شراب داد خدا مر مرا تو را سرکا
چو قسمتست چه جنگست مر مرا و تو را
شراب آن گل است و خمار حصه خار
شناسد او همه را و سزا دهد به سزا
شکر ز بهر دل تو ترش نخواهد شد
که هست جا و مقام شکر دل حلوا
تو را چو نوحه گری داد نوحهای میکن
مرا چو مطرب خود کرد دردمم سرنا
شکر شکر چه بخندد به روی من دلدار
به روی او نگرم وارهم ز رو و ریا
اگر بدست ترش شکری تو از من نیز
طمع کن ای ترش ار نه محال را مفزا
وگر گریست به عالم گلی که تا من نیز
بگریم و بکنم نوحهای چو آن گلها
حقم نداد غمی جز که قافیه طلبی
ز بهر شعر و از آن هم خلاص داد مرا
بگیر و پاره کن این شعر را چو شعر کهن
که فارغست معانی ز حرف و باد و هوا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی رابطهی عشق و غم میپردازد. شاعر از «شراب» بهعنوان نماد زندگی استفاده میکند، که هم لذت و هم درد را در خود دارد. او به تقسیم تقدیر میان خود و معشوقش اشاره میکند و به زیباییهای عشق و غم میپردازد. با تکیه بر موضوع شکر و ترش، شاعر میگوید که به خاطر محبوبش هیچ چیز ترش نمیشود و از غمهایش سخن میگوید. همچنین، به سادگی و بیتعصبی در بیان احساسات اشاره دارد و از بار معنایی اشعار قدیمی میکاهد تا به جذابیت لحظهی حال ایمان بیاورد. در نهایت، شاعر از قید و بندهای شعری آزاد میشود و بر اهمیت احساسات واقعی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: خداوند نوشیدنی را به من عطا کرده و تو را به سمت مستی میکشاند. حالا که این تقدیر است، چه جنگی است بین من و تو؟
هوش مصنوعی: شراب به معنای نیکی و زیبایی است و گل نمایانگر لطافت و جذابیت. در اینجا، خمار نشاندهندهی حالت نشئگی و غفلت است. آن کسی که به حقیقت و واقعیت آشناست، همه چیز را میشناسد و به هر چیزی مطابق با شایستگیاش رفتار میکند و او به خوبی میداند که چه چیزی سزاوار چیست.
هوش مصنوعی: به خاطر تو، شکر هرگز تلخ نخواهد شد؛ زیرا در دل محبت و خوشی جایی برای شکر و شیرینی وجود دارد.
هوش مصنوعی: تو مانند یک نوحهخوان هستی که به من یک نوحه میدهد، و من هم مانند نوازندهای هستم که دردهای خود را با نواختن سرنا ابراز میکنم.
هوش مصنوعی: هرچند دلدار با روی دوستداشتنیاش به من لبخند میزند، اما من نگاه خود را به او معطوف کردهام و از تظاهر و نفاق دوری میکنم.
هوش مصنوعی: اگر به تو دلی ترش و تلخ دارم، انتظار شیرینی و محبت از من نداشته باش. اگر نمیتوانی این را درک کنی، دیگر امیدی به تغییر وضعیت نیست.
هوش مصنوعی: اگر گلی در این جهان بگرید، من نیز اشک میریزم و نوحهای همانند آن گلها برپا میکنم.
هوش مصنوعی: من به جز عشق و سختیهایش چیزی احساس نکردم، جز اینکه در پی نظم و شعر باشم و از همان هم رهایی یافتم.
هوش مصنوعی: این شعر را بگیر و پاره کن، مانند اشعار قدیمی که از معانی و مفاهیم خالی است و تنها به حرفها و جملات بیمحتوا وابسته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
به جمله خواهم یک ماهه بوسه از تو، بتا
به کیچ کیچ نخواهم که فام من توزی
دل مرا عجب آید همی ز کار هوا
که مشکبوی سلب شد ز مشکبوی صبا
ز رنگ و بوی همی دانم و ندانم از آنک
چنین هوا ز صبا گشت یا صبا ز هوا
درخت اگر عَلَم پرنیان گشاد رواست
[...]
بتی بروی چو لاله شکفته بر دیبا
تنم اسیر بلا کرد و دل اسیر هوا
دلم بصحبت او همچو پشت او شده راست
تنم ز فرقت او همچو زلف اوست دو تا
بدست دارد تیر و بغمزه دارد تیر
[...]
شب آمد و غم من گشت یک دو تا فردا
چگونه ده صد خواهد شد این عنا و بلا
چرا خورم غم فردا وزآن چه اندیشم
که نیست یک شب جان مرا امید بقا
چو شمع زارم و سوزان و هر شبی گویم
[...]
ایا ستارهٔ خوبان خَلُّخ و یغما
به دلبری دل ما را همی زنی یغما
چو تو نگار دل افروز نیست در خَلُّخ
چو تو سوار سرافراز نیست در یغما
غنوده همچو دل تنگ ماست دیدهٔ تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.