر گرد این بازار میگردم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲۲:طواف حاجیان دارم به گرد یار میگردم - نه اخلاق سگان دارم نه بر مردار میگردم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۰۹:به قدر آشنایان از خرد بیگانه می گردم - اگر خود در نیابم یک زمان دیوانه می گردم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲۳:تو تا دوری ز من جانا چنین بیجان همیگردم - چو در چرخم درآوردی به گردت زان همیگردم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۱۵:زبان تا بود گویا، تیغ می بارید بر فرقم - جهان دارالامان شد تا زبان در کام دزدیدم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۱۶:ندیدم روز خوش تا چون قلم روی سخن دیدم - به زیر تیغ رفتم تا زبند آزاد گردیدم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۱۷:ز دست خشک مرجان ناامید از بحر گردیدم - ز روی تلخ دریا دامن از وصل گهر چیدم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۱۸:بر آن پای حنایی روی زرد خویش مالیدم - ازین گلشن که چیده است این گل رعنا که من چیدم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲۴:بگفتم عذر با دلبر که بیگه بود و ترسیدم - جوابم داد کای زیرک بگاهت نیز هم دیدم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۲۰:نبرد از سینه جام باده گلرنگ زنگارم - هلال منخسف شد صیقل از آیینه تارم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۳:کشید این دل گریبانم به سوی کوی آن یارم - در آن کویی که می خوردم گرو شد کفش و دستارم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۴۲:دم گرمی طمع از ناله های آتشین دارم - که مشکل عقده ها در پیش از آن چین جبین دارم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۴۳:اگر چه چون دعا از دست خود یک کف زمین دارم - ز محتاجان به گرد خویش چندین خوشه چین دارم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲۶:چه دانی تو که در باطن چه شاهی همنشین دارم - رخ زرین من منگر که پای آهنین دارم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۶۰:اگر با ماه کنعان در ته یک پیرهن باشم - همان از شرم دوراندیش در بیت الحزن باشم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۳:من آنم کز خیالاتش تراشنده وثن باشم - چو هنگام وصال آمد بتان را بت شکن باشم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۴:چو آمد روی مه رویم که باشم من که من باشم - چو هر خاری از او گل شد چرا من یاسمن باشم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۷۱:نه امروز ست سودای جنون را ریشه درجانم - به چوب گل ادب کردی معلم در دبستانم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۴:درخت و آتشی دیدم ندا آمد که جانانم - مرا می خواند آن آتش مگر موسی عمرانم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۷:چو رعد و برق می خندد ثنا و حمد می خوانم - چو چرخ صاف پرنورم به گرد ماه گردانم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۷۹:ز خود دور آن پریرو را نمیدانم نمیدانم - جدا ز بحر این جو را نمیدانم نمیدانم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۹:من این ایوان نه تو را نمیدانم نمیدانم - من این نقاش جادو را نمیدانم نمیدانم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۹۳:زمین کان نمک گردیده است از شور سودایم - به جای گرد مجنون خیزداز دامان صحرایم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۸:ندارد پای عشق او دل بیدست و بیپایم - که روز و شب چو مجنونم سر زنجیر می خایم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۷۸:هر چه احسان تو داده است به ما آن داریم - ما چه داریم ز خود تا ز تو پنهان داریم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵۱:ما سر و پنجه و قوت نه از این جان داریم - ما کر و فر سعادت نه ز کیوان داریم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۸۲:چند در پرده دل باده گلنار زنیم - ای خوش آن روز که می بر سر بازار زنیم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴۶:روز آن است که ما خویش بر آن یار زنیم - نظری سیر بر آن روی چو گلنار زنیم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۹۰:مختلف چند ازین پرده نیرنگ شویم - پرده بردار که تا جمله یک آهنگ شویم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴۸:ساقیا عربده کردیم که در جنگ شویم - می گلرنگ بده تا همه یک رنگ شویم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۹۱:آنقدر عقل نداریم که فرزانه شویم - آنقدر شور نداریم که دیوانه شویم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴۹:وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم - بند را برگسلیم از همه بیگانه شویم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۱۳:به جرم این که متاع هنر بود بارم - یکی ز گرد کسادی خوران بازارم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۳:نیَم ز کار تو فارغ، همیشه در کارم - که لحظه لحظه تو را من عزیزتر دارم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳۷:بیار باده که اندر خمار خمارم - خدا گرفت مرا زان چنین گرفتارم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۲۷:به لب نمی رسد از ضعف آه شبگیرم - ز بار دل چو کمان، خانه می کند تیرم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳۸:به گوشهای بروم گوش آن قدح گیرم - که عاشق قدح و درد و خصم تدبیرم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۳۸:اگر چه نیک نیم در پناه نیکانم - عجب که تشنه بمانم، سفال ریحانم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۳۹:بس است روی دلی مشت استخوان مرا - ز چشم شیر فتد برق در نیستانم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۴۰:ز رعشه رفته برون دست و پا ز فرمانم - فتاده است تزلزل به چار ارکانم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - در مدح نواب ظفرخان:اگر چه از نفس گرم برق سوزانم - صدف چو واکند آغوش، ابر نیسانم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۲۱:شکار جذبه توفیق شد گریبانم - دگر چه خار تواند گرفت دامانم؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۰:خوشی خوشی تو ولی من هزار چندانم - به خواب دوش که را دیدهام نمیدانم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۴۷:چه دست در خم آن زلف دلنواز کنم - به ناخنی که ندارم چه عقده باز کنم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۴:همه جمال تو بینم چو چشم باز کنم - همه شراب تو نوشم چو لب فراز کنم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۵۷:کجاست جذبه عشقی که بر کنار روم - به گوشه ای بنشینم به فکر یار روم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۵۸:من آن نیم که به گلشن به اختیار روم - مگر زبیخبریها به بوی یار روم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۷:به غم فرونروم باز سوی یار روم - در آن بهشت و گلستان و سبزه زار روم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۶۷:به مهر داغ رسیده است جمله اعضایم - ز پای تا به سر خویش چشم بینایم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۲:ببسته است پری نهانیی پایم - ز بند اوست که من در میان غوغایم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۷۱:چو گل به ظاهر اگر خنده در دهان داریم - به دیده خار ز اندیشه خزان داریم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۳:اگر چه ما نه خروس و نه ماکیان داریم - ز بیضه سر کن و بنگر که ما کیان داریم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۷۵:ز بوستان تو عشق بلند می گویم - چو شبنم از گل روی تو دست می شویم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۷۶:چو خامه نیست ز من هر سخن که می گویم - که من به دست قضا این طریق می پویم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۵:فضول گشتهام امروز جنگ میجویم - منوش نکته مستان که یاوه میگویم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۱۸:از موج اشک، کام نهنگ است مسکنم - وز برق آه، دیده شیرست روزنم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۸:ای گوش من گرفته توی چشم روشنم - باغم چه می بری چو توی باغ و گلشنم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۶۵:تا واله نظاره آن ماهپاره ایم - از خود پیاده ایم و به گردون سواره ایم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۹:ما قحطیان تشنه و بسیارخوارهایم - بیچاره نیستیم که درمان و چارهایم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۹۲:ما روی دل به هر کس و ناکس نمی کنیم - چون شعله التفات به هر خس نمی کنیم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱۲:ما در جهان موافقت کس نمیکنیم - ما خانه زیر گنبد اطلس نمیکنیم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۲۷:از ناله نی راز دل عشق شنیدیم - زین کوچه به سر منزل مقصود رسیدیم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۲۸:چندان که چو خورشید به آفاق دویدیم - ما پیر به روشندلی صبح ندیدیم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۷۰:ما همچو شرر تلخی غربت نکشیدیم - در نقطه آغاز به انجام رسیدیم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۰:خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم - آواز خروس و سگ آن کوی شنیدیم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۰:از شهر تو رفتیم تو را سیر ندیدیم - از شاخ درخت تو چنین خام فتیدیم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۱:خلقان همه نیکند جز این تن که گزیدیم - که از سفهش بس سر انگشت گزیدیم
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » مناجات:آن جایکه احرار نشینند، نشستیم - وان کار که ابرار گزیدند، گزیدیم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳۷:اشک است درین مزرعه تخمی که فشانیم - آه است درین باغ نهالی که رسانیم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳۸:تا در خم این کارگه شیشه گرانیم - چون طفل در آیینه به حیرت نگرانیم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۴:بشکن قدح باده که امروز چنانیم - کز توبه شکستن سر توبه شکنانیم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۴۷:از جام بیخودی کرد ساقی خداپرستم - بودم ز بت پرستان تا از خودی نرستم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸۶:گفتم که عهد بستم وز عهد بد برستم - گفتا چگونه بندی چیزی که من شکستم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸۷:گر جان منکرانت شد خصم جان مستم - اندر جواب ایشان خوبی تو بسستم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۶۱:چه عجب اگر نسوزد دل کس به آه سردم - نرسیده ام به دردی که کسی رسد به دردم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱۹:تو گواه باش خواجه که ز توبه توبه کردم - بشکست جام توبه چو شراب عشق خوردم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۶۵:از عزیزان رفته رفته شد تهی این خاکدان - یک تن از آیندگان نگرفت جای رفتگان
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح شاه عباس دوم و تهنیت ورود او به اصفهان:منت ایزد را که با اقبال و دولت همعنان - روی در برج شرف آورد خورشید جهان
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح شاه عباس دوم و تاریخ اتمام بنای تالار عالی قاپو:منت ایزد را که از لطف خدای مستعان - عالم افسرده شد از باد نوروزی جوان
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در مدح شاه عباس دوم:سرمه چشم ملایک شد غبار اصفهان - از وجود فایض الجود شهنشاه زمان
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۷۳:روی خوبت زنگ خودبینی زدود از گلرخان - کار صیقل کرد این آیینه با آهندلان
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۷۴:حلقه هر در مشو با قامت همچون کمان - تا نگردی تیرباران ملامت را نشان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳۵:دلبر بیگانه صورت مهر دارد در نهان - گر زبانش تلخ گوید قند دارد در دهان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۰:ای ز تو مه پای کوبان وز تو زهره دف زنان - می زنند ای جان مردان عشق ما بر دف زنان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۱:مهرهای از جان ربودم بیدهان و بیدهان - گر رقیب او بداند گو بدان و گو بدان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۲:من ز گوش او بدزدم حلقه دیگر نهان - تا نداند چشم دشمن ور بداند گو بدان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۵:ای زیان و ای زیان و ای زیان و ای زیان - هوشیاری در میان بیخودان و مستیان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۶:جام پر کن ساقیا آتش بزن اندر غمان - مست کن جان را که تا اندررسد در کاروان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۷:ای تو را گردن زده آن تسخرت بر گرد نان - ای سیاهی بر سیاهی جان تو از گرد نان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۸:ای دل من در هوایت همچو آب و ماهیان - ماهی جانم بمیرد گر بگردی یک زمان
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۷۷:ساده است از نقش انجم آسمان عاشقان - این نشان از بی نشان دارد روان عاشقان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳۹:می پرد این مرغ دیگر در جنان عاشقان - سوی عنقا می کشاند استخوان عاشقان
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۳۸:چیست دانی عشقبازی، بی سخن گویا شدن - چشم پوشیدن ز غیر حق، به حق بینا شدن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۷:هست عاقل هر زمانی در غم پیدا شدن - هست عاشق هر زمانی بیخود و شیدا شدن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۵۶:غنچه سان مهر خموشی بر لب گفتار زن - یا چو لب وا کردی از هم غوطه ها در خار زن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۰:مطربا بردار چنگ و لحن موسیقار زن - آتش از جرمم بیار و اندر استغفار زن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۶۶:روز چون روشن شود زان روی انور یاد کن - شب چو گردد تیره زان زلف معنبر یاد کن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۴:چون ببینی آفتاب از روی دلبر یاد کن - چون ببینی ابر را از اشک چاکر یاد کن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۶۸:زلف مشکین را ز صبح عارض خود دور کن - چون چراغ روز، گل را در نظر بی نور کن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۰:آفتابا بار دیگر خانه را پرنور کن - دوستان را شاد گردان دشمنان را کور کن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۹۷:چون زند موج حلاوت کلک شکر بار من - پسته خندان شود لب بسته از گفتار من
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۹۸:نست چون مژگان بلند و پست در گفتار من - تیر یک ترکش ز همواری بود افکار من
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۹۹:چند گردد قسمت افسردگان گفتار من؟ - تا به کی تلقین خون مرده باشد کار من؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۰۰:می زداید بی کسی زنگ از دل افگار من - از پرستاران گرانتر می شود بیمار من
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۰۱:آه می دزدد نفس در سینه افگار من - غنچه می خسبد نسیم صبح در گلزار من
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۴۸:درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من - شد حصار عافیت کوتاهی دیوار من
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۴۹:از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من - کز دوای تلخ بدخوتر شود بیمار من
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۱۹:درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من - شد حصار عافیت کوتاهی دیوار من
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۷۹:محو کی از صفحه دلها شود آثار من؟ - من همان ذوقم که می یابند از افکار من
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۵:هر چه آن سرخوش کند بویی بود از یار من - هر چه دل واله کند آن پرتو دلدار من
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۱:از دخول هر غری افسردهای در کار من - دور بادا وصف نفس آلودشان از یار من
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۱۵:سر نمی پیچد ز اشک لاله گون مژگان من - پنجه با دریای آتش می زند مرجان من
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۱۶:نیست جز لخت جگر چیزی دگر بر خوان من - از پشیمانی دل خود می خورد مهمان من
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۸۱:دارد از سبقت ز چشم بد خطرها جان من - هر که پیش افتد ز من، باشد بلاگردان من
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۶:کاشکی از غیر تو آگه نبودی جان من - خود ندانستی به جز تو جان معنی دان من
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۷:سوی بیماران خود شد شاه مه رویان من - گفت ای رخهای زرد و زعفرانستان من
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۲۳:چون زند دامان وحشت بر کمر سودای من - خاک ساکن پر برون آرد ز نقش پای من
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۲۴:بس که دارد ناتوانی ریشه در اعضای من - سایه همچون دام می پیچد به دست و پای من
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۳:پرده بردار ای حیات جان و جان افزای من - غمگسار و همنشین و مونس شبهای من
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۶۱:مجلس رقص است، بر تمکین بیفشان آستین - دست بالا کن، گلی از عالم بالا بچین
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در وصف کعبه و تخلص به مدح امیرالمؤمنین علی (ع):ای سواد عنبرین فامت سویدای زمین - مغز خاک از نهکت مشکین لباست خوشه چین
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳۷:هر خوشی که فوت شد از تو مباش اندوهگین - کو به نقشی دیگر آید سوی تو می دان یقین
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳۸:نازنینی را رها کن با شهان نازنین - ناز گازر برنتابد آفتاب راستین
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۲:عاشقا دو چشم بگشا چارجو در خود ببین - جوی آب و جوی خمر و جوی شیر و انگبین
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۳:موی بر سر شد سپید و روی من بگرفت چین - از فراق دلبری کاسدکن خوبان چین
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۴:ای چراغ آسمان و رحمت حق بر زمین - ناله من گوش دار و درد حال من ببین
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۰:یارکان رقصی کنید اندر غمم خوشتر از این - کره عشقم رمید و نی لگامستم نی زین
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۶۲:خال یا تخم امید عاشق شیداست این؟ - زلف یا شیراه جمعیت دلهاست این؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۰:بوی آن باغ و بهار و گلبن رعناست این - بوی آن یار جهان آرای جان افزاست این
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۴۴:به خون غلطد چمن از ناله دردآشنای من - قفس پر گل شود از بلبل رنگین نوای من
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۹۳:به پرگار از توکل شد چنان برگ و نوای من - که از خود آب چون دندان برآرد آسیای من
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۳:چو افتم من ز عشق دل به پای دلربای من - از آن شادی بیاید جان نهان افتد به پای من
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۸:چو افتم من ز عشق دل به پای دلربای من - از آن شادی بیاید جان نهان افتد به پای من
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۵۸:چشم خورشید به رخسار تو باشد روشن - نیست یک سرو به غیر از تو درین سبز چمن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹۰:جان حیوان که ندیده است به جز کاه و عطن - شد ز تبدیل خدا لایق گلزار فطن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹۱:همه خوردند و بخفتند و تهی گشت وطن - وقت آن شد که درآییم خرامان به چمن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۰:ای ز هجران تو مردن طرب و راحت من - مرگ بر من شده بیتو مثل شهد و لبن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۳:همه خوردند و بخفتند و تهی گشت وطن - وقت آن شد که درآییم خرامان به چمن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۷۱:نرسد هیچ کمالی به سخن سنجیدن - که سخن را صله ای نیست به از فهمیدن
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۷۲:بی بصیرت چه گل از غیب تواند چیدن؟ - پای خوابیده چه در خواب تواند دیدن؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۷۳:سرد شد دست و دعا صبح به یک خندیدن - روح را گرم کند خنده به دل دزدیدن
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۷۴:پرده عیب جهان است نظر پوشیدن - گل بی خار شود خار ز دامن چیدن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹۷:هر که را گشت سر از غایت برگردیدن - ساکنان را همه سرگشته تواند دیدن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹۸:به خدا گل ز تو آموخت شکر خندیدن - به خدا که ز تو آموخت کمر بندیدن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۷۷:کار دریاست ز هر موج خطر خندیدن - رو نکردن ترش از تلخ، شکر خندیدن
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۷۸:چند چون مردم کوتاه نظر خندیدن؟ - در شبستان فنا همچو شرر خندیدن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۹:جنتی کرد جهان را ز شکر خندیدن - آنک آموخت مرا همچو شرر خندیدن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۸۱:روی از خلق نگردانده به حق روی مکن - یک جهت تا نشوی روی به آن سوی مکن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹۲:خوی با ما کن و با بیخبران خوی مکن - دم هر ماده خری را چو خران بوی مکن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۰۴:به شکر این که نه ای، ای صراحی از دوران - به پای خم برسان سجده ای ز مخموران
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۳:دلا تو شهد منه در دهان رنجوران - حدیث چشم مگو با جماعت کوران
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۴۴:هوای جام صبوح و می شبانه مکن - دل چو کعبه خود را شرابخانه مکن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۶:به جان تو که از این دلشده کرانه مکن - بساز با من مسکین و عزم خانه مکن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۵۲:رحیم شد دل دشمن ز ناتوانی من - حصار آهن من گشت شیشه جانی من
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۷:به من نگر به دو رخسار زعفرانی من - به گونه گونه علامات آن جهانی من
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۷۵:چون آفتاب و ماه نظر را بلند کن - راهی که مشکل است ز همت سمند کن
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۹۹:اول علاج ما به نگاه کشند کن - آنگاه غیر را هدف نوشخند کن
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۷۰:اول علاج ما به نگاه کشند کن - آنگاه غیر را هدف نوشخند کن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۴:جانا بیار باده و بختم بلند کن - زان حلقههای زلف دلم را کمند کن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۸۰:پیش از وصال، ترک تمنای خام کن - تا گل نیامده است علاج ز کام کن
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۸۱:دل از گناه پاک چو دارالسلام کن - خاک سیاه بر سر مینا و جام کن
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۰۴:پهلو تهی ز ناوک آن دلربا مکن - در استخوان مضایقه با این هما مکن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۰:جانا بیار باده و بختم تمام کن - عیش مرا خجسته چو دارالسلام کن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۸۶:عرض صفا به اهل هنر می کنی مکن - پیش کلیم دست بدر می کنی مکن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۴:بشنیدهام که عزم سفر میکنی مکن - مِهر حریف و یار دگر میکنی مکن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۲۲:بی آب نگردد گهر حسن ز دیدن - باریک نگردد لب ساغر ز مکیدن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹۰:با روی تو کفر است به معنی نگریدن - یا باغ صفا را به یکی تره خریدن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹۱:ما دست تو را خواجه بخواهیم کشیدن - وز نیک و بدت پاک بخواهیم بریدن
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » حکایت:از زلف بیاموز کنون بنده خریدن - کز چشم بیاموختهای پرده دریدن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۳۳:یک چند خواب راحت بر خود حرام گردان - در ملک بی نشانی خود را به نام گردان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۳:جانا نخست ما را مرد مدام گردان - وآنگه مدام درده ما را مدام گردان
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » مناجات:از ما و خدمت ما چیزی نیاید ای جان - هم تو بنا نهادی، هم تو تمامگردان
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۳۶:چون غنچه هر که ننشست در خار تا به گردن - از می نشد چو مینا سرشار تا به گردن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۸:گرچه بسی نشستم در نار تا به گردن - اکنون در آب وصلم با یار تا به گردن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۳۷:ای قامت بلندت معراج آفریدن - یک شیوه خرامت در پیش پا ندیدن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۹:ای مرغ آسمانی آمد گه پریدن - وی آهوی معانی آمد گه چریدن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۴۰:مکن منع تماشایی ز دیدن - که این گل کم نمی گردد به دیدن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۴:کجا خواهی ز چنگ ما پریدن - کی داند دام قدرت را دریدن
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۴۱:رهن می ناب شد، جبه و دستار من - رفت به باد فنا، خرمن پندار من
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۶:خواجه غلط کردهای در روشِ یار من - صد چو تو هم گم شود در من و در کار من
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶۴:باز فروریخت عشق از در و دیوار من - باز ببرید بند اشتر کین دار من
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۴۲:پاک کن از لوح جهان زنگ من - تا برهد عشق تو از ننگ من
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱۷:پیشتر آ ای صنم شنگ من - ای صنم همدل و همرنگ من
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۴۴:روز چگونه شب شود، زلف گشا که همچنین - صبح سفید چون شود، خنده نما که همچنین
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۶:هر کی ز حور پرسدت، رخ بنما که همچنین - هر کی ز ماه گویدت، بام برآ که همچنین
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۵۵:زهر آب زندگانی می شود در جام او - نیست فرقی در میان بوسه و دشنام او
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۹۰:چون برآید دل ز قید زلف عنبرفام او؟ - دانه می گردد گره در حلقه های دام او
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۶:از حلاوتها که هست از خشم و از دشنام او - میستیزم هر شبی با چشم خون آشام او
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۵۸:قسمت آیینه محرومی است از دیدار تو - عکس ممکن نیست دل بردارد از رخسار تو
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۵۹:نیست ممکن برگرفتن دیده از دیدار تو - ختم شد گیرندگی بر مصحف رخسار تو
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۶۰:می خورد خون فراغت تشنه آزار تو - دست از دست مسیحا می کشد بیمار تو
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۶۱:می زند ناخن به دل خار سر دیوار تو - چون تماشایی نظر بردارد از گلزار تو؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۶۲:جرم اندک را نبخشد رحمت بسیار تو - سنگ کم را نیست وزنی در سر بازار تو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۷:ای خراب اسرارم از اسرار تو اسرار تو - نقشهایی دیدم از گلزار تو گلزار تو
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۷۱:گرچه شد از سرنوشت من نگارین پای تو - زیر پای خود ندید از سرکشی بالای تو
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۷۲:از کدامین باغ سوزد عاشق شیدای تو؟ - پیش یکدیگر نظربازند سر تا پای تو
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۷۳:ای بهار آفرینش گرده سیمای تو - رشته جانها خس و خاشاک از دریای تو
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۷۴:ای قیامت پیش خیز قامت رعنای تو - فتنه آخر زمان ته جرعه صهبای تو
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۰۹:ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو - نخل رعنایی به بارآورده بالای تو
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۹۳:بس که سرزد شکوه رزق از لب گویای تو - شد دل گندم دو نیم از بدگمانی های تو
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۸۰:ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو - نخل رعنایی به بارآورده بالای تو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۰۲:ای جهان برهم زده سودای تو سودای تو - چاشنی عمرم از حلوای تو حلوای تو
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۰۵:هر که چون شبنم گل پاک بود گوهر او - چمن آرا کند از دامن گل بستر او
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۵۰۰:سرونازی که منم محو رخ انور او - هاله مه شود آغوش ز سیمین بر او
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۳:خنک آن جان که رود مست و خرامان بر او - برهد از خر تن در سفر مصدر او
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۰۷:کشت بی خوشه خجالت کشد از روی درو - مفکن ای تیغ اجل بر من بیدل پرتو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۸:همه خوردند و برفتند و بماندم من و تو - چو مرا یافتهای صحبت هر خام مجو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۲:سر عثمان تو مست است بر او ریز کدو - چون عمر محتسبی دادکنی این جا کو
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۲۳:ز من شکیب به قدر دل فگار بجو - به من دلی بنما بعد ازان قرار بجو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۷:مرا اگر تو نیابی به پیش یار بجو - در آن بهشت و گلستان و سبزه زار بجو
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۳۵:خون لاله لاله می چکد از رنگ آل تو - گلگونه همند جلال و جمال تو
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۳۶:نتوان در آب و آینه دیدن مثال تو - چون مد آه سایه ندارد نهال تو
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۳۷:از بس که سرکش است قد چون نهال تو - در آب هم نگون ننماید مثال تو
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۵۰۴:صد پرده شوختر بود از چشم خال تو - این نافه پیش پیش دود از غزال تو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۴:ای دیده من جمال خود اندر جمال تو - آیینه گشتهام همه بهر خیال تو
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۳۸:ای فتنه سایه پرور سرو روان تو - مه در کمند کاکل عنبرفشان تو
صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۶۹:افزود شوق بوسه مرا از لبان تو - صفرای من زیاده شد از ناردان تو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۵:آمد خیال آن رخ چون گلستان تو - و آورد قصههای شکر از لبان تو
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴۲:مپسند پر ز داغ کنم از جفای تو - آن کیسه ها که دوخته ام بر وفای تو
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴۴:در هیچ پرده نیست، نباشد نوای تو - عالم پُر است از تو و خالی است جای تو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۶:جانا توی کلیم و منم چون عصای تو - گه تکیه گاه خلقم و گه اژدهای تو
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴۳:کردم اگر چه هر دو جهان رونمای تو - از بی بضاعتی خجلم از لقای تو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۳:ای ترک ماه چهره چه گردد که صبح تو - آیی به حجرهٔ من و گویی که گَل برو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۷:این ترک ماجرا ز دو حکمت برون نبو - یا کینه را نهفتن یا عفو و حسن خو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۹:رفتم به کوی خواجه و گفتم که خواجه کو - گفتند خواجه عاشق و مست است و کو به کو
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴۶:دام و کمند گردن دلهاست آرزو - دل مشت خار و موجه دریاست آرزو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۰:ننشیند آتشم چو ز حق خاست آرزو - زین سو نظر مکن که از آن جاست آرزو
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۵۲:چون شبنم روشن گهر با خار و گل یکرنگ شو - بگذار رعنایی ز سر بیزار از نیرنگ شو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۴:نبود چنین مه در جهان ای دل همین جا لنگ شو - از جنگ میترسانیم گر جنگ شد گو جنگ شو
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۵۳:ای دل ز اوضاع جهان بیگانه شو بیگانه شو - با آن نگار خانگی همخانه شو همخانه شو
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:حیلت رها کن عاشقا؛ دیوانه شو، دیوانه شو. - و اندر دل آتش درآ؛ پروانه شو، پروانه شو.
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۶۸:این چه خورشیدست یارب از افق تابان شده؟ - کز تماشایش فلک یک دیده حیران شده
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۰:این چه باد صرصر است از آسمان پویان شده - صد هزاران کشتی از وی مست و سرگردان شده
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۹۰:که یارب گرم در رخسار آن نازک میان دیده؟ - که آن موی کمر چون موی آتش دیده پیچیده
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹۳:یکی ماهی همیبینم برون از دیده در دیده - نه او را دیدهای دیده نه او را گوش بشنیده
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹۹:سراندازان همیآیی ز راه سینه در دیده - فسونگرم میخوانی حکایتهای شوریده
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۹۴:یارب آشفتگی زلف به دستارش ده - چشم بیمار بگیر و دل بیمارش ده
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۷:ای خداوند یکی یار جفاکارش ده - دلبری عشوه ده سرکش خون خوارش ده
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۹۶:به ستم کی رود از جای دل غم دیده؟ - این سپندی است که مرگ بسی آتش دیده
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۸:صد خمار است و طرب در نظر آن دیده - که در آن روی نظر کرده بود دزدیده
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۹۷:به جان رسید دل روشنم ز بخت سیاه - کند درازی شب عمر شمع را کوتاه
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰۸:چو آفتاب برآمد ز قعر آب سیاه - ز ذره ذره شنو لا اله الا الله
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۱۷:خط غبار گرد رخ یار آمده - خورشید حسن بر سر دیوار آمده
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰۰:گل را نگر ز لطف سوی خار آمده - دل ناز و باز کرده و دلدار آمده
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۳۱:تا سرو ترا راه به گلزار فتاده - گل گشته به تعظیم تو از شاخ پیاده
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۳۲:از توبه شود سرکشی نفس زیاده - گیرندگی سگ شود افزون ز قلاده
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳۱:ای دلبر بیصورت صورتگر ساده - وی ساغر پرفتنه به عشاق بداده
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۳۷:در مجمع ما نیست کسی را غم خانه - چون ریگ روان قافله ماست روانه
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۳۸:ای چشم تو خونریزتر از دور زمانه - مژگان ترا مردمک دیده نشانه
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳۵:رندان همه جمعند در این دیر مغانه - درده تو یکی رطل بدان پیر یگانه
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۴۲:آن خوش پسر برآمد از خانه می کشیده - مایل به اوفتادن چون میوه رسیده
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹۲:ای کهربای عشقت دل را به خود کشیده - دل رفته ما پی دل چون بیدلان دویده
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹۳:برجه ز خواب و بنگر صبحی دگر دمیده - جویان و پای کوبان از آسمان رسیده
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۴۳:چون چنگ هر رگ من، دارد سری به ناله - دارد نشان داغی، هر عضو من چو لاله
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹۴:از بس که مطرب دل از عشق کرد ناله - آن دلبرم درآمد در کف یکی پیاله
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۵۵:در تمام عمر اگر یک روز عاشق بوده ای - از حساب زندگی روزشمار آسوده ای
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸۷:ای مهی کاندر نکویی از صفت افزودهای - تا بسی درهای دولت بر فلک بگشودهای
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۵۶:ای در آتش از هوایت نعل هر سیارهای - از بیابان تمنای تو خضر آوارهای
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸۸:آه از آن رخسار برق انداز خوش عیارهای - صاعقه است از برق او بر جان هر بیچارهای
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰۵:ای خوشا عیشی که باشد ای خوشا نظارهای - چون به اصل اصل خویش آید چنین هر پارهای
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۶۰:ای ز روی آتشینت هر دل آتشخانهای - از لب میگون تو هر سینهای میخانهای
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۶۱:ای زمین از سبحه ذکر تو کمتر دانهای - از خرابات تو مهر گرمرو پیمانهای
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸۹:پیش شمع نور جان دل هست چون پروانهای - در شعاع شمع جانان دل گرفته خانهای
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۶۴:یک نفس فارغ ز وسواس تمنا نیستی - از پریشان خاطری یک لحظه یک جا نیستی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸۲:گر شراب عشق کار جان حیوانیستی - عشق شمس الدین به عالم فاش و یک سانیستی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۶۵:دوش با ما سرگران بودی چه در سر داشتی؟ - باده می خوردی و خون ما به ساغر داشتی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹۳:این چه چتر است این که بر ملک ابد برداشتی - یادآوردی جهان را ز آنک در سر داشتی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۶۹:هر دو عالم یک قدم باشد به پای بیخودی - ای هزاران خضر فرخ پی فدای بیخودی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷۵:مرغ دل پران مبا جز در هوای بیخودی - شمع جان تابان مبا جز در سرای بیخودی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۷۰:پیش اغیار از بهار تازه رو گلشن تری - از دل خود در شکست کار من آهن تری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹۸:در دو چشم من نشین ای آن که از من من تری - تا قمر را وانمایم کز قمر روشن تری
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۱۵:گر به کار خویشتن چون شمع بینا بودمی - زیر تیغ محفل آرا پای بر جا بودمی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸۵:گر من از اسرار عشقش نیک دانا بودمی - اندر آن یغما رفیق ترک یغما بودمی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۴۷:نمی آییم چون یوسف به چشم هر خریداری - بحمدالله متاع ما ندارد روی بازاری
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۵۱۵:خضاب تازهای هردم به روی کار میآری - شدی پیر و همان دست از سیهکاری نمیداری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۲:امیر دل همیگوید تو را گر تو دلی داری - که عاشق باش تا گیری ز نان و جامه بیزاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲۸:مروت نیست در سرها که اندازند دستاری - کجا گیرد نظام ای جان به صرفه خشک بازاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۰:دلم همچون قلم آمد در انگشتان دلداری - که امشب مینویسد زی نویسد باز فردا ری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۲:کی افسون خواند در گوشت که ابرو پر گره داری؟! - نگفتم: «با کسی منشین که باشد از طرب عاری؟!
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۳:برآ بر بام ای عارف بکن هر نیم شب زاری - کبوترهای دلها را توی شاهین اشکاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۴:مها یک دم رعیت شو مرا شه دان و سالاری - اگر مه را جفا گویم بجنبان سر بگو آری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۵:هر آن بیمار مسکین را که از حد رفت بیماری - نماند مر ورا ناله نباشد مر ورا زاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۶:مثال باز رنجورم زمین بر، من ز بیماری - نه با اهل زمین جنسم، نه امکان است طیاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۷:مگر دانید با دلبر به حق صحبت و یاری - هر آنچ دوش میگفتم ز بیخویشی و بیماری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۵:چرا چون ای حیات جان در این عالم وطن داری - نباشد خاک ره ناطق ندارد سنگ هشیاری
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۶۵:گره در سینه هر کس که باشد گوهر رازی - بود هر تاری از پیراهن او خار ناسازی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۹:یکی طوطی مژده آور یکی مرغی خوش آوازی - چه باشد گر به سوی ما کند هر روز پروازی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۸۰:خودآرا را برابر می کند با خاک خودبینی - حنای شهپر پرواز طاوس است رنگینی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۱:دلی یا دیده عقلی تو یا نور خدابینی - چراغ افروز عشاقی تو یا خورشیدآیینی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۸۷:نمی باید ترا مشاطه ای بهر خودآرایی - به صحرا می روی، از خانه آیینه می آیی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۸۸:ز خوبان قامت جانان علم باشد به یکتایی - الف را هیچ حرفی برنمی آرد ز رعنایی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۸۹:شنیدم بلبل خود را ستایش کرده ای جایی - میان عندلیبان دگر افتاده غوغایی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۹۰:مرا افکنده رخسار عرقناکش به دریایی - که دارد هر حبابش در گره طوفان خودرایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹۸:مرا سودای آن دلبر ز دانایی و قرایی - برون آورد تا گشتم چنین شیدا و سودایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹۹:مسلمانان مسلمانان مرا ترکی است یغمایی - که او صفهای شیران را بدراند به تنهایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱۰:مرا پرسید آن سلطان به نرمی و سخنخایی - عجب امسال ای عاشق بدان اقبالگه آیی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱۱:به باغ و چشمه حیوان چرا این چشم نگشایی - چرا بیگانهای از ما چو تو در اصل از مایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱۲:رها کن ماجرا ای جان فروکن سر ز بالایی - که آمد نوبت عشرت زمان مجلس آرایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۲:کجا باشد دورویان را میان عاشقان جایی - که با صد رو طمع دارد ز روز عشق فردایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶۱:مسلمانان مسلمانان مرا جانی است سودایی - چو طوفان بر سرم بارد از این سودا ز بالایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶۲:یکی فرهنگ دیگر نو برآر ای اصل دانایی - ببین تو چارهای از نو که الحق سخت بینایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۰:اخلائی! اخلائی! صفونی عند مولایی - و قولوا ان ادوایی قد استولت لافنایی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۹۳:ندارم یاد خود را فارغ از عشق بلاجویی - چو داغ لاله دایم در نظر دارم پریرویی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱۳:بیا ای عارف مطرب چه باشد گر ز خوش خویی - چو شعری نور افشانی و زان اشعار برگویی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۳:کجا شد عهد و پیمانی که میکردی نمیگویی - کسی را کو به جان و دل تو را جوید نمیجویی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۰۷:نیست چون صبح ترا جز نفس معدودی - چه کنی چون دل شب تیره اش از هر دودی؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷۰:ای دریغا در این خانه دمی بگشودی - مونس خویش بدیدی دل هر موجودی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۱۶:چه بر این آتش هستی چو دخان می لرزی؟ - چون شرر بر سر این خرده جان می لرزی؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷۷:بر یکی بوسه حقستت که چنان میلرزی - ز آنک جان است و پی دادن جان میلرزی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۱۷:نیست پروای بهارم، من و کنج قفسی - که برآرم به فراغت ز ته دل نفسی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶۴:به شکرخنده اگر میببرد دل ز کسی - میدهد در عوضش جان خوشی بوالهوسی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸۸:به شکرخنده اگر میببرد جان ز کسی - میدهد جان خوشی پرطربی پرهوسی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۴۳:عیش فرش است در آن محفل روح افزایی - که فتد شیشه می جایی و ساقی جایی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۴۴:باش در ذکر خدا دایم اگر جویایی - کاین براقی است که تا عرش ناستد جایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸۷:بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی - کف دریا چه کند خواجه به جز دریایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹۰:سخن تلخ مگو ای لب تو حلوایی - سر فروکن به کرم ای که بر این بالایی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۵۵:ز برگریز، دل بی قرار ازان داری - که غافلی ز بهاری که در خزان داری
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۵۶:دگر چه شد که به عشاق سرگران بودی؟ - چو لاله حرف جگرسوز در دهان داری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۵:به حق آنک تو جان و جهان جانداری - مرا چنانک بپروردهای چنان داری
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۵۷:هزار حیف که از رهگذار بی بصری - نیافتم خبری از جهان بی خبری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵۶:خورانمت می جان تا دگر تو غم نخوری - چه جای غم که ز هر شادمان گرو ببری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۰:اگر به خشم شود چرخ هفتم از تو بری - به جان من که نترسی و هیچ غم نخوری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۱:دلا همای وصالی بپر چرا نپری - تو را کسی نشناسد نه آدمی نه پری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۲:به من نگر که به جز من به هر کی درنگری - یقین شود که ز عشق خدای بیخبری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۹:به اهل پرده اسرارها ببر خبری - که پردههای شما بردرید از قمری
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۶۱:اگر به جسم درین تیره خاکدان باشی - تلاش کن که به دل فارغ از جهان باشی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۰:بجه بجه ز جهان تا شه جهان باشی - شکر ستان هله تا تو شکرستان باشی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۸۰:چرا به سلسله زلف او نظر نکنی؟ - چرا به عالم بی منتها سفر نکنی؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۸۱:برون نیامده از خویشتن سفر نکنی - ز خویش تا نبری راه عشق سرنکنی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۲:اگر تو مست شرابی چرا حشر نکنی - وگر شراب نداری چرا خبر نکنی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۸۵:فکنده شور محبت مرا به صحرایی - که موج می زند از هر کنار دریایی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۸۶:گرفته است مرا در میان تماشایی - که در خیال نیاورده هیچ بینایی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۸۷:ز حسن شوخ تو نظاره تماشایی - سفینه ای است که گردیده است دریایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۴:ز بامداد دلم میپرد به سودایی - چو وام دار مرا میکند تقاضایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۵:شدم به سوی چه آب همچو سقایی - برآمد از تک چه یوسفی معلایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۹:بیامدیم دگربار سوی مولایی - که تا به زانوی او نیست هیچ دریایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۰:تو نور دیده جان یا دو دیده مایی - که شعله شعله به نور بصر درافزایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۶:ز بامداد دلم میجهد به سودایی - ز بامداد پگه میزند یکی رایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۷:بیا بیا که شدم در غم تو سودایی - درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۹۴:روی زمین به زلف معنبر گرفته ای - با این سپه چه ملک محقر گرفته ای
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸۲:ای ساقیی که آن می احمر گرفتهای - وی مطربی که آن غزل تر گرفتهای
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸۳:ای ساقیی که آن می احمر گرفتهای - وی مطربی که آن غزل تر گرفتهای
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۰۶:ای کوه بیستون که چنین سرکشیدهای - بازوی آهنین مرا دور دیدهای!
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۰۷:ای غنچهلب که سر به گریبان کشیدهای - در پردهای و پرده عالم دریدهای
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۲۱:ای خط سبز کز لب جانان دمیده ای - بر آب زندگی خط باطل کشیده ای
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۲:ای آن که مر مرا تو به از جان و دیدهای - در جان من هر آنچ ندیدم تو دیدهای
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۱۱:ای شمع طور از آتش حسنت زبانهای - عالم به دور زلف تو زنجیرخانهای
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۳:ای از جمال حسن تو عالم نشانهای - مقصود حسن توست و دگرها بهانهای
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸۶:ای عشق کز قدیم تو با ما یگانهای - یک یک بگو تو راز چو از عین خانهای
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۱۲:ای جان به قید گنبد خضرا چگونهای؟ - ای باده در شکنجه مینا چگونهای؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸۷:ای جان و ای دو دیده بینا چگونهای - وی رشک ماه و گنبد مینا چگونهای
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۴۶:دل را اگر چه نیست ز دلدار آگهی - دلدار را بود ز دل زار آگهی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰۱:ای نای بس خوش است کز اسرار آگهی - کار او کند که دارد از کار آگهی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۴۸:یک روز گل از یاسمن صبح نچیدی - پستان سحر خشک شد از بس نمکیدی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲۶:ای دل تو در این غارت و تاراج چه دیدی - تا رخت گشادی و دکان بازکشیدی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳۱:تو دوش رهیدی و شب دوش رهیدی - امروز مکن حیله که آن رفت که دیدی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳۸:ای آنک به دلها ز حسد خار خلیدی - اینها همه کردی و در آن گور خزیدی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۲:بغداد همانست که دیدی و شنیدی - رو دلبر نوجوی، چو دربند قدیدی؟!
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۵۷:حیف است درین فصل دماغی نرسانی - چشمی ز گل و لاله چو شبنم نچرانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲۴:برخیز که جان است و جهان است و جوانی - خورشید برآمد بنگر نورفشانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳۳:در خانه خود یافتم از شاه نشانی - انگشتری لعل و کمر خاصه کانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳۴:امروز در این شهر نفیر است و فغانی - از جادوی چشم یکی شعبده خوانی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۶۱:با زلف تو دم می زند از نافه گشایی - بی شرمی مشک است ز مادر بخطایی!
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲۸:هر روز بگه ای شه دلدار درآیی - جان را و جهان را شکفانی و فزایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳۵:امروز سماع است و مدام است و سقایی - گردان شده بر جمع قدحهای عطایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴۲:زان جای بیا خواجه بدین جای نه جایی - کاین جاست تو را خانه کجایی تو کجایی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۶۳:خرابم کرده چشم نیم مستی - که دارد همچو مژگان پیشدستی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۹:کسی کاو را بود در طبع سستی - نخواهد هیچ کس را تندرستی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۷:سلام علیک ای مقصود هستی - هم از آغاز روز امروز مستی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۶۴:زمین از ترکتاز او غباری - فلک از کاروانش شیشه باری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۵:صلا ای صوفیان کامروز باری - سماع است و نشاط و عیش آری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۶:به تن این جا به باطن در چه کاری - شکاری میکنی یا تو شکاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۶:اگر یار مرا از من برآری - من او گشتم بگو با او چه داری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۷:صلا ای صوفیان کامروز باری - سماع است و وصال و عیش آری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۸:صلا ای صوفیان کامروز باری - سماع است و شراب و عیش آری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۹:منم غرقه درون جوی باری - نهانم میخلد در آب خاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۰:چو عشق آمد که جان با من سپاری - چرا زوتر نگویی کآری آری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۱:نگفتم دوش ای زین بخاری - که نتوانی رضا دادن به خواری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۲:به جان تو پس گردن نخاری - نگویی میروم عذری نیاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۳:به تن با ما، به دل در مرغزاری - چو دربند شکاری تو شکاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۴:مرا بگرفت روحانی نگاری - کناری و کناری و کناری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۵:متاز ای دل سوی دریای ناری - که میترسم که تاب نار ناری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۶:مرا در خنده میآرد بهاری - مرا سرگشته میدارد خماری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۷:بدید این دل درون دل بهاری - سحرگه دید طرفه مرغزاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۸:خداوندا زکات شهریاری - ز من مگذر شتاب ار مهر داری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۵:مرا اندر جگر بنشست خاری - بحمدالله ز باغ او است باری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۶:بگفتم با دلم آخر قراری - ز آتشهای او آخر فراری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۷:تو جانا بیوصالش در چه کاری - به دست خویش بیوصلش چه داری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۵:عزیزی و کریم و لطف داری - ولیکن دور شو، چون هوشیاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱۱:نسیمالصبح جد بابتشار - و بشر حین یأتی بانتشار
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۶۶:به روی گرم اگر تابنده باشی - چراغ مردم بیننده باشی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۶۷:اگر دل از علایق کنده باشی - به منزل بار خود افکنده باشی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۳:گر این سلطان ما را بنده باشی - همه گریند و تو در خنده باشی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۶۹:تجلی سنگ را نومید نگذاشت - مترس از دورباش لن ترانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۶:نه آتشهای ما را ترجمانی - نه اسرار دل ما را زبانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۸:خبر واده کز این دنیای فانی - به تلخی میروی یا شادمانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۹:برفتیم ای عقیق لامکانی - ز شهر تو تو باید که بمانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۱:مرا هر لحظه قربان است جانی - تو را هر لحظه در بنده گمانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۲:مگیر ای ساقی از مستان کرانی - که کم یابی گرانی بیگرانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۳:ز مهجوران نمیجویی نشانی - کجا رفت آن وفا و مهربانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۴:برون کن سر که جان سرخوشانی - فروکن سر ز بام بینشانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۵:مرا هر لحظه منزل آسمانی - تو را هر دم خیالی و گمانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۹:مگر تو یوسفان را دلستانی - مگر تو رشک ماه آسمانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲۱:نه آتشهای ما را ترجمانی - نه اسرار دل ما را زبانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲۲:به کوی دل فرورفتم زمانی - همیجستم ز حال دل نشانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۷:اتیالنیروز مسرورالجنان - یحاکی لطفه لطفالجنان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱۲:الا یا مالکا رقالزمان - الا یا ناسخا، حسن الغوانی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۷۰:تو دست افشانی جان را چه دانی؟ - تو شور این نمکدان را چه دانی؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۵:تو نقشی نقش بندان را چه دانی - تو شکلی پیکری جان را چه دانی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۷۱:مکن ای بی وفا ناآشنایی - در آتش سوخت گل از بی وفایی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۹۰:محبت چون کند زورآزمایی - شکست آرد به قلب مومیایی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۹۱:مرا چون نیست طالع ز آشنایی - همان بهتر که سازم با جدایی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۶۱:محبت چون کند زورآزمایی - شکست آرد به قلب مومیایی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۶۲:مرا چون نیست طالع ز آشنایی - همان بهتر که سازم با جدایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۱:بر من نیستی یارا کجایی - به هر جایی که هستی جان فزایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۲:دلا در روزه مهمان خدایی - طعام آسمانی را سرایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۳:سؤالی دارم ای خواجه خدایی - که امروز این چنین شیرین چرایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۵:بیاموز از پیمبر کیمیایی - که هر چت حق دهد میده رضایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۷:کجایید ای شهیدان خدایی - بلاجویان دشت کربلایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۸:تو هر روزی از آن پشته برآیی - کنی مر تشنه جانان را سقایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۱:بیا ای یار کامروز آن مایی - چو گل باید که با ما خوش برآیی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۲:بیا جانا که امروز آن مایی - کجایی تو کجایی تو کجایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۴:کسی کو را بود خلق خدایی - ازو یابند جانهای بقایی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۷۲:گر بگذری ز هستی آرام جان بیابی - گر خط کشی به عالم خط امان بیابی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳۱:از دلبر نهانی گر بوی جان بیابی - در صد جهان نگنجی گر یک نشان بیابی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۷۷:آن را که نیست قسمت از روزی خدایی - دایم گرسنه چشم است چون کاسه گدایی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۲۴:گر می نمی ستانی ای زاهد ریایی - بستان ز چشم ساقی پیمانه خدایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴۴:ای مبدعی که سگ را بر شیر میفزایی - سنگ سیه بگیری آموزیش سقایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۳:میزن سهتا که یکتا گشتم مکن دوتایی - یا پردهٔ رهاوی یا پردهٔ رهایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۴:دی دامنش گرفتم کای گوهر عطایی - شب خوش مگو مرنجان کامشب از آن مایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۶:هر چند بیگه آیی بیگاه خیز مایی - ای خواجه خانه بازآ بیگاه شد کجایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۷:آمد ز نای دولت بار دگر نوایی - ای جان بزن تو دستی وی دل بکوب پایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۸:ای چنگیان غیبی از راه خوش نوایی - تشنه دلان خود را کردید بس سقایی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۷۸:یا غمم را شمار بایستی - یا جهان غمگسار بایستی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴۴:بحر ما را کنار بایستی - وین سفر را قرار بایستی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵۵:در غم یار یار بایستی - یا غمم را کنار بایستی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵۶:در غم یار، یار بایستی - یا غمم را کنار بایستی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۸۱:نمی آید از من دگر بردباری - دو دست من و دامن بی قراری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲۴:چو عشقش برآرد سر از بیقراری - تو را کی گذارد که سر را بخاری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹۸:گهی پردهسوزی، گهی پردهداری - تو سر خزانی، تو جان بهاری
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۸۲:ورق تا نگردانده باد خزانی - غنیمت شمر نوبهار جوانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱۶:دلا گر مرا تو ببینی ندانی - به جان آتشینم به رخ زعفرانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱۹:نشانت کی جوید که تو بینشانی - مکانت کی یابد که تو بیمکانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲۵:بتا گر مرا تو ببینی ندانی - به جان لاله زارم به رخ زعفرانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲۶:گل سرخ دیدم شدم زعفرانی - یکی لعل دیدم شدم زر کانی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۸۴:تا چند مرا از خود ای دوست جدا داری؟ - من هیچ نمی گویم، آخر تو روا داری؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۴:از مرگ چه اندیشی چون جان بقا داری - در گور کجا گنجی چون نور خدا داری
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۸۶:در نظر هر که داد عشق تواش سروری - ملک سلیمان بود حلقه انگشتری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱۵:جان و جهان میروی جان و جهان میبری - کان شکر میکشی با شکران میخوری
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱۸:ای تو ز خوبی خویش آینه را مشتری - سوخته باد آینه تا تو در او ننگری
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۸۸:حرف آن لب در میان افکندهای - شور محشر در جهان افکندهای
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰۰:بوی مشکی در جهان افکندهای - مشک را در لامکان افکندهای
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۹۲:ای از خراباتت زمین دُرد ته پیمانهای - در پای شمعت آسمان پرسوخته پروانهای
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳۲:ای رونق هر گلشنی وی روزن هر خانهای - هر ذره از خورشید تو تابنده چون دردانهای
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۹۳:با دختر رز دگر نشستی - پیمان خدای را شکستی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴۱:ای آنک تو خواب ما ببستی - رفتی و به گوشهای نشستی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴۲:ای آنک تو خواب ما ببستی - رفتی و به گوشهای نشستی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷۲:ای آنک تو خواب ما ببستی - رفتی و به گوشهای نشستی
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات:ای عمر به باد داده، مستی؟ - تا چند از این هوا پرستی؟
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۹۵:دارد از خط گل رخسار تو فرمان خدایی - چون به فرمان خدا از همه کس دل نربایی؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۲۵:در حریمی که لب خود به شکرخنده گشایی - از لب بام کنند اهل هوس بوسه ربایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱۷:مکن ای دوست نشاید که بخوانند و نیایی - و اگر نیز بیایی بروی زود نپایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲۴:مه ما نیست منور تو مگر چرخ درآیی - ز تو پرماه شود چرخ چو بر چرخ برآیی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲۵:مثل ذره روزن همگان گشته هوایی - که تو خورشیدشمایل به سر بام برآیی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲۶:همه چون ذره روزن ز غمت گشته هوایی - همه دردی کش و شادان که تو در خانه مایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲۷:بده ای دوست شرابی که خدایی است خدایی - نه در او رنج خماری نه در او خوف جدایی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در مدح شاه صفی:ای روی چون بهشت ترا کوثر آینه - رخسار آتشین ترا مجمر آینه
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » حکایت:* * * - ما عاشقیم بر تو، تو عاشق بر آینه
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - در مدح شاه عباس دوم:زهی عذار تو آیینه دار حیرانی - عرق به روی تو واله چو چشم قربانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴۸:تو آسمان منی من زمین به حیرانی - که دم به دم ز دل من چه چیز رویانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۶:بلندتر شدهست آفتاب انسانی - زهی حلاوت و مستی و عشق و آسانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۲:هزار جان مقدس فدای سلطانی - که دست کفر برو برنبست پالانی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۳:نگفتمت که تو سلطان خوبرویانی - به جای سبزه تو از خاک خوب رویانی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - در مدح شاه عباس دوم:شد از بهار دل افروز، عالم امکان - به رنگ دولت صاحبقران عهد، جوان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۲:جفای تلخ تو گوهر کند مرا ای جان - که بحر تلخ بود جای گوهر و مرجان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۸:چهار روز ببودم به پیش تو مهمان - سه روز دیگر خواهم بدن یقین میدان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۱:نعیم تو نه از آن است که سیر گردد جان - مرا به خوان تو باید هزار حلق و دهان
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - در تهنیت جلوس مجدد شاه صفی بر تخت با نام شاه سلیمان:دگربار از جلوس شاه دوران - دو چندان شد نشاط اهل ایران
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۱:ز زخم دف کفم بدرید ای جان - چه بستی کیسه را دستی بجنبان
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۳:شنیدی تو که خط آمد ز خاقان - که از پرده برون آیند خوبان
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در مدح نواب ظفرخان:زهی ز نرگس خوش سرمه آهوی مشکین - ز طاق بندی ابرو نگارخانه چین
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۰:چهار شعر بگفتم بگفت نی به از این - بلی ولیک بده اولا شراب گزین
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۴:بیا بیا که ز هجرت نه عقل ماند نه دین - قرار و صبر برفتهست زین دل مسکین
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مدح نواب ظفرخان:زهی ز چین جبین آیه آیه سوره نور - ز خال تازه کن داغهای لاله طور
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۴:ندا رسید به جانها ز خسرو منصور - نظر به حلقه مردان چه میکنید از دور
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۵:به من نگر که منم مونس تو اندر گور - در آن شبی که کنی از دکان و خانه عبور
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۱:قدح شکست و شرابم نماند و من مخمور - خراب کار مرا شمس دین کند معمور
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۰:چه غم از کشمکش ماست جهان گذران را؟ - خار مانع نشود قافله ریگ روان را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰:مفروشید کمان و زره و تیغ ، زنان را - که سزا نیست سلحها به جز از تیغ زنان را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲:تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را - تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۳:گر ز روی خود براندازی نقاب - پشت بر دیوار ماند آفتاب
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴:هیچ میدانی چه میگوید رباب؟ - ز اشک چشم و از جگرهای کباب
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰:ابشروا یا قوم هذا فتح باب - قد نجوتم من شتاب الاغتراب
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۴:گل رخسار او در عالم آب - زند ترخنده بر یاقوت سیراب
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵:الا ای روی تو صد ماه و مهتاب - مگو شب گشت و بیگه گشت بشتاب
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۳۱:جز گوشه میخانه مرا جای دگر نیست - چون خم ز خرابات مرا پای سفر نیست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۳:اندر دل هر کس که از این عشق اثر نیست - تو ابر در او کش که به جز خصم قمر نیست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۳۲:جز نام تو بر لوح دلم هیچ رقم نیست - در نامه ما یک سر مو سهو قلم نیست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۱:زان شاه که او را هوس طبل و علم نیست - دیوانه شدم بر سر دیوانه قلم نیست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۴۲:گلی از عیش نچیدم که ملالی نرسید - خاری از پا نکشیدم که به چشمم نخلید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۱:این کبوتربچه هم عزم هوا کرد و پرید - چون صفیری و ندایی ز سوی غیب شنید
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۵۶:چو شبنم آن که دل خویش با صفا سازد - ز گرد بالش خورشید متکا سازد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰۹:چه پادشاست که از خاک پادشا سازد - ز بهر یک دو گدا خویشتن گدا سازد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۴۹:عجب نباشد اگر دل ز آسمان بگریزد - که تیر راست رو از صحبت کمان بگریزد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰۰:بگیر دامن لطفش که ناگهان بگریزد - ولی مکش تو چو تیرش که از کمان بگریزد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۸۵:در گرد خط نهان شد روی عرق فشانش - خط غبار گردید دیوار گلستانش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۳:سرمست شد نگارم بنگر به نرگسانش - مستانه شد حدیثش پیچیده شد زبانش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۶:روحیست بینشان و ما غرقه در نشانش - روحیست بیمکان و سر تا قدم مکانش
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۱۵:نتوان کرد به زندان بدن محصورم - شیشه را می شکند زور می پرزورم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۹:دل چه خوردهست عجب دوش که من مخمورم - یا نمکدان کی دیدهست که من در شورم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۱۸:اگر سیاه دلم داغ لاله زار توام - اگر گشاده جبینم گل بهار توام
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۶:بیار باده که دیر است در خمار توام - اگرچه دلق کشانم نه یار غار توام
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۲۴:کمند زلف ترا چون به خویش رام کنیم؟ - به راه دام تو در خاک چند دام کنیم؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳۱:اگر زمین و فلک را پر از سلام کنیم - وگر سگان تو را فرش سیم خام کنیم
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۸۸:ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی - از خنده تو شور قیامت نمکچشی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۵۹:ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی - از خنده تو شور قیامت نمکچشی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹۴:ای نای خوش نوای که دلدار و دلخوشی - دم میدهی تو گرم و دم سرد میکشی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۱۳:یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او - ازین غبار بلندی گرفت رایت او
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۸۴:یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او - ازین غبار بلندی گرفت رایت او
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۸:من آن نیم که بگویم حدیث نعمت او - که مست و بیخودم از چاشنی محنت او
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۷۲:در چمن روزگار فال شکفتن خطاست - اره نخل حیات خنده دندان نماست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲:یوسف کنعانیم روی چو ماهم گواست - هیچ کس از آفتاب خط و گواهان نخواست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست - ما به فلک میرویم عزم تماشا که راست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۴:نوبت وصل و لقاست نوبت حشر و بقاست - نوبت لطف و عطاست بحر صفا در صفاست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۲:کالبد ما ز خواب کاهل و مشغول خاست - آنک به رقص آورد کاهل ما را کجاست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۳:هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست - ما به چمن میرویم عزم تماشا که راست
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۳۴:تا گوهر ذات تو نهان زیر زمین شد - گردون چو نگین خانه افتاده نگین شد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۴:تا نقش تو در سینه ما خانه نشین شد - هر جا که نشینیم چو فردوس برین شد
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵۷:ندیده ایم به جز ماه روزه ماه دگر - که از تمام بود ناقصش مبارک تر!
صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۴۶:صائب ز فکرهای گلوسوز من نماند - جا در بیاض گردن خوبان روزگار
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۲:درخت اگر متحرک بدی به پا و به پر - نه رنج اره کشیدی نه زخمههای تبر
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۸:کسی بگفت ز ما یا از اوست نیکی و شر - هنوز خواجه در اینست ریش خواجه نگر
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۴:چو دررسید ز تبریز شمس دین چو قمر - ببست شمس و قمر پیش بندگیش کمر
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۵:از آن مقام که نبود گشاد زود گذر - برو به سوی خریدار خویش همچون زر
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۲۳:با خود پرداز از منزل طرازی - که خودسازی به است از خانه سازی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۲:نگارا تو در اندیشه درازی - بیاوردی که با یاران نسازی
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۷۲:ز تن عضوی بود دلهای خودکام - که رنگ برگ دارد میوه خام
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۵:اگر تو نیستی در عاشقی خام - بیا مگریز از یاران بدنام
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴۱:مرا خواندی ز در تو خستی از بام - زهی بازی زهی بازی زهی دام
-
صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۵۳:نفس در سینه باد خزان می سوخت نومیدی - چراغ گل اگر می بود در زیر پر بلبل
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳۷:الا ای رو ترش کرده که تا نبود مرا مدخل - نبشته گرد روی خود صلا نعم الادام الخل
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۰:هر آن کو صبر کرد ای دل ز شهوتها در این منزل - عوض دیدست او حاصل به جان زان سوی آب و گل