چرا با دل من صفایی ندارد
اگر درد امشب بلایی ندارد
ره کعبه ودیر را قطع کردم
بجز راهزن رهنمایی ندارد
که را می توان شیشه دل شکستن
کدامین بت اینجا خدایی ندارد
سفر می کنی در رکاب جنون کن
خرد در سفر دست و پایی ندارد
علم نیست در حلقه زهدکیشان
کسی کاوعصا و ردایی ندارد
نگیرد دل عارفان نقش هستی
زمین حرم بوریایی ندارد
سپهری است بی آفتاب درخشان
بزرگی که دست سخایی ندارد
ازان است یکدست افکار صائب
که جز دست خودمتکایی ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بررسی دردها و ناامیدیهای خود میپردازد. او احساس میکند که دلش به چیزی آرامش نمییابد و دچار درد و بلایی است. وی راههای مختلفی را برای یافتن آرامش امتحان کرده اما به نتیجه نرسیده است و به نوعی تنها و درمانده است. شعر به عدم وجود هدایتگر و راهنمایی اشاره میکند که بتواند او را در این مسیر یاری کند. همچنین به بیفایده بودن زهد و عبادت کسانی که فقط ظاهرسازی میکنند، انتقاد میکند. شاعر به حس پوچی در زندگی و مشکلات ناشی از جدایی از حقیقت میپردازد و در نهایت به این نتیجه میرسد که تنها مختار خود است و باید به خودش تکیه کند.
هوش مصنوعی: دل من چرا نمیتپد و شاد نیست؟ اگرچه امشب درد و رنجی احساس نمیکنم.
هوش مصنوعی: من در مسیر کعبه و معبد قطع رابطه کردم و جز راهزن، کسی برای هدایت من وجود ندارد.
هوش مصنوعی: کدام شخص میتواند دل دیگران را بشکند؟ در این مکان، هیچ بت و معبودی وجود ندارد که از آن ترسید یا پریشان شد.
هوش مصنوعی: زمانی که به سفر میروی، با جنون همراه شو و در این مسیر، عقل و خرد جایی ندارد و نمیتواند به تو کمک کند.
هوش مصنوعی: در میان زهدپرستان و پارسایان، کسی نیست که به علم و دانش دست یافته باشد، زیرا هیچیک از آنها نه عصایی در دست دارند و نه ردا و لباس مخصوصی که نشاندهنده مقام و منزلتشان باشد.
هوش مصنوعی: دل عارفان تحت تأثیر زیباییهای دنیای مادّی قرار نمیگیرد و آنها به دنیا وابسته نیستند. زمین برای آنها مقدس نیست و همچون حرم بوریایی به حساب نمیآید.
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف یک شرایط خاص میپردازد، جایی که فقدان نور و روشنی به وضوح حس میشود. این فضا به نوعی به حالتی از یأس و کمبود اشاره دارد، به ویژه از نظر بخشش و سخاوت. به عبارت دیگر، در این فضا، عظمت و بزرگی وجود دارد، اما فاقد نشانههای مثبت و دلگرمکننده است.
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که افکار صحیح و درست همچون دست واحدی هستند که تنها به خودشان تکیه میکنند و وابسته به هیچ چیز دیگری نیستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بدیدم جهان را نوایی ندارد
جهان در جهان آشنایی ندارد
بدین ماه زرینش در خیمه منگر
که در اندرون بوریایی ندارد
به عمری از آن خلوتی دست ندهد
[...]
جهان را بدیدم وفایی ندارد
جهان در جهان آشنایی ندارد
در این قرص زرین بالا تو منگر
که در اندرون بوریایی ندارد
بس ابله شتابان شده سوی دامش
[...]
چمن بیتو فیض هوایی ندارد
دماغ گلستان صفایی ندارد
تبسّم ندارد چرا غنچه بر لب
چرا بلبل امشب نوایی ندارد؟
شکوفه اگر بر کشیدست خود را
[...]
« پدر درد هجرت دوایی ندارد
غریب وطن، آشنایی ندارد»
پدر تا تو رفتی ز شهر مدینه
دلم بی حضورت صفایی ندارد
چگویم پدر جان که بی شمع رویت
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.