نگفتم دوش ای زین بخاری
که نتوانی رضا دادن به خواری
در آن جانها که شکر روید از حق
شکر باشد ز هر حسیش جاری
اگر صد خنب سرکه درکشد او
نه تلخی بینی او را نی نزاری
خدایت چون سر مستی ندادهست
حذر کن تا سر مستی نخاری
از آن سر چون سر جان را شراب است
همینوشد شراب اختیاری
ز تو خنده همی پنهان کند او
که او خمری است و تو مسکین خماری
چو داد آن خواجه را سرکه فروشی
چه شیرین کرد بر وی سوکواری
گوارش خر از آن رخسار چون ماه
کز آن یابند مردان خوشگواری
درآید در تن تو نور آن ماه
چنان کاندر زمین لطف بهاری
ببخشد مر تو را هم خلعت سبز
رهاند مر تو را از خاکساری
تصورها همه زین بوی برده
برون روژیده از دل چون دراری
تفضل ایها الساقی و اوفر
و لکن لا براح مستعار
و صبحنا بخمر مستطاب
فان الیمن جما فی ابتکار
و مسینا بخمر من صبوح
و دم و اسلم ایا خیر المداری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره خواستهها و حالات روحی انسانهاست و بیانگر تحولی در درک زیبایی و خوشی است. شاعر به ما یادآوری میکند که در دل هر انسانی، چیزی شیرین و نوشیدنی وجود دارد که میتواند از حق و حقیقت ناشی شود. درست مانند سرکه که اگرچه ممکن است سربسته و تلخ باشد، اما در حقیقت میتوان در آن لطافت و شکر را پیدا کرد. همچنین، اشاره دارد به لزوم آگاهی و احتیاط در برخورد با لذات دنیوی، تا سرمستی و غفلت انسان را از حقیقت دور نکند. شاعر از شراب مختار مینوشد و از عذابی که ممکن است ناشی از نادانی و غفلت باشد، میهراسد. در نهایت، شعر با دعوت به تفضل و رحمت و با ذکر صبحی سرشار از خوشی به پایان میرسد. این متن به نوعی تشویق به جستجوی معانی عمیق در زندگی و درک زیباییهاست.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به شخصی اشاره میکند که در شرایط سخت و ناگواری قرار دارد و از او میخواهد که در برابر مشکلات و ناکامیها تسلیم نشود. او میگوید که نیازی نیست به خاطر شرافت و عزت خود، به وضعیتی که در آن قرار دارد راضی باشد. به عبارتی، بهتر است که انسان برای حفظ کرامت خود تلاش کند تا به راحتی به ناامیدی و ذلت تن ندهد.
هوش مصنوعی: در وجود افرادی که در دلشان محبت و لطافت وجود دارد، نعمتهای الهی به شکل شکر و سپاسگزاری نمایان میشود و این سپاسگزاری از هر احساسی در وجود آنها جاریست.
هوش مصنوعی: اگر صد بار سرکه بجوشد، نه تلخی آن را حس میکنی و نه از آن چیزی به جا میخورد.
هوش مصنوعی: اگر خدایت به تو حال مستی نداده، احتیاط کن تا به این حال گرفتار نشوی.
هوش مصنوعی: از آن طرف که سر جان به شراب میخورد، همواره از روی اختیار به نوشیدن شراب میپردازد.
هوش مصنوعی: آن کسی که خیلی خوشحال به نظر میرسد، در واقع از تو میخندد و این خوشحالیاش مثل نوعی مستی است، در حالی که تو در حالت مستی و بیخبری هستی.
هوش مصنوعی: وقتی که آن صاحبمنصب سرکهفروشی را داد، چه خوشحال و شادی را به او هدیه کرد.
هوش مصنوعی: خر با آن چهره زیبا و دلنشین، به راحتی میتواند خوشگویی و شیوایی را از آن برخوردار باشد.
هوش مصنوعی: نور آن ماه در وجود تو تابیده شود، مانند لطفی که در بهار بر زمین میتابد.
هوش مصنوعی: این سخن به معنای آن است که شخصی از تو عذرخواهی میکند و لباس سبزی به تو میدهد که نماد آزادی و رهایی از شرایط پایینتری است. این عمل به نوعی تو را از نابودی و نادیدی خارج میکند و به تو شایستگی و عظمت میبخشد.
هوش مصنوعی: تصورات و احساسات همه از بویی هستند که از درون دل بیرون آمدهاند و مانند یک درخت، زنده و پرثمر هستند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، لطف کن و پر کن پیالت را، ولی نه از ظرفی که متعلق به دیگران است.
هوش مصنوعی: ما صبح را با شراب خوشمزه و لذیذ آغاز کردیم، زیرا در سمت راست ما، حرکت و تلاش برای نوآوری و شروعی تازه وجود دارد.
هوش مصنوعی: ما در حال نوشیدن شراب صبحگاهی و شب هستیم و ای بهترین پرستش، به ما سلام رسان.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جهان را نیست جز مردم شکاری
نه جز خور هست کس را نیز کاری
یکی مر گاو بر پروار را کس
جز از قصاب ناید خواستاری
کسی کو زاد و خورد و مرد چون خر
[...]
ز تو نشگفت فضل و بردباری
چنان کز ما جفا و زشتکاری
بهمو واجی چرا ته بیقراری
چو گل پروردهٔ باد بهاری
چرا گردی بهکوه و دشت و صحرا
بهجان او ندارم اختیاری
ندارم جز غم تو غمگساری
نه جز تیمار تو تیمارداری
مرا از تو غم تو یادگارست
از این بهتر چه باشد یادگاری
بدان تا روزگارم خوش کنی تو
[...]
الا ای خوش نسیم نو بهاری
تو بوی زلف آن بت روی داری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.