زهی ز صافی چشم تو چشم جان روشن
نسیم پیش خرام تو بوی پیراهن
ازان همیشه تر و تازه است سنبل زلف
که بی حجاب کند با تو دست در گردن
ز خاک، دست و گریبان به سرو برخیزد
به خاک هر که شود قامت تو سایه فکن
ز برگ لاله این باغ سرسری مگذر
که لیلیی سر مجنون نهاده در دامن
تو کیستی که کنی سر برهنه همچو حباب
در آن فضا که نگردد محیط بی جوشن
به اینقدر که ز دل بر سر زبان آمد
چو آفتاب به گرد جهان دوید سخن
سف رساند خضر را به چشمه حیوان
به مهر، چشم مسیحا شد از سفر روشن
نبرد زنگ ز آیینه دل یعقوب
نسیم مصر سفر تا نکرد از مسکن
جواب آن غزل است این صائب مولوی
که او چو آینه هم ناطق است و هم الکن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت یک فرد خاص اشاره دارد و از تأثیرات او بر طبیعت و احساسات دیگران میگوید. شاعر با توصیف چشمان روشن معشوق و نسیم ملایم، حس زندگی و طراوت را به تصویر میکشد. همچنین، به زیبایی گل سنبل و نقش آن در دل عاشق اشاره میکند و از کثرت زیباییهای طبیعی و انسانی سخن میگوید. شعر از پرواز افکار و احساسات به سمت عشق و زیبایی سخن میگوید و در پایان به پایبندی به مسائلی عمیقتر و فلسفی اشاره میکند، به طوری که کلمات شاعر نه تنها زیبا هستند بلکه معانی عمیقی نیز دارند. در مجموع، این شعر تلاشی است برای به تصویر کشیدن جاذبههای عاشقانه و معنوی.
هوش مصنوعی: چشم زیبا و روشنت همچون نسیم خنکی است که با لطافت و آرامش به حرکت در میآید و بوی خوش لباس تو را به مشام میرساند.
هوش مصنوعی: سنبل زلف همیشه تازه و خوشبوست، وقتی که بیپرده و با صمیمیت، دستش را در گردن تو میاندازد.
هوش مصنوعی: از زمین، کسی که قدش به درختی بلند مانند سرو برسد، همچون سایهای بر خاک میافتد.
هوش مصنوعی: از کنار برگهای لاله در این باغ به سادگی رد نشو، چرا که در اینجا لیلی فرشتهای عاشق است که مجنون را در آغوش گرفته است.
هوش مصنوعی: تو کیستی که همچون حباب در فضای بدون جوش و غوغای دیگران، سر برهنه و بیپناهان ایستادهای؟
هوش مصنوعی: هرچقدر که احساسات و تفکرات در دل انسان وجود دارد، وقتی که به زبان میآید و بیان میشود، مانند تابش آفتاب است که تمام جهان را روشن میکند و در دور و بر آن میتابد.
هوش مصنوعی: خضر به چشمهای رفت که جانبخش است و به خاطر محبت، چشمان مسیحا از روشنایی سفرش باز شد.
هوش مصنوعی: یعقوب در دل خود غمی دارد که همچون زنگی در آینه انعکاس یافته است، و بوی نسیم مصر او را به یاد سفرهایی میاندازد که هرگز از خانهاش دور نرفته است.
هوش مصنوعی: این بیان اشاره دارد به اینکه غزل به گونهای عمیق و کامل است که توانایی بیان احساسات و افکار را دارد، همانند آینهای که هم میتواند تصویر را نمایش دهد و هم در مواردی ممکن است قادر به بیان برخی نکات نباشد. به عبارت دیگر، این غزل هم سخن میگوید و هم در برخی جنبهها سکوت اختیار میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فرو شکن تو مرا پشت و زلف بر مشکن
بزن تیغ دلم را ، بتیغ غمزه مزن
چو جهد سلسله کردی ز بهر بستن من
روا بود ، بزنخ بر مرا تو چاه مکن
بس آنکه روز رخ تو سیاه کردم روز
[...]
خدای داند بهتر که چیست در دل من
ز بس جفای توای بیوفای عهدشکن
چو مهربانان در پیش من نهادی دل
نبرد و برد دلم جز به مهربانی ظن
همی ندانست این دل که دل سپردن تو
[...]
ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن
هزار حلقه شکست آن نگار عهدشکن
چه حلقه ای ؟ که معلق نهاد دام بلا
چه عنبری ؟ که معنبر نمود اصل فتن
گهی ز نافۀ مشکست ماه را زنجیر
[...]
هوا همی بنکارد بحله روی چمن
صبا همی بطرازد بدر شاخ سمن
سمن شکفته فراز چمن چو روی صنم
بنفشه خفته بزیر سمن چو پشت شمن
زمین بخندد هر ساعتی چو چهره دوست
[...]
چرا نگرید چشم و چرا ننالد تن
کزین برفت نشاط و از آن برفت وسن
چنان بگریم کم دشمنان ببخشایند
چو یادم آید از دوستان و اهل وطن
سحر شوم ز غم و پیرهن همی بدرم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.