گنجور

 
صائب تبریزی

چشم خورشید به رخسار تو باشد روشن

نیست یک سرو به غیر از تو درین سبز چمن

یوسف از غیرت آن نرگس نیلوفر رنگ

رفت تا مصر که در نیل زند پیراهن

بگذار از پرده ناموس که سرگرمی عشق

نه چراغی است که پوشیده شود از دامن

همچنان می پرد از بی خبری چشم حباب

گرچه با بحر بود در ته یک پیرهن

هاله ماه ز شوق تو گشاده است آغوش

چند چون شمع توان بود گرفتار لگن؟

تن به زندان غریبی ندهد کس، چه کند؟

نیست بی چاه حسد دامن صحرای وطن

مرگ در مذهب ما رخصت بال افشانی است

صبح امید دمد اهل صفا را ز کفن

صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت

بشکن شاخ نبات و دل ما را مشکن

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مولانا

بلبل از عشق ز گل بوسه طمع کرد و بگفت

بشکن شاخ نبات و دل ما را مشکن

صائب تبریزی

همین شعر » بیت ۸

صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت

بشکن شاخ نبات و دل ما را مشکن

قطران تبریزی

تا بپوشید بلؤلؤی ثمین باغ سمن

از گل سرخ بیاقوت بیاراست چمن

همه کهسار عقیق است و همه دشت گهر

هر دو را گشته طراز از عدن و کان یمن

گل خندان شده در بستان چون روی صنم

[...]

سوزنی سمرقندی

حاجب بوم جوانمرد بسیم و زر و زن

گز ره حکم و تواضع بدهان و گردن

یکمنی خورد همی سیکی و سیلی ده من

ببد خلق همه عمر به پیوست سخن

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
انوری

سگ خشم و خر شهوت که زبون‌گیری نیست

تیز دندان‌تر از این هر دو در این خاک کهن

نفس من کو ملک مملکت شخص منست

هر دو را سخرهٔ خود کرده به تادیب سخن

ترک و تازیک شما جمله سگانند و خران

[...]

سید حسن غزنوی

آن به حق خواجه و مخدوم ولی نعمت من

آرزوی دل و اقبال حسین بن حسن

آن به حق خواجه و مخدوم ولی نعمت من

آرزوی دل و اقبال حسین بن حسن

آن به حق خواجه و مخدوم ولی نعمت من

[...]

مولانا

جان حیوان که ندیده است به جز کاه و عطن

شد ز تبدیل خدا لایق گلزار فطن

نوبهاری است خدا را جز از این فصل بهار

که در او مرده نماند وثنی و نه وثن

ز نسیمش شود آن جغد به از باز سپید

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه