ایا نور رخ موسی مکن اعمی صفورا را
چنین عشقی نهادستی به نورش چشم بینا را
منم ای برق رام تو برای صید و دام تو
گهی بر رکن بام تو گهی بگرفته صحرا را
چه داند دام بیچاره فریب مرغ آواره
چه داند یوسف مصری غم و درد زلیخا را
گریبان گیر و این جا کش کسی را که تو خواهی خوش
که من دامم تو صیادی چه پنهان صنعتی یارا
چو شهر لوط ویرانم چو چشم لوط حیرانم
سبب خواهم که واپرسم ندارم زهره و یارا
اگر عطار عاشق بد سنایی شاه و فایق بد
نه اینم من نه آنم من که گم کردم سر و پا را
یکی آهم کز این آهم بسوزد دشت و خرگاهم
یکی گوشم که من وقفم شهنشاه شکرخا را
خمش کن در خموشی جان کشد چون کهربا آن را
که جانش مستعد باشد کشاکشهای بالا را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق و جذابیت کمک کننده است. شاعر به عشقش به معشوق و زیباییهای او اشاره میکند و احساسات عمیق و پرشور خود را به تصویر میکشد. او خود را به عنوان صیاد و معشوق را به عنوان شکار توصیف میکند و از عشق و دردهای ناشی از آن سخن میگوید. همچنین، شاعر به بیتابی و ناتوانیاش در بیان احساساتش اشاره میکند و به تشبیههای مختلفی از جمله ویرانی و حیرت میپردازد تا عمق ناراحتی و تشویش خود را بیان کند. در نهایت، او به جستجوی حقیقت و پاسخ به سوالات عمیق زندگیاش میپردازد.
هوش مصنوعی: آیا نمیدانستی که نور چهره موسی چطور صفورا را در عشقش کور کرد؟ به خاطر همین نور، چشمی روشن و بینا پیدا شد.
هوش مصنوعی: من به مانند برقی هستم که برای شکار و دام تو آمادهام. گاهی بر روی دیواره بام تو نشستهام و گاهی فضای صحرا را تحت کنترل خود دارم.
هوش مصنوعی: دام بیچاره که فقط به دنبال شکار است، نمیداند که مرغ آواره چه حالتی دارد و یوسف مصری هم از درد و غم زلیخا بیخبر است. در واقع، آنهایی که در مسیر خود هستند، ممکن است از آلام و رنجهای دیگران بیخبر باشند.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی از کشمکش و رابطهای بین دو نفر سخن میگوید. در آن به تصویر کشیده شده که چگونه یکی از طرفین در تلاش است تا دیگری را به دام بیندازد. مضمون اصلی این است که در این بازی، یک طرف شکارچی و طرف دیگر شکار است، و در عین حال میتوان فهمید که این تعادل قدرت میتواند پنهان و ظریف باشد. در مجموع، این شعر نگاهی به پیچیدگیهای روابط انسانی و بازیهای عاطفی دارد.
هوش مصنوعی: من مانند شهر لوط ویران و خراب شدهام، و چون چشم او در حیرت هستم. میخواهم دلیلی برای پرسش پیدا کنم، اما جرأت و توانایی این کار را ندارم.
هوش مصنوعی: اگر عطار عشق را در کمال و عظمت سنایی ببیند و در اوج فایق بودنش درک کند، من نه در آن مقام هستم و نه همانند او. من خود را گم کردهام و از مسیر درست دور افتادهام.
هوش مصنوعی: در اینجا شخصی از احساسات عمیق خود صحبت میکند؛ او میگوید که صدای آه او به قدری قوی و تاثیرگذار است که میتواند دشت و بیابان را بسوزاند. همچنین اشاره میکند که او گوش خود را به شنوایی و پیروی از یک پادشاه مهربان و بزرگ وقف کرده است. این بیان نشاندهندهی عشق و وفاداری او به این پادشاه است.
هوش مصنوعی: باید سکوت کنی، زیرا در سکوت، جان به مانند کهربا جذب میشود، افرادی که روحشان آماده است، به کشمکشها و چالشهای بزرگ میپردازند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
# بیت آخر غزل شماره ۶۰ خوانش نشده
زر افشانید بر پیلان جرسهای مدارا را
برآرید آن فریدون فر درفش چرخ بالا را
زمین از سنبل و سوسن شده پر عنبر سارا
ز گلنار و گل و خیری شده یاقوت گون خارا
زهی از امر و نهی تو نظامی دین دنیا را
خهی ! از حل و عقد تو قوامی مجد علیا را
ثبات هضم تو داده سکون میدان عغبر را
نظام تو کرده روان ایوان خضرا را
کف تو شاه راهی در سخا بسیار و اندک را
[...]
هلا ای زهره زهرا بکش آن گوش زهرا را
تقاضایی نهادستی در این جذبه دل ما را
منم ناکام کام تو برای صید و دام تو
گهی بر رکن بام تو گهی بگرفته صحرا را
چه داند دام بیچاره فریب مرغ آواره
[...]
ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
به وصل خود دوایی کن دل دیوانه ما را
علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد
مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را
گرت پروای غمگینان نخواهد بود و مسکینان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.