گنجور

 
مولانا

بیا بشنو که من پیش و پس اسبت چرا گردم

ازیرا نعل اسبت را به هنگام چرا گردم

امانی از ندم دادی نه لافیدی نه دم دادی

زهی عیسی دم فردم زهی باکر و بافر دم

چو دخلم از لبی دادی که پاک آمد ز بیدادی

کی داند وسعت خرجم کجا گشته‌ست هر خرجم

چو دیدم داد و جود تو شدم محو وجود تو

یکی رنگی برآوردم که گویی باغ را وردم

تو داوود جوانمردی امام قدرالسردی

چو من محصون آن سردم برون از گرم و از سردم

چو عکس جیش حسن تو طراد آورد بر نقشم

برون جستم ز فکرت من نه در عکسم نه در طردم

خمش کن کاندر این وادی شرابی بود جاویدی

رواق و درد او خوردم که هر دو بود درخوردم

 
 
 
ناصرخسرو

بسی رفتم پس آز اندر این پیروزه گون پشکم

کم آمد عمر و نامد مایه آز و آرزو را کم

فرو بارید مروارید گرد این سیه دیبا

که بر دو عارض من بست دست بی‌وفا عالم

به مروارید و دیبا شاد باشد هر کسی جز من

[...]

سوزنی سمرقندی

نهاد ملکت توران شد آباد و خوش و خرم

بسلطان زاده توران شهنشاه همه عالم

بعالم تا بنی آدم ز عدل او بیاساید

خدای علم او را داد شاهی بر بنی آدم

جهانداری که از ده قرن پییش از هیبت باسش

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

بنا میزد! بنا میزد !زهی گیتی بتو خرّم

ندیده دیدۀ افلاک مانند تو در عالم

زشرم بیت معمورت، طبایع منحرف ارکان

زرشک سقف مرفوعت، شده هفت آسمان درهم

زشاخت سرزنش دیده، نهال سدره و طوبی

[...]

مولانا

بنه ای سبز خنگ من فراز آسمان‌ها سم

که بنشست آن مه زیبا چو صد تنگ شکر پیشم

روان شد سوی ما کوثر پر از شیر و پر از شکر

بدران مشک سقا را بزن سنگی و بشکن خم

یکی آهوی جان پرور برآمد از بیابانی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه