لب خاموش نمودار دل پر سخن است
جبهه بی گره آیینه خلق حسن است
چون خدنگی که کند دست در آغوش کمان
به میان رفتن من بهر کنار آمدن است
وادی عشق نگردد به گرانجانی قطع
قدم اول این راه سفر در وطن است
مانع وحدت عارف نشود کثرت خلق
بیشتر خلوت این طایفه در انجمن است
باده در ساغر من خون جگر می گردد
خاک پیمانه من از گل بیت الحزن است
سرمه از فیض سفر مایه بینش گردید
صیقل تیرگی بخت جلای وطن است
لب افسوس مرا زخم پشیمانی نیست
دست بر هم زدن من مژه بر هم زدن است
پنبه از گوش برون کن که بناگوش سفید
دم صبحی است که صبح دوم آن کفن است
جز خراش جگر و چهره خونین صائب
دیگر از نام چه در دست عقیق یمن است؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و تجربیات عارفانه میپردازد. شاعر با اشاره به خاموشی لبان و پرگویی دل، به زیبایی و خلوص احساسات اشاره میکند. او عشق را مسیری میداند که باید از آن گذر کرد و وحدت در عین کثرت افراد را مهم میداند. در ادامه، اشاره به زخمها و دردهای عاشقانه و عدم پشیمانی از این تجربیات، شعف و عمق عشق را بازگو میکند. وزنی از غم و اندوه نیز در ابیات وجود دارد که با تصاویری مانند باده و خاک مرتبط است و به جستجوی آگاهی و روشنایی اشاره میکند. در نهایت، شاعر با یادآوری تلخیها، به زیباییهای عشق و کمال در تجربیات اشاره میکند و به مفهوم تقدس و زمان اشاره میکند.
هوش مصنوعی: لبی که ساکت است، نشاندهنده دل پر از حرف و احساساتی است. همچنین جبین بیچروک، نشانهای از زیبایی و ظرافت است.
هوش مصنوعی: من مانند تیر هستم که در آغوش کمان قرار میگیرد؛ هدفم از رفتن، رسیدن به یک آرامش و کنار آمدن است.
هوش مصنوعی: در آغاز راه عشق، تنها با قدم گذاشتن درست و نیکو در سرزمین خود میتوان به مقصد رسید و بیراهه نرفت.
هوش مصنوعی: کثرت و تنوع مردم نباید مانع ارتباط عارفان با یکدیگر شود، بلکه این تفاوتها موجب میشود که این گروه بیشتر در جمعهای خود نزدیکتر و متصلتر شوند.
هوش مصنوعی: شراب در لیوان من به مانند خون دل میشود و خاک دور لیوان من از گلِ حزن و غم تشکیل شده است.
هوش مصنوعی: سفر باعث افزایش بینش و آگاهی میشود و این آگاهی میتواند همچون سرمه، تیرگی و مشکلات زندگی را روشن کند. بنابراین، سفر به وطن و جستجوی تجربیات جدید میتواند به بهبود وضعیت زندگی کمک کند.
هوش مصنوعی: زخم پشیمانی در دل من وجود ندارد و حسرت تنها روی لبانم نشسته است؛ وقتی دست به هم میزنم، در واقع مانند کسی هستم که میخواهد خوابش را بشکند و همین مژه بر هم زدن را به نشانهٔ احساساتم میبرم.
هوش مصنوعی: گوشی که از پنبه پر شده را خالی کن، زیرا این صدا مانند سپیده دم یک صبح است که نشاندهندهی آغاز روز جدیدی است که ممکن است به پایان برسد.
هوش مصنوعی: غیر از زخمهایی که به دل و چهرهام میزنند و خونین است، دیگر چه معنی دارد که نام صائب بر عقیق یمن نقش بسته است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باد صبح است که مشاطه جعد چمن است
یا دم عیسی پیوند نسیم سمن است
نکهت نافه مشگ است نه نافه است نه مشگ
اثر آه جگر سوخته ای همچو من است
نفس سرد گرم رو از بهر چراست؟
[...]
یارب این بوی خوش سنبل و گل با سمن است
یا نسیمی ز سر چار سوی یاسمن است
یا بخور کله تافته شمشاد است
با بخار رخ افروخته نسترن است
مگر این موسم خندیدن باغ ارم است
[...]
دوش آمد بَرِ من آنکه شب افروز منست
آمدن باری اگر در دو جهان آمدنست
آنکه سرسبزی خاکست و گهربخش فلک
چاشنی بخش وطنهاست اگر بیوطنست
در کف عقل نهد شمع که بِستان و بیا
[...]
یا رب این نکهت جانپرور مشک ختن است
یا دم غالیه زلف دلارام من است
نفس روح فزا میدمد از طرف چمن
یا صبا لخلخه جنبان گل و یاسمن است
این چه باد است که برخاست بفراشی باغ
[...]
تا ز مشک ختنت، دایره بر نسترن است
سبزهٔ خط تو آرایش برگ سمن است
از دل مشک و سمن گرد برآورد، زرشک
گرد مشک تو که برگرد گل و نسترن است
زره جعد تو را حلقه مشکین گره است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.