آن چشم اگرچه خود را بیمار مینماید
غافل مشو ز مکرش عیّار مینماید
دزدیدن تبسم پیداست از لب او
آبی که در عقیق است ناچار مینماید
دشواریی ندارد راه فنا ولیکن
راهی که بیرفیق است دشوار مینماید
هرکس ز روزن دل در عالم است سیار
عالم به چشم مستان گلزار مینماید
در پیش پا فتاده است مستی و هوشیاری
در هرکه هرچه باشد رفتار مینماید
از ره مرو به صورت معنی طلب کن از خلق
پای به خواب رفته بیدار مینماید
سیل بنای هستی است زخم گران رکابش
شمشیر اگر به ظاهر هموار مینماید
یک دانه بیشمارست از آسیای گردون
از چشم کور اشکی بسیار مینماید
چین جبین دنیا با داغ زردرویی
در چشم این خسیسان دینار مینماید
آن کس که در سراغش بر هم زدم جهان را
صائب ز روزن دل دیدار مینماید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه یار هرکسی را رخسار مینماید
نه هر حقیر دل را دیدار مینماید
در آرزوی رویش در خاک خفت و خون خور
کان ماهروی رخ را دشوار مینماید
بر چار سوی دعوی از بینیازی خود
[...]
نی دیده هر دلی را دیدار مینماید
نی هر خسیس را شه رخسار مینماید
الا حقیر ما را الا خسیس ما را
کز خار میرهاند گلزار مینماید
دود سیاه ما را در نور میکشاند
[...]
هردم به صورتی یار دیدار مینماید
گه نور میفروزد گه نار مینماید
آیینه صدهزار است لیکن جمال جانان
در هر یکی به نوعی دیدار مینماید
با وعدهای ز وصلش قانع مباش هرچند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.