گنجور

 
صائب تبریزی

زهی ز صافی چشم تو چشم جان روشن

نسیم پیش خرام تو بوی پیراهن

ازان همیشه تر و تازه است سنبل زلف

که بی حجاب کند با تو دست در گردن

ز خاک، دست و گریبان به سرو برخیزد

به خاک هر که شود قامت تو سایه فکن

ز برگ لاله این باغ سرسری مگذر

که لیلیی سر مجنون نهاده در دامن

تو کیستی که کنی سر برهنه همچو حباب

در آن فضا که نگردد محیط بی جوشن

به اینقدر که ز دل بر سر زبان آمد

چو آفتاب به گرد جهان دوید سخن

سف رساند خضر را به چشمه حیوان

به مهر، چشم مسیحا شد از سفر روشن

نبرد زنگ ز آیینه دل یعقوب

نسیم مصر سفر تا نکرد از مسکن

جواب آن غزل است این صائب مولوی

که او چو آینه هم ناطق است و هم الکن

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عنصری

فرو شکن تو مرا پشت و زلف بر مشکن

بزن تیغ دلم را ، بتیغ غمزه مزن

چو جهد سلسله کردی ز بهر بستن من

روا بود ، بزنخ بر مرا تو چاه مکن

بس آنکه روز رخ تو سیاه کردم روز

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

خدای داند بهتر که چیست در دل من

ز بس جفای توای بیوفای عهدشکن

چو مهربانان در پیش من نهادی دل

نبرد و برد دلم جز به مهربانی ظن

همی ندانست این دل که دل سپردن تو

[...]

ازرقی هروی

ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن

هزار حلقه شکست آن نگار عهدشکن

چه حلقه ای ؟ که معلق نهاد دام بلا

چه عنبری ؟ که معنبر نمود اصل فتن

گهی ز نافۀ مشکست ماه را زنجیر

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۵۳ مورد هم آهنگ دیگر از ازرقی هروی
قطران تبریزی

هوا همی بنکارد بحله روی چمن

صبا همی بطرازد بدر شاخ سمن

سمن شکفته فراز چمن چو روی صنم

بنفشه خفته بزیر سمن چو پشت شمن

زمین بخندد هر ساعتی چو چهره دوست

[...]

مشاهدهٔ ۱۸ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

چرا نگرید چشم و چرا ننالد تن

کزین برفت نشاط و از آن برفت وسن

چنان بگریم کم دشمنان ببخشایند

چو یادم آید از دوستان و اهل وطن

سحر شوم ز غم و پیرهن همی بدرم

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۴۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه