جرم اندک را نبخشد رحمت بسیار تو
سنگ کم را نیست وزنی در سر بازار تو
ای خرام آب حیوان گرده رفتار تو
رقص فانوس فلک از شعله دیدار تو
از غبار خط سبزت چشم روشن می شود
می برد زنگ از دل آیینه ها زنگار تو
خط ز خال و چشمت از مژگان بود خونخوارتر
آیه رحمت ندارد مصحف رخسار تو
از شمار بی قراران تو آگه نیستم
گل یکی از غنچه خسبان است در گلزار تو
چشم خونخوارت به خون تلخکامان تشنه است
شربت شیرین نمی گیرد به لب بیمار تو
سایه بال هما را خط آزادی دهد
بر سر هر کس که افتد سایه دیوار تو
هر غمت سرمایه خوشحالی صد ساله است
زعفرانی می کند خار و خس گلزار تو
در فلاخن می گذارد شوق آخر کعبه را
تا به کی بر دل گذارد دست بی دیدار تو؟
همچو داغ لاله گردد کعبه از خون شکار
تیغ چون بیرون کند مژگان بی زنهار تو
پنجه شاهین شمارد نقش بال خویش را
کبک از بس دست و پا گم کرد از رفتار تو
آسمان بیهوده سر در جیب فکرت بوده است
چون تویی باید که سر بیرون برد از کار تو
آنچنان بیدار کن دل را که چون نوبت رسد
خاک را بیداردل سازد دل بیدار تو
از سویدای دل ما ای فلک غافل مشو
بر سر این نقطه جولان می کند پرگار تو
سرو می ترسم که بال قمریان را بشکند
سخت می پیچد به خود از غیرت رفتار تو
کیست صائب تا نگردد محو در اول نگاه؟
شد دو عالم محو در آیینه رخسار تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عظمت و زیبایی معشوق است که رحمت و محبت او بر همه چیز میتابد. شاعر به توصیف ویژگیها و تاثیرات معشوق میپردازد و میگوید که حتی درد و غم عاشقان به خاطر عشق او به شادی تبدیل میشود. معشوق به قدری جذاب و تاثیرگذار است که تمام عناصر طبیعت و عالم در مقابل او محو و خاضعاند. در کل، شعر زیباییهای عشق و اثر عمیق آن بر دل و جان عاشق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: رحمت فراوان تو، خطای کوچک را نمیآمرزد. سنگ کمارزشی در بازار تو هیچ وزنی ندارد.
هوش مصنوعی: ای آب حیات، به خرامش بیفزا، که رفتارت مانند رقص نور آتش در آسمان است و دیدار تو شعلهای روشن در دل شب به حساب میآید.
هوش مصنوعی: با دیدن خطی سبز از تو، چشمهای من روشن میشود و غبار دل و دلشورههایم را از دل آیینهها پاک میکند.
هوش مصنوعی: خطی که بر چهرهات است و چشمانت از مژگان، مانند خونی است که بیشتر از هر چیز دیگر دلخراش و ویرانکننده است. روی تو هیچ نشانهای از رحمت و محبت ندارد.
هوش مصنوعی: من از تعداد کسانی که بیقرارند، خبر ندارم؛ اما میدانم که یکی از غنچههای خوابیده در باغ تو، گل است.
هوش مصنوعی: چشمان تو که با قهر و خشم به خون انسانهای غمگین ادامه میدهد، از نوشیدنی شیرین استقبال نمیکند و لبهای بیمار تو نمیتواند طعم آن را بچشد.
هوش مصنوعی: سایهی بال هما به کسی که زیر سایهی دیوار تو قرار گیرد، حسی از آزادی و پرواز میبخشد.
هوش مصنوعی: غمهایت باعث میشود که خوشحالیهای طولانی مدت به وجود بیاید و مانند زعفرانی که زیبایی و عطر را به دیگر گیاهان میدهد، میتواند کمترین ناامیدیها را به زینت تبدیل کند.
هوش مصنوعی: شوق رسیدن به کعبه را در سینه نگه میدارد، تا کی باید دلتنگی و بیدیدار بودن تو را تحمل کند؟
هوش مصنوعی: چشمهای تو به مانند تیغی میباشند که وقتی از آن خون میریزد، کعبه را به رنگ سرخ لاله در میآورد. این تصویر به تنهایی نشاندهندهی تأثیر عمیق نگاه یا حالت احساس درونی تو است.
هوش مصنوعی: کبک به خاطر گیجی و سر درگمیاش در رفتار تو، نمیتواند به خوبی خودش را نشان دهد و از این رو، بال خود را مانند پنجه شاهین میبیند.
هوش مصنوعی: آسمان بیدلیل در افکار تو غرق شده است؛ کسی مثل تو باید از این فکر و خیال بیرون بیاید و به کارهایش بپردازد.
هوش مصنوعی: دل را بیدار کن به گونهای که وقتی زمان آن برسد، دلی که بیدار شده است، خاک را نیز بیدار کند.
هوش مصنوعی: ای آسمان، از احساسات عمیق دل ما غافل نباش، زیرا پرگار تو در این نقطه دور میزند و بیوقفه حرکت میکند.
هوش مصنوعی: من نگرانم که زیبایی تو مثل باد، بالهای پرندگان را بشکند و به خاطر حسادت، آنقدر به خود پیچیده شده که نمیتواند خودش را آزاد کند.
هوش مصنوعی: کیست که بتواند در نخستین نگاه، شگفتزده و دلبسته نشود؟ دو جهان تحت تاثیر زیبایی چهره تو قرار گرفتهاند و محو آن شدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شکسته رونق بازار جان بازار تو
عالمی دلسوخته از خامی گفتار تو
توشه هر روزی مرا از گوشهٔ انده نهد
گوشهٔ شبپوش تو بر طرهٔ طرار تو
خوبی خوبان عالم گر بسنجی بیغلط
[...]
ای خداوندی که هر ساعت دل و دست ستم
بشکند از عدل تو چون شکّر از گفتار تو
آرزو ها را بمهر او بجنبد دل زجای
چون ز زیر لب بنالد خامۀ بیمار تو
گرچه خورشید از شعاعش مینهد پیوسته خار
[...]
ای خراب اسرارم از اسرار تو اسرار تو
نقشهایی دیدم از گلزار تو گلزار تو
کشته عشق توام ور ز آنک تو منکر شوی
خطهایی دارم از اقرار تو اقرار تو
میگدازم میگدازم هر زمان همچون شکر
[...]
کای گلستان حیا حیف از گل رخسار تو
بیمحل رفتی دریغ از سرو خوش رفتار تو
چرخ گر بهر تو شمشیر اجل میکرد تیز
کاش اول کار ما میساخت آنگه کار تو
مرگ ایام جوانی با تو مهپیکر نکرد
[...]
قسمت آیینه محرومی است از دیدار تو
عکس ممکن نیست دل بردارد از رخسار تو
آب را کز بی قراری نعل در آتش بود
خشک چون آیینه سازد حیرت گلزار تو
خنده گل چون شکست شیشه اش در دل خلد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.