خلقان همه نیکند جز این تن که گزیدیم
که از سفهش بس سر انگشت گزیدیم
گر هیچ گریزی بگریز از هوس خویش
زیرا همه رنج از هوس بیهده دیدیم
والله که مفری به جز از فر رخش نیست
کاندر خضر و گلشن او می نگریدیم
هر روز که برخیزی رو پاک بشویی
آن سوی دو ای دل که گه درد دویدیم
آن سوی که در ساعت دشوار دل خلق
آید که خدایا همه محتاج و مریدیم
هر دانه که چیدیم هله دام بلا بود
سوی تو پراشکسته و تن خسته پریدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به نقد وضعیت انسانی پرداخته و به تفاوت بین روح و جسم اشاره میکند. او میگوید که همه چیز در خلقت خوب است جز این بدن که باعث رنج و درد میشود. او از هوسها و آرزوهای بیهوده سخن میگوید و توصیه میکند که از آنها دوری کنیم زیرا همه رنجها از همین هوسها نشأت میگیرد. به اعتقاد شاعر، تنها راه نجات از این وضعیت، توجه به زیباییهای درونی و دوری از وسوسههای دنیوی است. در نهایت، او بر این نکته تأکید میکند که هر دانهای که برمیچینیم، ممکن است منجر به بلیهای شود و ما تنها به سمت خدا و حقیقت باید پیش برویم.
هوش مصنوعی: همه موجودات خوب و زیبا هستند جز این جسم که ما به آن وابستهایم، زیرا از حماقت خود به آن آسیب زدهایم.
هوش مصنوعی: اگر امکان دارد، از تمایلات و خواستههای خود فرار کن؛ زیرا تمام بدبختیها و رنجها ناشی از خواستههای بیمورد است.
هوش مصنوعی: به خدا قسم، هیچ راه نجاتی جز از چهرهی آن اسب زیبا وجود ندارد که ما در کنار آن به زیباییهای طبیعت نگاه میکردیم.
هوش مصنوعی: هر روز که از خواب بیدار میشوی، خودت را تمیز کن و از مشکلات و دردهای گذشته دور شو، زیرا ما گاهی اوقات به سختیهایی برخوردیم که باید آنها را فراموش کنیم.
هوش مصنوعی: در زمانی که انسانها در سختی و مشکلات قرار میگیرند، همه به یاد خدا میافتند و درمیابند که به او نیاز دارند و در واقع ما همه به نوعی به خدا وابستهایم.
هوش مصنوعی: هر دانهای که برداشتیم، بهنوعی دام مشکلات بود. ما به سوی تو حرکت کردیم، در حالی که دل شیشهای و جسم خسته داشتیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم
صد گونه شراب از کف اقبال چشیدیم
آن جای که ابرار نشستند نشستیم
وان راه که احرار گزیدند گزیدیم
گوش خود و گوش همه آراسته کردیم
[...]
ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم
بس . . . ن غلامان نکو روی دریدیم
شلوار عروسان زره زلف گشادیم
بر گنبد ترکان پریچهره خزیدیم
بس گنده مغلوک کهن را یله کردیم
[...]
سر جمله بدانید که در عالم پاداش
آنها که درین راه بدادیم بدیدیم
ما را همه مقصود ببخشایش حق بود
المنّة للَّه که بمقصود رسیدیم.
دردا که درین بادیه بسیار دویدیم
در خود برسیدیم و بجایی نرسیدیم
بسیار درین بادیه شوریده برفتیم
بسیار درین واقعه مردانه چخیدیم
گه نعرهزنان معتکف صومعه بودیم
[...]
خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم
آواز خروس و سگ آن کوی شنیدیم
والله که نشانهای قَرویِ دهِ یارست
آن نرگس و نسرین و قرنفل که چریدیم
از ذوق چراگاه و ز اشتاب چریدن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.