در شکایت ریختی دندان نعمت خواره را
کهنه کردی در ورق گردانی این سی پاره را
جوهر دل شد عیان از گرم و سرد روزگار
آب و آتش ذوالفقاری کرد این انگاره را
اهل دل را گفتگوی عشق آب زندگی است
نیست نقلی به ز اخگر مرغ آتشخواره را
دل نهاد درد تا بودم، فراغت داشتم
چاره جویی کرد سرگردان من بیچاره را
من که در صحرای خودکامی سراسر می روم
چون توانم جمع کردن این دل صد پاره را؟
عشرت روی زمین بسته است در آرام دل
خواب طفلان لنگر تمکین بود گهواره را
گر دل خود زنده خواهی خاکساری پیشه کن
به ز خاکستر لباسی نیست آتشپاره را
گوشه چشمی اگر صائب به حال من کنند
سرمه می سازم ز برق تیشه سنگ خاره را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر به بیان درد و عشق میپردازد. او از شکایت و ناراحتیهای خود سخن میگوید و به تاریکی و مشکلات روزگار اشاره میکند. شاعر معتقد است که صحبت درباره عشق و احساسات عمیق انسانی، زندگی را شیرین و ترویج میدهد. او از سرگردانی و اعماق دل، که به خاطر عشق و دردها در دستانش شکسته شده، میگوید. همچنین، به لزوم تواضع و خاکساری در برابر عشق اشاره کرده و بر این نکته تأکید میکند که تنها با توجه و محبت میتوان به آرامش رسید. در پایان، شاعر امیدوار است که در صورت توجه دیگران، حتی سنگ خارا هم میتواند به چیزی ارزشمند تبدیل شود.
هوش مصنوعی: در اینجا به تعبیر دلسوزانهای اشاره میشود که شکایت و گلایهای از وضعیت یا حالتی وجود دارد. در واقع، شخصی به وضعیت کسی که در لذتها و نعمتها غرق شده، انتقاد میکند و به او یادآوری میکند که این زرق و برقها و خوشیها، زودگذر و بیحساب هستند. همچنین، با اشاره به سی پاره، به تکهتکه شدن زندگی یا اوضاع اشاره میکند و نشان میدهد که این وضعیت به گونهای غیرمنظم و خارج از کنترل است. در نهایت، این جمله به بینش و آگاهی از حقیقت زندگی و بیثباتی نعمتها دلالت دارد.
هوش مصنوعی: جوهر درونی انسان در اثر تجربیات مختلف زندگی، چه خوب و چه بد، آشکار میشود. این تجربیات به مانند آب و آتش، وجود او را شکل میدهند و نشاندهندهٔ ظرفیتهای او هستند.
هوش مصنوعی: گفتوگوی عاشقان برای اهل دل مانند آب حیات است و این موضوع هیچ ارتباطی به داستانها و نقلهای رایج ندارد؛ مانند آتشزایی که از جستجو و تلاش یک پرنده به وجود میآید.
هوش مصنوعی: دل را به درد آغشته کردم تا وجود داشته باشم، در حالی که هیچ آرامشی نداشتم و به دنبال راه حلی برای دردهایم میگشتم، اما بیچاره و سرگردان بودم.
هوش مصنوعی: من در مسیر خواستهها و آرزوهایم گام میزنم، اما نمیدانم چگونه میتوانم این دل را که به قطعات بسیاری تقسیم شده است، دوباره جمع و جور کنم.
هوش مصنوعی: زندگی خوش و آرامی روی زمین در خوابهای معصومانه کودکان بهوضوح نمایان است. گهواره، محلی است که نشاندهنده آرامش و سکون است و به نوعی نمادی از راحتی و آسایش بچهها محسوب میشود.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی قلبت زنده بماند، باید متواضع و فروتن باشی؛ زیرا مانند خاکستر، نمیتوان بر روی شعله آتش لباس پوشید.
هوش مصنوعی: اگر کسی با یک نگاه کوچکی به وضعیت من توجه کند، میتوانم از درخشش تیشهای که بر روی سنگ سخت میزند، سرمه بسازم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دوش من پیغام کردم سوی تو استاره را
گفتمش خدمت رسان از من تو آن مه پاره را
سجده کردم گفتم این سجده بدان خورشید بر
کو به تابش زر کند مر سنگهای خاره را
سینه خود باز کردم زخمها بنمودمش
[...]
کعبه کویش مراد است این دل آواره را
با مراد دل رسان بارب من بیچاره را
دل دران کو رفت و شد آواره من هم می روم
تا ازان آواره تر سازم دل آواره را
در میان خار و خارا گر تونی همراه من
[...]
از هوا گیرد سر دیوانه سنگ خاره را
نیست از رطل گران اندیشه ای میخواره را
خاطر آشفته را شیرازه کنج عزلت است
دل ز جمعیت پریشان می شود سی پاره را
خصم را کردم به همواری حصار خویشتن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.