ای مهی کاندر نکویی از صفت افزودهای
تا بسی درهای دولت بر فلک بگشودهای
ای بسا کوه احد کز راه دل برکندهای
ای بسا وصف احد کاندر نظر بنمودهای
جانها زنبوروار از عشق تو پران شده
تا دهان خاکیان را زان عسل آلودهای
ای سبک عقلی که از خویشش گرانی دادهای
وی گران جانی که سوی خویشتن بربودهای
شاد با گوش مقیم اندر مقالات الست
چون ز بیچشمان مقالات خطا بشنودهای
در رخ پرزهر دونان کمترک خندیدهای
هر خسی را از ضرورت در جهان بستودهای
فارغی از چرب و شیرین در حلاوتهای خود
چرب و شیرین باش از خود ز آنک خوش پالودهای
ای همه دعویت معنی ای ز معنی بیشتر
ای دو صد چندانک دعوی کردهای بنمودهای
ای که میجویی مثال شمس تبریزی تو هم
روزگاری میبری و اندر غم بیهودهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در تمام عمر اگر یک روز عاشق بوده ای
از حساب زندگی روزشمار آسوده ای
چون می گلرنگ خون عاشقان غماز نیست
از غبار خط چرا این خاک بر لب سوده ای؟
از پشیمانی مشو غافل که روز بازخواست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.