به چشمم بی تو گلشن خارزارست
لب پیمانه تیغ آبدارست
شراب کهنه چون غوره است در چشم
گل امسال چون تقویم پارست
به هر سو رو کنم تیغ برهنه است
به هر جا پا گذارم نیش خارست
زمین در دور داغ من نمکزار
هوا در عهد زخمم مشکبارست
اگر زینسان شکست آید به کارم
خوشا آیینه کاندر زنگبارست
چرا بلبل به خاک و خون نغلطد؟
که نبض شاخ گل در دست خارست
ز اشکم در تب رشک است دریا
از آتش موج، نبض بیقرارست
همیشه عید باد در خرابات
ز می دست سبو دایم نگارست
بیا کز شوق آن لبهای میگون
گل خمیازه صد برگ از خمارست
به گل یک پشت ناخن نیست میلم
درین گلشن دلم پابست خارست
گلیم خود برآر از آب صائب
ترا با این گرانجانان چه کارست؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و تلخ شاعر در غیاب معشوق میپردازد. شاعر محیط اطراف را مثل خارزار توصیف میکند که بدون معشوق، زیبایی آن به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است. او از شکست و دردهای ناشی از جدایی صحبت میکند و compares them to تیغ و خار. شاعر در عین حال به یادآوری زیباییهای گذشته و عواطفی که در دلش نسبت به معشوق دارد، میپردازد و زندگی بدون عشق را تلخ و بیمعنا میداند. در نهایت، او به دعوت از معشوق برای پیوستن به خود اشاره میکند و میخواهد که از غم و اندوه رهایی یابد.
هوش مصنوعی: بدون تو، زندگی برایم زشت و پر از درد است و حتی لب نوشیدنی نیز به مانند تیغی تیز و دردناک به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: شراب کهنه همچون انگور است، و در چشم گل امسال همانند تقویم سال گذشته به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: هر طرفی که نگاه میکنم، خطر و تهدیدی در کمین است و هر جایی که قدم میگذارم، سختی و درد وجود دارد.
هوش مصنوعی: زمین در حالتی داغ و سوزان است و به گونهای شبیه به دشت نمک شده به نظر میرسد؛ در حالی که در فضایی که پر از درد و رنج من است، بویی خوش و خوشایند وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر در کارم دچار شکست و ناکامی شوم، خوشحال میشوم که مانند آیینهای هستم که در زنگی و تیرهگی در زنگبار قرار دارد.
هوش مصنوعی: چرا بلبل باید به خاطر غم و اندوه در زمین غلت بزند؟ وقتی که زندگی و شادابی گل به دست خاری بند است.
هوش مصنوعی: از اشک من دریا به خاطر حسودی بخار میشود، موجها از آتش داغند و نبض قلبم بیقرار است.
هوش مصنوعی: در هر زمانی گویی عید و شادی در میخانهها برقرار است و همیشه لیوان پر از شراب در دست است، و محبوب همیشه در کنار ماست.
هوش مصنوعی: بیا که به خاطر زیبایی و طراوت آن لبهای دلربا، گلها مانند افرادی خمار و خواب آلود، صد برگ از خواب خود را کشیدهاند.
هوش مصنوعی: در این شعر، گویا شاعر عشق و وابستگی خود را به یک شخص یا یک مکان خاص بیان میکند. او میگوید که هرچند در این باغ زیبا ظاهراً چیزهای جذاب و دلنشینی وجود دارد، اما به خاطر احساساتش، همهی آن زیباییها برایش بیمعنا شدهاند و تنها با زخمهایی که بر دلش نشسته، درگیر است. در واقع، او به این نتیجه میرسد که دلش بیشتر به سختیها و خنجرهایی که در عشق تجربه کرده، وابسته است.
هوش مصنوعی: از مشکلات و سختیهای زندگی خودت را بیرون بکش، زیرا ارتباط با این افراد ثروتمند و متکبر برای تو چه فایدهای دارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سده جشن ملوک نامدارست
ز افریدون و از جم یادگارست
زمین گویی تو امشب کوه طورست
کزو نور تجلّی آشکارست
گر این روزست شب خواندش نباید
[...]
سخنشان در فصاحت آبدارست
هنرشان در شجاعت بیشمارست
ز عشق تو نهانم آشکارست
ز وصل تو نصیبم انتظارست
ز باغ وصل تو گل کی توان چید
که آنجا گفتگوی از بهر خارست
ولی در پای تو گشتم بدان بوی
[...]
بکن چربی که شیرینیت یارست
که شیرینی به چربی سازگارست
گل از شوق تو خندان در بهارست
از آنش رنگهای بیشمارست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.