گنجور

 
صائب تبریزی

جرم اندک را نبخشد رحمت بسیار تو

سنگ کم را نیست وزنی در سر بازار تو

ای خرام آب حیوان گرده رفتار تو

رقص فانوس فلک از شعله دیدار تو

از غبار خط سبزت چشم روشن می شود

می برد زنگ از دل آیینه ها زنگار تو

خط ز خال و چشمت از مژگان بود خونخوارتر

آیه رحمت ندارد مصحف رخسار تو

از شمار بی قراران تو آگه نیستم

گل یکی از غنچه خسبان است در گلزار تو

چشم خونخوارت به خون تلخکامان تشنه است

شربت شیرین نمی گیرد به لب بیمار تو

سایه بال هما را خط آزادی دهد

بر سر هر کس که افتد سایه دیوار تو

هر غمت سرمایه خوشحالی صد ساله است

زعفرانی می کند خار و خس گلزار تو

در فلاخن می گذارد شوق آخر کعبه را

تا به کی بر دل گذارد دست بی دیدار تو؟

همچو داغ لاله گردد کعبه از خون شکار

تیغ چون بیرون کند مژگان بی زنهار تو

پنجه شاهین شمارد نقش بال خویش را

کبک از بس دست و پا گم کرد از رفتار تو

آسمان بیهوده سر در جیب فکرت بوده است

چون تویی باید که سر بیرون برد از کار تو

آنچنان بیدار کن دل را که چون نوبت رسد

خاک را بیداردل سازد دل بیدار تو

از سویدای دل ما ای فلک غافل مشو

بر سر این نقطه جولان می کند پرگار تو

سرو می ترسم که بال قمریان را بشکند

سخت می پیچد به خود از غیرت رفتار تو

کیست صائب تا نگردد محو در اول نگاه؟

شد دو عالم محو در آیینه رخسار تو

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سنایی

ای شکسته رونق بازار جان بازار تو

عالمی دلسوخته از خامی گفتار تو

توشه هر روزی مرا از گوشهٔ انده نهد

گوشهٔ شبپوش تو بر طرهٔ طرار تو

خوبی خوبان عالم گر بسنجی بی‌غلط

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

ای خداوندی که هر ساعت دل و دست ستم

بشکند از عدل تو چون شکّر از گفتار تو

آرزو ها را بمهر او بجنبد دل زجای

چون ز زیر لب بنالد خامۀ بیمار تو

گرچه خورشید از شعاعش مینهد پیوسته خار

[...]

مولانا

ای خراب اسرارم از اسرار تو اسرار تو

نقش‌هایی دیدم از گلزار تو گلزار تو

کشته عشق توام ور ز آنک تو منکر شوی

خط‌هایی دارم از اقرار تو اقرار تو

می‌گدازم می‌گدازم هر زمان همچون شکر

[...]

محتشم کاشانی

کای گلستان حیا حیف از گل رخسار تو

بی‌محل رفتی دریغ از سرو خوش رفتار تو

چرخ گر بهر تو شمشیر اجل می‌کرد تیز

کاش اول کار ما می‌ساخت آنگه کار تو

مرگ ایام جوانی با تو مه‌پیکر نکرد

[...]

صائب تبریزی

قسمت آیینه محرومی است از دیدار تو

عکس ممکن نیست دل بردارد از رخسار تو

آب را کز بی قراری نعل در آتش بود

خشک چون آیینه سازد حیرت گلزار تو

خنده گل چون شکست شیشه اش در دل خلد

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه