عاشقان نالان چو نای و عشق همچون نای زن
تا چهها در می دمد این عشق در سرنای تن
هست این سر ناپدید و هست سرنایی نهان
از می لبهاش باری مست شد سرنای من
گاه سرنا می نوازد گاه سرنا می گزد
آه از این سرنایی شیرین نوای نی شکن
شمع و شاهد روی او و نقل و باده لعل او
ای ز لعلش مست گشته هم حسن هم بوالحسن
بوحسن گو بوالحسن را کو ز بویش مست شد
وان حسن از بو گذشت و قند دارد در دهن
آسمان چون خرقه رقصان است و صوفی ناپدید
ای مسلمانان که دیدهست خرقه رقصان بیبدن
خرقه رقصان از تن است و جسم رقصان است ز جان
گردن جان را ببسته عشق جانان در رسن
ای دل مخمور گویی بادهات گیرا نبود
باده گیرای او وانگه کسی با خویشتن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف عشق و حالتی عمیق از احساسات عاشقانه میپردازد. عاشقان مانند نای نالان هستند و عشق چون نایزنی در وجودشان دمیده میشود. در این بین، شاعر به توصیف معشوق و تاثیراتش بر دل عاشق میپردازد. او اشاره میکند که این عشق دنیایی پنهان دارد و زیباییهای معشوق باعث میشود عاشق مست و مدهوش شود. همچنین، اشاره به شمع و شاهد و باده لعل، نشاندهنده زیبایی و جذابیت معشوق است. در نهایت، شاعر با بیان حالاتی از خرقه رقصان و بیبدن، عمق و معنای عشق را در وجود و جان بیان میکند و به دلهای مست یادآوری میکند که باده حقیقی عشق کجاست.
هوش مصنوعی: عاشقان مانند نای در حال ناله هستند و عشق مانند کسی است که در حال نواختن نای است. عشق در وجود انسان نفوذ میکند و احساسات و رازهای عمیق را در وجود او به صدا در میآورد.
هوش مصنوعی: این سر، که در واقع ناپیداست، وجود دارد و در عوض، ساز سرنا نیز به شکلی پنهان است. از بادهای که از لبها میریزد، سرنای من مست و تحت تاثیر قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: گاهی نوازشهای دلنشینی را به گوش میرساند و گاهی هم احساسات تلخی به همراه میآورد. آه، این ساز سرنا چقدر شیرین است و صدایش دلانگیز، همچون نواهایی که نی به همراه دارد.
هوش مصنوعی: شمع، زیبایی چهره او را روشن کرده و در کنار آن، میزی از می و نقل آماده است. ای کسی که به خاطر زیبایی او مست شدهای، هم خود او زیباست و هم سرشتی از زیبایی دارد.
هوش مصنوعی: به حسن بگو که بوالحسن به خاطر بوی او مست و شگفتزده شده است، و آن حسن به قدری خوشبو است که وقتی از بوی او گذشت، شیرینیاش هنوز در دهان باقی مانده است.
هوش مصنوعی: آسمان مانند پوششی در حال رقص است و صوفی در آن غایب است. ای مسلمانان، آیا کسی دیده است که این پوشش رقصان بدون وجودی مشخص باشد؟
هوش مصنوعی: جامهای که به تن دارد در حال رقص است و وجودش نیز از جانش پرانرژی و شاداب است. عشق محبوب، روحش را به همچون ریسمانی بسته و او را به خود کشانده است.
هوش مصنوعی: ای دل، به نظر میرسد که شرابت جذابیت لازم را ندارد، در حالی که شراب او بسیار دلنشین است و کسی بهتر است با خودتان در خلوت باشید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شاه گیتی خسرو لشکرکش لشکرشکن
سایهٔ یزدان شه کشور ده کشورسِتان
ای دننده همچو دن کرده رخان از خون دن
خون دن خونت بخواهد ریخت گرد دن مدن
همچو نخچیران دنیدی، سوی دانش دن کنون
نیک دان باید همیت اکنون شدن ای نیک دن
راه زد بر تو جهان و برد فر و زیب تو
[...]
سوسن و سنبل نمود از زلف و عارض یار من
سنبلی بس با بلا و سوسنی بس با فتن
سوسن از سیم پلید و سنبل از مشک سیاه
در پلیدی صد ملاحت ، در سیاهی صدشکن
نوروزیب از روی و قد او همی خواهند دام
[...]
ای نهاده بر میان فرق جان خویشتن
جسم ما زنده به جان و جان تو زنده به تن
هر زمان روح تو لختی از بدن کمتر کند
گویی اندر روح تو مضمر همیگردد بدن
گر نیی کوکب، چرا پیدا نگردی جز به شب
[...]
ای سهی سرو روان از تو بهشت آئین چمن
روی تو ماهست و گرد ماه از انجم انجمن
مشک داری بر شقایق ورد داری بر عقیق
سرو داری بر گل و شمشاد داری بر سمن
از نسیم زلف تو همچون شمن گردد صنم
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.