مختلف چند ازین پرده نیرنگ شویم
پرده بردار که تا جمله یک آهنگ شویم
تخته مشق تجلی است دل ساده ما
ما نه طوریم به یک جلوه سبک سنگ شویم
نیست چون سوخته ای تا دل ما صید کند
به که پنهان چو شرر در جگر سنگ شویم
دانه سوخته خجلت کشد از روی بهار
ما نه آنیم که شاد از می گلرنگ شویم
باختن لازم رنگ است درین بازیگاه
هیچ تدبیر چنان نیست که بیرنگ شویم
دانه سوخته خجلت کشد از روی بهار
ما نه آنیم که شاد از می گلرنگ شویم
باختن لازم رنگ است درین بازیگاه
هیچ تدبیر چنان نیست که بیرنگ شویم
خبر ازکوتهی بال و پر خود داریم
به چه امید برون زین قفس تنگ شویم
می شود بزم می افسرده ز هشیاری ما
چه بر آیینه روشن گهران زنگ شویم
دل تنگ است سراپرده آن جان جهان
صائب از تنگدلیها ز چه دلتنگ شویم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی پیچیدگیهای زندگی و احساسات انسانی میپردازد. شاعر بر این نکته تأکید میکند که ما باید از پردههای نیرنگ و فریب فراتر برویم و به یک آهنگ هماهنگ دست یابیم. دل پاک و سادهمان به مثابه تختهای است که بر روی آن تجلیات روحی ما نوشته شده است. او به این موضوع اشاره میکند که هیچکس نمیتواند از رنگها و باختن در بازی زندگی فرار کند، هرچند ما در تلاشیم تا از این تنگناها بیرون بیاییم. در انتها، شاعر از دلتنگی و عدم رضایت میگوید و از تنگدلیها و احساس ناراحتی خود ابراز میکند. این شعر دعوت به پذیرش حال حاضر و جستجوی وحدت و شادی در زندگی است.
هوش مصنوعی: ما از این پردههای فریب و تزویر متفاوت هستیم، پس بیپرده شویم تا همه به یک حالت و یک هدف مشترک برسیم.
هوش مصنوعی: دل بیپیرایه ما مانند تخته مشق است که زیباییها و تجلیات را در خود نقش میزند. ما نه مانند کوه (طور) ثابت و سنگین هستیم که نمیتوانیم در برابر زیباییها سبک شویم.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی به اندازهی یک دل سوخته نمیتواند دل ما را به تسخیر درآورد، بهتر است که بهطور پنهانی مانند یک جرقه در دل سنگ، خود را نشان دهیم.
هوش مصنوعی: دانهای که سوخته است، از زیبایی بهار ما شرمنده است، ما کسانی نیستیم که با نوشیدن شراب رنگین شاد شویم.
هوش مصنوعی: در این میدان بازی، باختن اجتنابناپذیر است و هیچ راه حلی وجود ندارد که بتوانیم بدون رنگ و نداشتن احساسات در این بازی حضور داشته باشیم.
هوش مصنوعی: دانه سوخته از لبخند بهار شرمنده میشود، ما آن کسانی نیستیم که با نوشیدن شراب خوشحال شویم.
هوش مصنوعی: در این میدان زندگی، به باختن نیاز داریم و هیچ راهکاری وجود ندارد که بتوانیم بدون اینکه رنگ ببازیم، از بازی خارج شویم.
هوش مصنوعی: ما از محدودیتهای خود آگاهیم و میدانیم که این قفس تنگ ما را دربرگرفته است، اما به چه دلیلی بخواهیم از این وضعیت خارج شویم؟
هوش مصنوعی: در یک گردهمایی شاد، وقتی ما هوشیار هستیم، حال و هوای مراسم به دلسردی مبدل میشود. اگر ما احساس غمگینی کنیم، مانند آن است که آینهای که باید درخشان و شفاف باشد، دچار کدری و زنگ زدگی میشود.
هوش مصنوعی: دل در تنگنا و ناآرامی است و در حالی که وجود آن جان این جهان در خیمهای قرار دارد، به ما میگوید که از غمها و تنگدلیها بیجهت ناراحت نشویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ساقیا عربده کردیم که در جنگ شویم
می گلرنگ بده تا همه یک رنگ شویم
صورت لطف سقی الله تویی در دو جهان
رخ می رنگ نما تا همگان دنگ شویم
باده منسوخ شود چون به صفت باده شویم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.