گنجور

حاشیه‌ها

سوره صادقی در ‫یک دقیقه قبل، ساعت ۰۹:۰۸ در پاسخ به مرتضی ( باران) دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵ - در نعت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم:

در یتیم به همین معنا گویا کنایه از حضرت رسول است در ادبیات فارسی. اینجا هم می‌گوید نامش اینست. گویا به این وصف معروف بوده آن زمان.

سوره صادقی در ‫۴ دقیقه قبل، ساعت ۰۹:۰۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵ - در نعت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم:

برآری دست از آن بُردِ یمانی ...

دستبرد نمودن گویا کنایه است از هنر دست خود را نشان دادن. هنرنمایی کردن.

سوره صادقی در ‫۱۴ دقیقه قبل، ساعت ۰۸:۵۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵ - در نعت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم:

سر دندان‌کنش را زیر چنبر فلک ...

سر زیر چنبر آوردن: کنایه از طوق بر گردن انداختن که خود کنایه از به دست آوردن کنترل بر آن و رام کردن

دندان‌کن به نظرم کنایه از کسی است که رحم ندارد.

دندان کنان صفت بیان است با فتح ک کنایه از زاری و بی‌قراری و با ضم ک کنایه از خشمگین بودن و بروز دادن آن در صورت است.

معنی بیت به این ترتیب، چنان که من می‌فهمم: دنیا که حریف همه است و همه مقهور او، خودش به اختیار خودش بر در رسول ما آمده و با بی‌قراری تسلیم نموده خود را. دنیا رام حضرت رسول است.

 

سوره صادقی در ‫۳۵ دقیقه قبل، ساعت ۰۸:۳۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵ - در نعت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم:

گهی دندان به دست سنگ داده گهی لب بر سر سنگی نهاده

اشاره به زخمی شدن صورت پیامبر و شکستن دندان ایشان در اثر اصابت سنگ در غزوه احد که دشمنان با سنگ و چوب به حضرت حمله بردند

لب بر سر سنگ نهادن کنایه از بوسیدن حجرالاسود که گویا پیامبر انجام داده در طواف و پس از آن به سنت تبدیل شده و مسلمانان بوسیدن حجرالاسود را مستحب می‌دانند.

سکینه ضیایی در ‫یک ساعت قبل، ساعت ۰۷:۳۹ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۹ - مطلع سوم:

سلام، ضمن تشکر از سایت بسیار ارزشمند شما و تلاش مستمر تان در زمینه حفظ آثار ادبی.

چرا قصیده آفتاب خاقانی در لیست قصاید نیست؟ 

با این مطلع؛

ایعارض چو ماه ترا چاکر افتاب

کوروش در ‫۶ ساعت قبل، ساعت ۰۲:۵۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۷۷ - تفسیر گفتن ساحران فرعون را در وقت سیاست با او کی لا ضیر انا الی ربنا منقلبون:

رب بر مربوب کی لرزان بوَد‌؟

کی انا دان بند جسم و جان بود‌؟

 

یعنی چه ؟

 

کوروش در ‫۶ ساعت قبل، ساعت ۰۲:۵۲ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۷۷ - تفسیر گفتن ساحران فرعون را در وقت سیاست با او کی لا ضیر انا الی ربنا منقلبون:

یعنی عدل و داد خدا به ما فرعونی و حکومتی داد که مثل مال تو نابودشدنی نیست

کوروش در ‫۶ ساعت قبل، ساعت ۰۲:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۷۷ - تفسیر گفتن ساحران فرعون را در وقت سیاست با او کی لا ضیر انا الی ربنا منقلبون:

داد ما را داد‌ حق فرعونی‌یی

نه چو فرعونیت و ملکت فانی‌یی

 

یعنی چه

 

HRezaa Poursam در ‫دیروز جمعه، ساعت ۲۳:۴۸ در پاسخ به مهرانا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲:

سلام و عرض ادب

من که کمترینی بیش نیستم بنظرم:

منظور از شحنه عقل است، و اینکه در مسیر عشق، عقل کاره‌ای نیست

HRezaa Poursam در ‫دیروز جمعه، ساعت ۲۳:۴۰ در پاسخ به دکتر صحافیان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲:

درود و احسنت

لذت کامل بود خواندن تفسیر شما استاد

HRezaa Poursam در ‫دیروز جمعه، ساعت ۲۳:۲۷ در پاسخ به ساحل دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲:

درود

 

کاش به اندازه‌ی شما در گفتار پارسی تبحر داشتم

واقعا لذت بردم

 

ولی کلا همین متن شما، یه ترجمه برا امثال من نیاز داره

دکتر حافظ رهنورد در ‫دیروز جمعه، ساعت ۲۲:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵:

سه بیت آخر، تثبیت کننده‌ی هم‌اند و دو بیت اول این سه بیت تاییدی بر بیت آخر.

از عشق نپرهیز صبوری کن و ستیزه‌گر نباش 

این رمز وصال است در جهان خواجه حافظ

.. منا.. در ‫دیروز جمعه، ساعت ۲۰:۱۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۷ - داستان زاهد توبه‌شکن:

سبزه چریدن ز سر خاک بس

نیشکر سبز تو افلاک بس

در مورد این بیت باید گفت در زبان فارسی آشنایی با رنگ آبی پیشینه‌ی چندانی ندارد و گذشتگان آسمان را سبز می دیده و می خواندند چونان که در اینجا نظامی رنگ افلاک را با رنگ نیشکر برابر می داند. 

 

تحقیقات پسین اینگونه ثابت نموده اند که تاثیر نام ها در تشخیص الوان بسیار است و تا رنگی همچو آبی دارای اسم مخصوص خود نباشد تشخیص ان از سبز ممکن نیست و این نه منحصر به ایران بوده که در مللی چون ژاپن و...  هم سابقه دارد. 

.. منا.. در ‫دیروز جمعه، ساعت ۲۰:۱۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۷ - داستان زاهد توبه‌شکن:

اینجا بر خلاف اشعار عرفانی کلمات در معانی اصلی و نه مجازی خود آمده اند. 

.. منا.. در ‫دیروز جمعه، ساعت ۲۰:۰۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۴ - برتری سخن منظوم از منثور:

قافیه‌سنجان که سخن برکشند

گنج دو عالم به سخن درکشند

قافیه سنجان: جمع قافیه سنج. کسی که قافیه را می سنجد همان شاعر

برکشیدن: پروردن

 

.. منا.. در ‫دیروز جمعه، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۴ - برتری سخن منظوم از منثور:

چونکه نَسَخته سخن سرسری

هست بر گوهریان گوهری

نسخته=نسنجیده

عباس صادقی زرینی در ‫دیروز جمعه، ساعت ۱۷:۱۵ دربارهٔ همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۷۴:

زیباست بسیار زیبا 

این تکرار دو حالت است،  چرا که خانه خالی است و پژواک، صدا را به خودش بر می گرداند‌ . یا او در خانه نیست و جواب میدهند اینجا نیست و کجا می توان او را دید !

یک شعر اجرا در هفتصد سال پیش ، آفرین بر همام تبریز 

علی میراحمدی در ‫دیروز جمعه، ساعت ۱۴:۳۰ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۷۶ - قصد شاه به کشتن امرا و شفاعت کردن ایاز پیش تخت سلطان کی ای شاه عالم العفو اولی:

میگوید: بندگان گناهکار در اثر گستاخی و بی پروایی از خداوند دچار خواب غفلت شده  و به گناه روی می آورند .(مصراع اول)
واژه رمد را لغتنامه دهخدا نوعی ورم چشم معنا کرده که درینجا به معنای همان کورشدن و ندیدن و به نوعی همان خواب غفلت است.
منظور از تعظیم در مصراع دوم هم فروتنی و خاکساری در برابر خداوند و هم رکوع و سجود و نماز و عبادت است.
معنای مصراع دوم اینست که :عبادت خداوند و فروتنی و خاکساری در برابر او به مرور زمان خواب غفلت(رمد) و گستاخی در انجام گناه را از سوی بندگان رفع میکند که در بیت بعدی (بیت ۱۰)این مطلب را روشن تر هم بیان میکند.

حضرت علی علیه السلام هم میفرمایند: ذکر خدا و عبادت او دلها را متواضع و چشمها را بینا می‌گرداند.(نقل به مضمون)

علی میراحمدی در ‫دیروز جمعه، ساعت ۱۴:۰۹ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۷۵ - تشنیع زدن امرا بر ایاز کی چرا شکستش و جواب دادن ایاز ایشان را:

میگوید شما چشم به مال و ثروت پادشاه دارید و اگر شاه را هم ستایش میکنید بخاطر اینست که نصیبی از ثروت او ببرید و اخلاصی در وجود شما نیست .
بر همین مبنا معنای عرفانی بیت هم مشخص است .بسیاری از آدمیان خدا را برای رفع گرفتاریها یا رسیدن به منافعی می‌پرستند و دچار نوعی از شرک خفی می‌باشند.
در افسانه های قدیم هست که مسافران در بیابان و کویر گاهی گرفتار موجوداتی بنام غولهای بیابانی میشدند و این غولها مسافر را فریب داده و از راه خویش گمراه میکردند که مولانا ازین موضوع برای بیان مطلب خویش استفاده کرده است.
منظور از غول درین مصراع غول حرص و آز و دنیاپرستی است.
دور است سر آب ازین بادیه هشدار
تا غول بیابان نفریبد به سرابت
حافظ

۱
۲
۳
۵۴۸۳