تا به زانو پای من در خار شد
کاسه زانوی من مودار شد
گرد خواری پیش خیز عزت است
خار پا خواهد گل دستار شد
حرف حق بگذار بر طاق بلند
زین سخن منصور واجب دار شد
عشق اگر چه کار بیکاران بود
هر دو عالم در سر این کار شد
پنبه ساقی از سرمینا گرفت
رنگ عقل وهوش چون دستار شد
کهکشان را آه ما اندام داد
این کج از سوهان ما هموار شد
بلبل ما چند باشد در قفس
گل سراسر گرد هر بازار شد
زلف پهلو کرد خالی از رخت
روزگار حرف پهلودارشد
تا تو در وامی کنی ای باغبان
حسن گل خواهد ازین گلزارشد
یک نظر روی ترا خورشید دید
صاحب مژگان آتشبار شد
بردل موری اگر ناخن رسید
سینه صائب ازان افگار شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تجربههای سخت و دشواریهایی که در زندگی داشته، پرداخته است. او از زحماتش و احساساتی که به عشق و عزت مربوط میشوند، سخن میگوید. گویی که خارهای زندگی او را به زانو درآوردهاند، ولی از همین رنجها به عزت و بزرگی دست یافته است. او عشق را نیرویی توصیف میکند که در زندگی، همواره برای زیبا شدن دنیا و کمال افراد مؤثر است. همچنین، با تصاویری مانند "کهکشان" و "بلبل" به زیباییها و احساسات عمیق انسانی اشاره میکند. در نهایت، شاعر به ارزشهای عشق و زیبایی تأکید میکند و معتقد است که این احساسات میتوانند زندگی را معنایی عمیقتر ببخشند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به زانو افتادم و پایم در علفزارها و خارها گیر کرد، زانویم پر از خاک و کثیفی شد.
هوش مصنوعی: افراد باید برای رسیدن به عزت و مقام بلند، از سختیها و مشقتها عبور کنند. در این مسیر، اگرچه ممکن است دچار نقصها و زحمتهایی شوند، اما در نهایت به موفقیت و زیبایی دست خواهند یافت.
هوش مصنوعی: حرف راست و درست را کنار بگذار، چرا که به خاطر این گفتار، منصور گرفتار شد.
هوش مصنوعی: عشق، حتی اگر به نظر برسد که کار بیکاران است، اما در واقع تمام عالم برای دستیابی به این احساس مشغول و درگیر هستند.
هوش مصنوعی: ساقی پنبهای را از سر مینای جام برداشت و رنگ عقل و هوش من به مانند دستاری تغییر کرد.
هوش مصنوعی: آه ما به کهکشان شکل و جلوهای داد و با سوهان دلمان، نواقص آن را برطرف کردیم.
هوش مصنوعی: پرنده ما در قفس گل چه اندازه میتواند باشد، در حالی که تمام بازار پر از گرد و غبار است.
هوش مصنوعی: موهای زیبایی که بر روی شانهها ریخته، خالی از آرایش روزگار میباشد و به همین دلیل، صحبتهایی در مورد آن رواج یافته است.
هوش مصنوعی: وقتی تو به زیبایی و مهارت خود اهمیت میدهی و به کار باغبانی مشغولی، گلها هم از این باغ خوشبو و زیبا خواهند شد.
هوش مصنوعی: هنگامی که آن شخص یک بار به تو نگاه کرد، چشمانش مانند خورشید روشن و درخشان شد و قلبش پر از عشق و هیجان گشت.
هوش مصنوعی: اگر ناخن موری بر دل بنشیند، سینه صائب از آن درد میکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیر ما وقت سحر بیدار شد
از در مسجد بر خمار شد
از میان حلقهٔ مردان دین
در میان حلقهٔ زنار شد
کوزهٔ دردی به یک دم درکشید
[...]
هر که را اسرار عشق اظهار شد
رفت یاری زانک محو یار شد
شمع افروزان بنه در آفتاب
بنگرش چون محو آن انوار شد
نیست نور شمع هست آن نور شمع
[...]
آفتاب عمر بر دیوار شد
والله ار نفسم دمی بیدار شد
تا ز پیشم نازنین دلدار شد
بی رخش نور و نوام از کار شد
پوستم بر استخوان مانند چنگ
چنگ گشتم ناله زیر و زار شد
تا هوای چشم و زلف پر خمش
[...]
یار بی جرمی ز من بیزار شد
ناگهان با دشمنانم یار شد
مونس جانش همی پنداشتم
نام و ننگم در سر این کار شد
زاری و افغان من سودی نداشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.