وقتی خوش است ما را، لابد نبید باید
وقتی چنین به جانی جامی خرید باید
ما را نبید و باده از خم غیب آید
ما را مقام و مجلس عرش مجید باید
هر جا فقیر بینی با وی نشست باید
هر جا زحیر بینی از وی برید باید
بگریز از آن فقیری کاو بند لوت باشد
ما را فقیر معنی چون بایزید باید
از نور پاک چون زاد او باز پاک خواهد
و آنکهز حدث بزاید او را پلید باید
اما چو قلب و نیکو مانندهاند با هم
پیش چراغ یزدان آن را گزید باید
بر دل نهاد قفلی یزدان و ختم کردش
از بهر فتح این در در غم تپید باید
سگ چون به کوی خسبد از قفل در چه باکش
اصحاب خانهها را فتح کلید باید
سالی دو عید کردن کار عوام باشد
ما صوفیان جان را هر دم دو عید باید
جان گفت من مریدم زایندهٔ جدیدم
زایندگان نو را رزق جدید باید
ما را از آن مفازه عیشیست تازه تازه
آن را که تازه نبود او را قدید باید
ای آمده چو سردان اندر سماع مردان
زنده ز شخص مرده آخر بدید باید
گر زانکه چوب خشکی جز زآتشی نخنبی
ور زانکه شاخ سبزی آخر خمید باید
آن ذوق را گرفتم پستان مادر آمد
بنهاد در دهانت آخر مکید باید
خامش که در فصاحت عمر عزیز بردی
در روضهٔ خموشان چندی چرید باید
ای شمس حق تبریز در گفتنم کشیدی
روزی دو در خموشی دم درکشید باید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی بیانگر تجربیات و آمال صوفیان و جستجوی حقیقت و معنویت است. شاعر به ما میآموزد که در زندگی باید از خوشیها و شادیها بهرهمند شد و در عین حال از ریا و خودکامگی برحذر بود. او به اهمیت همنشینی با اهل معرفت و دوری از فقیران معنوی که در بند مادیت هستند تأکید میکند. همچنین به تازگی و نو بودن در جستجوی حقیقت اشاره میکند و نشان میدهد که برای رسیدن به معانی عمیقتر، باید به عقل و دل توجه داشت. در نهایت، با اشاره به شمس تبریزی، نشان از توجه به معلمان و روحانیون بزرگ دارد که در مسیر رشد معنوی یاریگر هستند.
هوش مصنوعی: وقتی که حال و هوای ما خوب است، حتماً باید مشروباتی باشد، زیرا وقتی اینقدر شاد هستیم، باید جامی برای دلشادیمان تهیه کنیم.
هوش مصنوعی: ما از سِرّ و رازهای پنهان شراب و نوشیدنی بهرهمند خواهیم شد و برای ما باید مکانی آسمانی و با شکوه فراهم گردد.
هوش مصنوعی: هر جا که فقیری را دیدی، باید با او همنشینی کنی و همراهش باشی، ولی هر جا که انسان بدخُلق یا زحیر (بدکردار) را دیدی، از او باید دوری کنی و جدا شوی.
هوش مصنوعی: از شخصی که در پی دستاویزهای مادی و دنیاطلبی است دوری کن. ما باید به معنای واقعی فقر پی ببریم، همچون بایزید که به حقیقت عمیقتری دست یافته است.
هوش مصنوعی: کسی که از نور پاک و خالص به دنیا آمده باشد، دوباره پاک خواهد شد. اما کسی که از آلودگی و ناپاکی به وجود آمده باشد، باید ناپاک بماند.
هوش مصنوعی: اما چون قلب و خصال نیکو به هم شبیهاند، باید در پیش چراغ خداوند آن را انتخاب کرد.
هوش مصنوعی: خدا برای قلب آدم قفلی قرار داده و این قفل را به پایان رسانده تا برای به دست آوردن این در، در غم و اندوه تپش داشته باشد.
هوش مصنوعی: سگ وقتی در محلهای بخوابد، برایش اهمیتی ندارد که درها قفل هستند، بلکه برای ورود به خانهها باید کلید را داشته باشی.
هوش مصنوعی: کار مردم عادی این است که در سال فقط دو بار عید بگیرند، اما ما صوفیان باید هر لحظه برای جانمان جشن و شادی داشته باشیم.
هوش مصنوعی: جان گفت: من از نسل و مرید زایندهای هستم که باید به زایندگان جدید، روزی تازهای داده شود.
هوش مصنوعی: ما از آن شادی و زندگیای بهرهمندیم که همیشه تازه و نو است. اگر کسی از آن شادیها بهرهمند نباشد، به نوعی کهنه و قدیمی به حساب میآید.
ای کسی که سرد و افسرده در سماع مردان آمدهای، باید فرقی بین آدم زنده و مرده وجود داشته باشد.
اگر چوبی خشک هستی (و در سماع نمیآیی) فقط آتش تو را خم میکند و آتش سزاوار توست و اگر زنده و سبز هستی پس در سماع درآی.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که فردی لذت و شوق خاصی را تجربه کرده و به یاد محبوب و مهربانش افتاده، گویی که شیر مادر را در دهان دارد و این احساسات را باید به آرامی و با دقت درک و کنکاش کند. در واقع، این اشاره به ارتباط عمیق و محبت بینظیری دارد که در زندگی تجربه شده است.
هوش مصنوعی: بگذار ساکت باشد، زیرا تو با بلاغت خودت عمر گرانبهایی را در دشت خاموشان گذراندهای و حالا باید مدتی را در آنجا بگذرانید.
هوش مصنوعی: ای شمس الحق تبریز، در لحظهای که صحبت میکنم، روزی دو بار سکوت کردم و باید نفس آموزشی را بکشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای یار بی تکلف ما را نبید باید
وین قفل رنج ما را امشب کلید باید
جام و سماع و شاهد حاضر شدند باری
وین خرقههای دعوی بر هم درید باید
ایمان و زاهدی را بر هم شکست باید
[...]
چون رنگ می زمینا بیرون دوید باید
نه پرده فلک از هم دریدباید
کرسی چه حاجت آن را کز عرش برگذشته است
از زیر پای منصور کرسی کشید باید
سالی دو عید مارا از غم برون نیارد
[...]
از حرف سست توبه، لب را گزید باید
گر لب نمی کشد می، حسرت کشید باید
در عشق ناخوش و خوش شوریدگان بدانند
مطرب دم رسایی در نی دمید باید
شاید دهد دلش را با دوست آشنایی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.