سر فروکرد از فلک آن ماه روی سیمتن
آستین را می فشاند در اشارت سوی من
همچو چشم کشتگان چشمان من حیران او
وز شراب عشق او این جان من بیخویشتن
زیر جعد زلف مشکش صد قیامت را مقام
در صفای صحن رویش آفت هر مرد و زن
مرغ جان اندر قفس می کند پر و بال خویش
تا قفس را بشکند اندر هوای آن شکن
از فلک آمد همایی بر سر من سایه کرد
من فغان کردم که دور از پیش آن خوب ختن
در سخن آمد همای و گفت بیروزی کسی
کز سعادت می گریزی ای شقی ممتحن
گفتمش آخر حجابی در میان ما و دوست
من جمال دوست خواهم کو است مر جان را سکن
آن همای از بس تعجب سوی آن مه بنگرید
از من او دیوانه تر شد در جمالش مفتتن
میر مست و خواجه مست و روح مست و جسم مست
از خداوند شمس دین آن شاه تبریز و زمن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیبایی و گیرایی معشوق خود میپردازد. او میگوید که ماه روی محبوبش از آسمان فرود آمده و با اشارهی خود توجه او را جلب کرده است. چشمانش به زیبایی معشوق خیره است و تحت تأثیر عشق او، جانش را از دست داده و بیخود شده است. با ذکر زلف مشکین محبوب، شاعر از قدرت عشق و زیبایی او سخن میگوید و آن را به قیامت تشبیه میکند. مرغ جان او در قفس عشق به پرواز درآمده و برای رسیدن به محبوب تلاش میکند. همایی از آسمان بر او سایه افکنده و او را به فقر و بیسعادتی متهم میکند. شاعر در پاسخ میگوید که بین او و محبوبش حائلی وجود دارد و حافظ جمال دوستش است. در پایان، او به حالت مستی که ناشی از عشق است، میپردازد و به خداوند و شاه تبریز اشاره میکند.
هوش مصنوعی: آن ماه زیبا از آسمان سرش را خم کرده و در آستینش فعالیتی دارد که نشان میدهد به سوی من اشاره میکند.
هوش مصنوعی: چشمان من مانند چشمان کسانی است که کشته شدهاند و از حیرت او غرق در شگفتی هستند. از شراب عشق او، جانم بیخود و بیاختیار شده است.
هوش مصنوعی: زیر زیبایی و جاذبه موهای سیاهش، آرامش و امنیتی وجود دارد که میتواند هر فاجعهای را از بین ببرد. در پرتو درخشش چهرهاش، تمامی مردان و زنان تحت تأثیر قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: پرندهای که در قفس زندگی میکند، برای آزادی و به پرواز درآمدن تلاش میکند و با تمام نیرو میکوشد تا قفس را بشکند و به دنیای بیرون برود.
هوش مصنوعی: پرندهای از آسمان بر بالای سرم سایه انداخت و من با دلتنگی فریاد زدم که دور از آن جوان زیبا در ختن هستم.
هوش مصنوعی: همای در صحبتهایش گفت: ای بدبختی که از خوشبختی فرار میکنی، در روزی نیستی که به روزی و سعادت برسدی.
هوش مصنوعی: به او گفتم که آیا بین من و دوست، مانعی وجود دارد؟ من زیبایی دوستم را میطلبم که مانند جانم برایم اهمیت دارد.
هوش مصنوعی: پرندهای که به خاطر زیبایی آن ماه به شدت شگفتزده شده، از بس به او نگاه کرده، خود از من نیز دیوانهتر شده است.
هوش مصنوعی: میگوید که همه چیز تحت تأثیر الهام و نعمتهای خدایی است؛ مستی و شوق و عشق از آن خداوندی است که شمس دین نامیده میشود و به تقرب او برمیگردد. همه موجودات از جسم و روح گرفته تا انسانهای بزرگ، بهنوعی به این منبع الهی وابستهاند و از آن الهام میگیرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شاه گیتی خسرو لشکرکش لشکرشکن
سایهٔ یزدان شه کشور ده کشورسِتان
ای دننده همچو دن کرده رخان از خون دن
خون دن خونت بخواهد ریخت گرد دن مدن
همچو نخچیران دنیدی، سوی دانش دن کنون
نیک دان باید همیت اکنون شدن ای نیک دن
راه زد بر تو جهان و برد فر و زیب تو
[...]
سوسن و سنبل نمود از زلف و عارض یار من
سنبلی بس با بلا و سوسنی بس با فتن
سوسن از سیم پلید و سنبل از مشک سیاه
در پلیدی صد ملاحت ، در سیاهی صدشکن
نوروزیب از روی و قد او همی خواهند دام
[...]
ای نهاده بر میان فرق جان خویشتن
جسم ما زنده به جان و جان تو زنده به تن
هر زمان روح تو لختی از بدن کمتر کند
گویی اندر روح تو مضمر همیگردد بدن
گر نیی کوکب، چرا پیدا نگردی جز به شب
[...]
ای سهی سرو روان از تو بهشت آئین چمن
روی تو ماهست و گرد ماه از انجم انجمن
مشک داری بر شقایق ورد داری بر عقیق
سرو داری بر گل و شمشاد داری بر سمن
از نسیم زلف تو همچون شمن گردد صنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.