گنجور

 
مولانا

ای دل ز بامداد تو بر حال دیگری

وز شور خویش در من شوریده ننگری

بر چهره نزار تو صفرای دلبری است

تا خود چه دیده‌ای که ز صفراش اصفری

ای دل چه آتشی که به هر باد برجهی

نی نی دلا کز آتش و از باد برتری

ای دل تو هر چه هستی دانم که این زمان

خورشیدوار پرده افلاک می‌دری

جانم فدات یا رب ای دل چه گوهری

نی چرخ قیمت تو شناسد نه مشتری

سی سال در پی تو چو مجنون دویده‌ام

اندر جزیره‌ای که نه خشکی است و نی تری

غافل بدم از آن که تو مجموع هستیی

مشغول بود فکر به ایمان و کافری

ایمان و کفر و شبهه و تعطیل عکس توست

هم جنتی و دوزخ و هم حوض کوثری

ای دل تو کل کونی بیرون ز هر دو کون

ای جمله چیزها تو و از چیزها بری

ای رو و پشت عالم در روی من نگر

تا از رخ مزعفر من زعفران بری

طاقت نماند و این سخنم ماند در دهان

با صد هزار غم که نهانند چون پری

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
فرخی سیستانی

ای اَبر بهمنی که به چشم من اندری

تن زن زمانکی و بیاسای و کم گری

این روز و شب گریستن زاروار چیست

نه چون منی غریب و غم عشق برسری

بر حال من گری که بباید گریستن

[...]

منوچهری

برگ گل سپید به مانند عبقری

برگ گل دو رنگ به کردار جعفری

برگ گل مُوَرَّدِ بشکفتهٔ طری

چون روی دلربای من، آن ماه سعتری

قطران تبریزی

پوشیده مشگ ز ابر سیه چرخ چنبری

کافور بر گرفت ز که باد عنبری

از گل زمین شده چو تذروان هندوی

وز ابر آسمان چو پلنگان بربری

از سنگ خاره گشت گلاب و عرق روان

[...]

مسعود سعد سلمان

ای فال گیر کودک فالم ز روی تو

با روشنایی مه و با سعد مشتری

هستت ز نخ بلورین گوی و در آن بلور

پیدا خیال حسن لطیفی و دلبری

دارند صورت پری اندر بلور و تو

[...]

ابوالفرج رونی

ای پیشکار تخت تو کیوان و مشتری

ای نجم شرق و غرب ترا گشته مشتری

در جرم عقل طبعی و در جسم عدل جان

بر شخص فضل دستی و بر عرض حق سری

اقبال را به همت بهتر طلیعه

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابوالفرج رونی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه