مکن منع تماشایی ز دیدن
که این گل کم نمی گردد به دیدن
کسی چون چشم بردارد ز رویی
که مانع شد عرق را از چکیدن
تو چون در جلوه آیی، سرو و گل را
فرامش می شود قامت کشیدن
مرا دست از دهان شکوه برداشت
گل از تغییر رنگ یار چیدن
ز خط گر پر برآری چون پریزاد
ز دام عشق نتوانی پریدن
مرا از خرمن افلاک، چون چشم
پر کاهی است حاصل از پریدن
دل وحشی چنان رام تو گردید
که جست از خاطرش فکر رمیدن
کمند گردن صید مرادست
ز مردم رشته الفت بریدن
درین محفل گر از روشندلانی
چو شمع انگشت خود باید گزیدن
به منزل بار خود افکنده بودم
اگر می رفت ره پیش از تپیدن
نگردد قطع راه عشق بی شوق
به پای خفته نتوان ره بریدن
به از جوش سخای چشمه سارست
جواب تلخ از دریا شنیدن
قناعت کن که چشم حرص را نیست
به زیر خاک چون دام آرمیدن
مزن زنهار لاف حق شناسی
چو نتوانی به کنه خود رسیدن
پس ازین چندین کشاکش، دام خود را
تهی می باید از دریا کشیدن
کم از کشورگشایی نیست صائب
گریبانی به دست خود دریدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت عشق و عشقورزی اشاره دارد. شاعر به مخاطب میگوید که مانعی برای دیدن زیباییها وجود ندارد و حتی اگر کسی چشمان خود را از زیباییها برگیرد، هیچ چیزی از زوال و زیبایی آن کاسته نخواهد شد. او توضیح میدهد که دل انسان به راحتی تحت تأثیر زیباییهای عشق رام میشود و عشق را نمیتوان از آن نادیده گرفت. همچنین، شاعر تذکر میدهد که در عشق نمیتوان بیمیل و بدون شوق حرکت کرد و از آنجایی که عشق و شوق در هم تنیدهاند، از پیوند آنها نمیتوان گسست. در پایان، به مسئله قناعت در عشق و عدم خودستایی نیز اشاره میشود و تأکید میکند که در نهایت، هر کس باید بار خود را به دوش بکشد و از چالشهای عشق بیخبر نماند.
هوش مصنوعی: برای جلوگیری از دیدن این گل، خود را محروم نکن، زیرا این کار باعث نمیشود که زیباییاش کم شود.
هوش مصنوعی: اگر کسی از چهرهای نگاهش را بردارد، مانع از این میشود که عرق بر چهرهاش بچکد.
هوش مصنوعی: وقتی تو ظاهر میشوی، سرو و گل فراموش میکنند که چطور قد بکشند.
هوش مصنوعی: من از دهان شکایت نمیکنم، زیرا تغییر رنگ محبوبم مرا به یاد گلها میاندازد.
هوش مصنوعی: اگر از خط و نوشتههای خود خارج شوی و همچون پری به آزادی پرواز کنی، هرگز نمیتوانی از دام عشق رها شوی.
هوش مصنوعی: من به مانند دانهای هستم که از خرمن آسمانها به زمین افتادهام، در حالی که تنها اندکی از وجودم باقی مانده و به راحتی میتوانم ناپدید شوم.
هوش مصنوعی: دل سرکش و بیقرار من چنان آرامش تو را یافته که دیگر به فکر فرار و دوری از تو نیست.
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی از قدرت عشق و رابطه صحبت میشود. همانطور که کمند (حلقهای برای شکار) به دور گردن شکار زده میشود، در عشق هم ممکن است افراد با احساسات همدیگر را به هم پیوند دهند. اما وقتی رشته دوستی یا محبت بریده میشود، دلها تضعیف میشوند و نتیجهای ناخوشایند خواهد داشت. در واقع، عشق میتواند هم باعث نزدیکی و هم سبب جدایی شود، و این نکته قوت و ضعفهای آن را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: در این جمع، اگر با افرادی که نور را به همراه دارند، مانند شمع باشید، باید به فکر انتخاب درست خود باشید و دقت کنید که به چه کسی نزدیک میشوید.
هوش مصنوعی: اگر بار خود را به منزل گذاشته بودم، او میتوانست قبل از اینکه قلبم به تپش بیفتد، برود.
هوش مصنوعی: اگر در عشق شوق و اشتیاق وجود نداشته باشد، نمیتوان به راحتی از موانع عبور کرد و به هدف رسید. باید شوق و انگیزهای در کار باشد تا بتوان از موانع گذشت.
هوش مصنوعی: بهتر است از نعمت و بخشندگی چشمهها بهره ببریم تا اینکه جواب ناگواری را از دریا بشنویم.
هوش مصنوعی: به نیازی که داری قناعت کن، چرا که حریص بودن و چشم دوختن به دنیا حتی پس از مرگ هم ادامه پیدا نمیکند. پس بهتر است به آنچه در دست داری راضی باشی و از آرزوهای بیپایان دوری کنی.
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی به عمق وجود خود پی ببری، پس از فریب دادن خود با سخنان توخالی و ندا دادن به حقشناسی پرهیز کن.
هوش مصنوعی: بعد از این همه درگیری و تلاش، باید از این کشمکشها دست برداریم و خود را از فشار و سختی دور کنیم.
هوش مصنوعی: شاید بتوان گفت که دستیابی به قدرت و پیروزی، بهاندازه فتح سرزمینها اهمیت دارد. در اینجا، شاعر به این نکته اشاره میکند که گاهی باید به دست خود به مبارزهطلبی بپردازیم و موانع را از سر راه برداریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
نه بتواند مرو را چشم دیدن
نه اندیشه درو داند رسیدن
همه رنج من از بلغاریانست
که مادامم همی باید کشیدن
گنه بلغاریان را نیز هم نیست
بگویم گر تو بتوانی شنیدن
خدایا این بلا و فتنه از توست
[...]
چه میخواهند ازین محمل کشیدن
چه میجویند ازین منزل بریدن
نبود او عاشقش از روی دیدن
ولیکن عاشقش بود از شنیدن
کجا خواهی ز چنگ ما پریدن
کی داند دام قدرت را دریدن
چو پایت نیست تا از ما گریزی
بنه گردن رها کن سر کشیدن
دوان شو سوی شیرینی چو غوره
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.