پرده عیب جهان است نظر پوشیدن
گل بی خار شود خار ز دامن چیدن
تا قیامت نرود لذت دیدار از دل
این گلی نیست که پژمرده شود از چیدن
هر که را جاذبه شوق کند استقبال
نیست ممکن که به دنبال تواند دیدن
برمدار از لب خود مهر خموشی ز نشاط
که دو لب تیغ دو دم می شود از خندیدن
شب عیدی است که آبستن روز سیه است
دیدنی را که به دنبال بود وادیدن
پنبه در گوش نه، آسوده شو از مکروهات
که شود خیر خبرها همه از نشنیدن
از دو سر عدل ترازوی گران تمکینی است
که نرنجاند و نرنجید ز رنجانیدن
به زبان نرم نگردد دل چون آهن بخل
نشود سد سکندر تنک از لیسیدن
چشم من تر نشد از اشک ندامت، هر چند
توتیا شد قلم پای من از لغزیدن
نکند هیچ کس از راست روی ها نقصان
راه خوابیده به منزل رسد از خوابیدن
تو ز کوته نظری طالب فریاد رسی
ورنه فریادرسی نیست به از نالیدن
چون پر کاه بود در نظر عفو سبک
گنهی را که به میزان نتوان سنجیدن
نشد از دل گرهی باز مرا همچو جرس
عمر من گرچه سر آمد همه در نالیدن
از اجل خواب گرانی که ترا در پیش است
از بصیرت نبود شب همه شب خوابیدن
خامشی مایه هستی است که غواص گهر
سالم از بحر برآید به نفس دزدیدن
گر به دیدن شوی از دست درازی قانع
می توان از گل ناچیده چه گلها چیدن
عاقبت بین ز تنعم غرضش جانکاهی است
ماه را چشم به کاهش بود از بالیدن
زیر تیغی که ز سرچشمه خضرست آبش
صائب از بی جگری هاست به جان لرزیدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی معضلات و زیباییهای زندگی میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری همچون گل و خار، به این نکته اشاره میکند که زیبایی دنیا همیشه همراه با درد و رنج است. او همچنین به لذتهای دیدار و شوق عاشقانه اشاره میکند و گریزی به مشکلات و بیتوجهی انسانها به حقیقت میزند. خاموشی و عدم شنیدن حقیقتها را به عنوان راهی برای رهایی از مکروهات معرفی میکند و تأکید میکند که نیکوکاری و صداقت باید در کارهایمان دیده شود. در نهایت، شاعر به کوچک بودن گناه در برابر رحمت و عفو اشاره میکند و بر لزوم آگاهی از گذر عمر و جدی گرفتن زندگی تأکید میورزد.
هوش مصنوعی: نگاه کردن به خوبیها و زیباییهای دنیا، معایب آن را پنهان میکند. اگر به زیباییها توجه کنیم، زشتیها کمتر به چشم میآیند.
هوش مصنوعی: تا ابد هیچگاه لذت ملاقات از دل نمیرود؛ مثل گلی که اگر چیده شود، دیگر پژمرده نمیشود.
هوش مصنوعی: هر کس که به خاطر شوق و اشتیاقش جذب چیزی شود، ممکن است نتواند به سادگی آن را پیدا کند یا به دیدار آن برود.
هوش مصنوعی: از لب خود سکوت و آرامش را دور کن، چرا که وقتی میخندی، دو لب همچون شمشیری دو لبه میشوند و ممکن است پیامدهای ناخوشایندی به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: شب عید است و ما شاهد روزی تاریک و غمانگیز هستیم که منتظر دیدن آن هستیم.
هوش مصنوعی: گوشهایت را ببند و از دسیسهها و ناپاکیها بیخبر باش؛ زیرا اگر نشنوی، تمام خبرهای بد و ناخوشایند از تو دور خواهد بود و در آرامش خواهی بود.
هوش مصنوعی: ترازو که از دو سر عدالت ساخته شده، نشانهای است از قدرتی که نه کسی را آزار میدهد و نه از آزار دیگران رنج میبرد.
هوش مصنوعی: اگر دل به نرمی و لطافت سخن بگوید، مانند آهن سرد و سخت نمیماند و بخل و تنگنظری نمیتواند مانع از پیشرفت و رسیدن به موفقیت شود. مثل این است که هرچه بیشتر تلاش کنیم و تلاش کنیم، به نتیجه بهتری خواهیم رسید.
هوش مصنوعی: چشم من از گریه و افسوس تر نشد، هرچند که به خاطر اشتباهاتم، نوشتن برایم دشوار و سخت شده است.
هوش مصنوعی: هیچ کس نباید از افرادی که در راه راست حرکت میکنند کمبودی احساس کند، زیرا خوابیدن و تنبلی باعث میشود که به مقصد نرسند.
هوش مصنوعی: تو به خاطر دیدگاه محدودت، به دنبال کسی هستی که به تو کمک کند، ولی بدان که هیچ کس نمیتواند به تو کمک کند جز اینکه خودت ناله کنی و درد و رنجت را بیان کنی.
هوش مصنوعی: گناهی که به اندازهای کوچک و بیاهمیت است، مانند کاه در نظر میآید و به راحتی قابل کنار گذاشتن و بخشش است، چون نمیتوان آن را بهطور دقیق اندازهگیری کرد.
هوش مصنوعی: نمیتوانم از دل خود مشکلی را برطرف کنم، همانطور که زنگوله ای به صدا درمیآید. هرچند عمرم به پایان رسیده، اما همچنان در حال نالیدن و شکایت هستم.
هوش مصنوعی: اجل و مرگ حتمی و نزدیک است و این حقیقت از درک و آگاهی ما پنهان مانده است. پس بهتر است در خواب غفلت نمانیم و نسبت به واقعیتهای زندگی هوشیار باشیم.
هوش مصنوعی: سکوت و آرامش باعث میشود که آن غواص قادر باشد جواهرهای ناب را از عمق دریا بیرون بیاورد، با دقتی که نشاندهندهی هوش و زیرکی اوست.
هوش مصنوعی: اگر برای دیدن کسی بروی، میتوانی با دست نقشی بزنید و از گلهای نچیده نیز زیباییهای زیادی به دست آوری.
هوش مصنوعی: در نهایت، هدف او از لذتجویی، رنجی عمیق است. ماه نیز به کاهش خود مینگرد و از بالیدن دست میکشد.
هوش مصنوعی: در جایی که آب زندگیبخش از چشمهای گوارا میجوشد، انسان در مواجهه با خطر و تهدید دچار ترس و لرز میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که را گشت سر از غایت برگردیدن
ساکنان را همه سرگشته تواند دیدن
هر کی از ضعف خود اندر رخ مردان نگرد
بر دو چشم کژ او فرض بود خندیدن
هر کی صفرا شودش غالب از شیرینی
[...]
نرسد هیچ کمالی به سخن سنجیدن
که سخن را صله ای نیست به از فهمیدن
می خلد بیشتر از شیون ماتم در دل
سخن آهسته نگفتن، به صدا خندیدن
لب خاموش مرا بر سر حرف آوردن
[...]
غم همسایه خود خور که از آزادگیست
بر سر سایه خود بید صفت لرزیدن
شاه کامی کندت خانه دل زیر و زبر
خانه غنچه خرابست ز یک خندیدن
هرگز از سنگ جفا کم نشود شورش عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.