ای خدایی که چو حاجات به تو برگیرند
هر مرادی که بودشان همه در بر گیرند
جان و دل را چو به پیک در تو بسپارند
جان باقی خوش شاد معطر گیرند
بندگانند تو را کز تو تویشان مقصود
پای در راه تو بنهند و کم سر گیرند
ترک این شرب بگویند در این روزی چند
عوض شرب فنا شربت کوثر گیرند
چون ستاره شب تاریک پی مه گردند
چو مه چارده رخسار منور گیرند
گر بمانند یتیم از پدر و مادر خاک
پدر و مادر روحانی دیگر گیرند
چون ببینند که تن لقمه گورست یقین
جان و دل زفت کنند و تن لاغر گیرند
بس کن این لکلک گفتار رها کن پس از این
تا سخنها همه از جان مطهر گیرند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره پرستش خداوند و درخواست از او برای برآورده کردن حاجات و نیازهای بندگان است. شاعر از خداوند میخواهد که به بندگانش توجه کند و آرزوهایشان را برآورده سازد. او تأکید میکند که انسانها باید جان و دلشان را به خدا بسپارند و از شربت معنوی و الهی بهرهمند شوند. همچنین اشاره میکند که در زمان سختی و دوری از والدین، خداوند میتواند پدر و مادر روحانی بدهد و در نهایت بر لزوم تمرکز بر معنویت و پاکی جان تأکید دارد. این متن به دنبال ترغیب به ترک مظاهر زودگذر و به دست آوردن نعمتهای واقعی الهی است.
هوش مصنوعی: ای خدایی که وقتی حاجتمندانه با تو درخواست میکنند، هر آرزویی که دارند را برآورده میسازی.
هوش مصنوعی: وقتی که جان و دل را به کسی بسپارند، زندگی باقیمانده خوشبو و شاداب خواهد بود.
هوش مصنوعی: بندگان تو افرادی هستند که به خاطر تو و برای رضای تو، تمام تلاششان را میکنند و با تواضع در راه تو گام برمیدارند.
هوش مصنوعی: بیا بگذار این نوشیدنی را کنار بگذاریم و در این روزهای معدود به جای نوشیدنی فنا، شهد کوثر را بیابیم.
هوش مصنوعی: در شب تاریک، ستارهها به دنبال ماه میگردند و وقتی که ماه کامل میشود، چهرهای روشن و زیبا دارد.
هوش مصنوعی: اگر یتیمی از پدر و مادرش بیخبر بماند، میتواند از خاک پدر و مادر معنویاش بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: زمانی که ببینند که بدن خوراک خاک است، مطمئناً جان و دل را غنی میسازند و به سراغ بدنی لاغر میروند.
هوش مصنوعی: دیگر بس کن از صحبتهای بیفایده، از حالا به بعد بگذار تا سخنان همه از روح پاک و خالص ناشی شوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
وقت آن است که مستان طرب از سر گیرند
طره شب ز رخ روز همی برگیرند
مطربان را و ندیمان را آواز دهید
تا سماعی خوش و عیشی به نوا در گیرند
راویان هر نفسی تهنیتی نو خوانند
[...]
ما نه زان محتشمانیم که ساغر گیرند
و نه زان مفلسکان که بز لاغر گیرند
ما از آن سوختگانیم که از لذت سوز
آب حیوان بهلند و پی آذر گیرند
چو مه از روزن هر خانه که اندرتابیم
[...]
خاک شو تا ز بهارت به گل تر گیرند
مرده شو تا به سر دست ترا بر گیرند
با فلک کار ندارند سبک پروازان
بیضه مرغان سرایی به ته پر گیرند
دامن افشان ز فلکها بگذر چون مردان
[...]
دانی از چیست که مردم ره محشر گیرند
تا در آن معرکه ...بگی از سر گیرند
پایمرد ار شودم دست ولایت به خدای
نگذارم که سر از خشت لحد برگیرند
تشنگان ستمت زندگی از سر گیرند
کامی از تیغ تو در نوبت دیگر گیرند
بر سر خاک شهیدان قدمی نه که مباد
دامن پاک تو در دامن محشر گیرند
پادشاهان سر راه تو گرفتند به عجز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.