جانا نخست ما را مرد مدام گردان
وآنگه مدام درده ما را مدام گردان
از ما و خدمت ما چیزی نیاید ای جان
هم تو بنا نهادی هم تو تمام گردان
دارالسلام ما را دارالملام کردی
دارالملام ما را دارالسلام گردان
این راه بینهایت گر دور و گر دراز است
از فضل بینهایت بر ما دو گام گردان
ما را اسیر کردی اماره را امیری
ما را امیر گردان او را غلام گردان
انعام عام خود را کردی نصیب خاصان
انعام خاص خود را امروز عام گردان
هر ذره را ز فضلت خورشیدییی دگر ده
خورشید فضل خود را بر جمله رام گردان
در کام ما دعا را چون شهد و شیر خوش کن
و آن را که گوید آمین هم دوستکام گردان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از خداوند به عنوان منبع همیشگی محبت و نعمت یاد میکند و از او میخواهد که زندگی و دنیا را به خوبی و زیبا بسازد. او درخواست میکند که خداوند از فضل و رحمت خود بهره بیشتری به بندگانش عطا کند و آنچه را که به نظر خاص میآید، عمومی کند. همچنین شاعر از خدا میطلبد که دعاها و آرزوها را شیرین و خوشایند کند و کسانی که دعا را تأیید میکنند، در دوستی و محبت قرار دهد. در کل، شعر حاکی از طلب رحمت و توجه الهی به بندگان است.
هوش مصنوعی: ای دوست، ابتدا ما را به عشق و محبت مداوم عادت بده و سپس همین عشق را به طور مداوم در دل ما بریز.
هوش مصنوعی: ای جان، نه ما و نه خدمت ما هیچ چیزی به دست نمیدهد؛ تو خود آغازگر هستی و تو نیز همه چیز را به کمال میرسانی.
هوش مصنوعی: ای کاش سرزمین آرامش ما به مکان ملامت و سرزنش تبدیل نمیشد و چه خوب بود اگر شکایتها و انتقادها در آن سرزمین به آرامش برمیگشت.
هوش مصنوعی: این مسیر هر چند ممکن است طولانی و دشوار باشد، اما با لطف و رحمت نامحدود او ما را به سوی مقصود نزدیکتر کن.
هوش مصنوعی: تو ما را به بند کشیدی و فرمانبردار خود ساختی، پس ما را بزرگ و سرور قرار بده و او را بنده و خادم خود کن.
هوش مصنوعی: خودت را در تقسیم نعمتها، بین همه افراد جامعه قرار ده و نعمتهای ویژهات را به همه مردم برسان.
هوش مصنوعی: هر ذرهای از وجود تو مانند یک خورشید دیگر است. حالا خورشید علم و فضیلت خودت را بر همه موجودات بتابان و آنها را رام و تسلیم کن.
هوش مصنوعی: دعای ما را مانند شهد و شیر شیرین و خوشمزه کن و کسی را که به دعا آمین میگوید، دوست خود قرار بده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
جانا نخست ما را مرد مدام گردان
وانگه مدام در ده مست مدام گردان
بر ما چو از لطافت مل را حلال کردی
بر خصم ما ز غیرت گل را حرام گردان
دارالغرور ما را دارالسرور کردی
[...]
از ما و خدمت ما چیزی نیاید ای جان
هم تو بنا نهادی، هم تو تمامگردان
دارالسلام ما را، دارالملام کردی
دارالملام ما را، دار السلام گردان
یاران و دوستداران جمعند و جام گردان
مطرب همیشه گویا، ساقی مدام گردان
قومی در انتظاریم، این جا دمی گذر کن
وین قوم را به لطفی از لب غلام گردان
گوینده گشته مطرب وانگه کدام گفتن؟
[...]
ساقی صلای عام است کاری به کام گردان
دامان غم فراخ است دوری تمام گردان
ما و وفا درین شهر چون حسن تو غریبیم
او را عزیز کردی ما را غلام گردان
آزاده خاطران را فکری عنان نگیرد
[...]
یک چند خواب راحت بر خود حرام گردان
در ملک بی نشانی خود را به نام گردان
کار جهان تمامی هرگز نمی پذیرد
پیش از تمامی عمر خود را تمام گردان
سودای آب حیوان بیم زیان ندارد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.