از حلاوتها که هست از خشم و از دشنام او
میستیزم هر شبی با چشم خون آشام او
دامهای عشق او گر پر و بالم بسکلد
طوطی جان نسکلد از شکر و بادام او
چند پرسی مر مرا از وحشت و شبهای هجر
شب کجا ماند بگو در دولت ایام او
خون ما را رنگ خون و فعل میآمد از آنک
خونها می میشود چون میرود در جام او
وعدههای خام او در مغز جان جوشان شده
عاشقان پخته بین از وعدههای خام او
خسروان بر تخت دولت بین که حسرت میخورند
در لقای عاشقان کشته بدنام او
آن سگان کوی او شاهان شیران گشتهاند
کان چنان آهوی فتنه دیده شد بر بام او
الله الله تو مپرس از باخودان اوصاف می
تو ببین در چشم مستان لطفهای عام او
دست بر رگهای مستان نه دلا تا پی بری
از دهان آلودگان زان باده خودکام او
شمس تبریزی که گامش بر سر ارواح بود
پا منه تو سر بنه بر جایگاه گام او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این غزل شاعر به عشق و معشوقی پرداخته که حلاوت و شیرینیهای زیادی دارد، اما همچنین خشم و دشنام نیز از او ناشی میشود. شاعر میگوید که هر شب در برابر معشوق با چشمان خونآشام او میجنگد و عشق او برایش دامهایی میسازد که اگرچه او را به پرواز درآورد، اما جانش را نیز در خطر میاندازد. شاعر به وحشت و شبهای دوری از معشوق اشاره میکند و درد و رنجی که از فراق او میکشد را توصیف میکند.
او بیان میکند که عشق او مانند خونی است که در جام وجودش میریزد و وعدههای عاشقانهاش به نوعی گمراهکنندهاند. در نهایت، او به مقام و جایگاه شمس تبریزی اشاره میکند و او را بالاتر از ارواح میداند، و به خواننده توصیه میکند تا به جای دیدن صفات ظاهری، به لطفهای بزرگ او توجه کند. غزل در نهایت بیانگر عمق عشق و ناپایداریهای آن است.
هوش مصنوعی: من هر شب با چشمان ترسناک او در میافتم، چرا که از تلخیهایی که از خشم و ناسزا او به من میرسد، رنج میبرم.
هوش مصنوعی: اگر عشق او مرا در دام بیندازد، حتی اگر پر و بالم بشکند، همچنان طوطی جانم از شیرینی و خوشی او لذت میبرد.
هوش مصنوعی: چند بار از من درباره ترس و شبهای دوری میپرسی؟ بگو در دوران خوب آن روزها، شب کجا مانده است؟
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که خون و درد و رنج ما از نوعی شدت و عاطفه ناشی میشود، زیرا وقتی که این احساسات و رنجها به وجود میآیند، به نوعی درون شیشهای از احساسات دیگر تبدیل میشوند و تأثیر عمیقی بر ما میگذارند. به عبارتی، وقتی روح ما متاثر از این خونی که میریزد، به صورت احساسات و تجربیات در میآید، تبدیل به یک نوع تجربه عمیق و جدید میشود.
هوش مصنوعی: وعدههای ناپخته و بیاساس او در وجود عاشقان که در حال تپش و شعف هستند، به وعدههایی که از جانب او داده شده، تبدیل شده و معنی مییابد.
هوش مصنوعی: پادشاهان و قدرتمندان را در حالتی مشاهده کن که در کنار تخت سلطنت خود نشستهاند و از دیدار عاشقان، که به خاطر عشقشان جانشان را از دست دادهاند، حسرت میکشند و به افتخاری که این عاشقان نصیب یافتند حسرت میزنند.
هوش مصنوعی: سگهای کوی او مثل شیران قدرتمند شدهاند، چرا که آن آهو که درگیر فتنه است، بر بالای خانهاش دیده شده است.
هوش مصنوعی: خداوند را تو وصف نکن و از ویژگیهای او سوال نکن، بلکه کافی است که رحمتهای گستردهاش را در چشمان مستان و عاشقان ببینی.
هوش مصنوعی: دستت را بر رگهای شادمان بگذار، ای دل، تا از دهان کسانی که آلودهاند، رهایی پیدا کنی و از آن بادهای که خودخواه است، دوری کنی.
هوش مصنوعی: شمس تبریزی با قدمهایش بر روحها تسلط داشت؛ بنابراین، تو پا نگذار، بلکه سر خود را به جای قدمهای او بگذار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آن جهانداری که اصل دولت است ایام او
حجت فتح و دلیل نصرت است اعلام او
بشکند ناموس صد لشکر به یک تهدید او
بگسلد پیمان صد دشمن به یک پیغام او
صنع یزدان آن کند ظاهر که باشد رای او
[...]
آب آتش می رود زان لعل آتش فام او
می برد آرامم از دل زلف بی آرام او
خط بخونم باز می گیرند و خونم می خورند
جاودان نرگس مخمور خون آشام او
حاصل عمرم در ایشام فراقش صرف شد
[...]
زهر آب زندگانی می شود در جام او
نیست فرقی در میان بوسه و دشنام او
قاصدان را لب ز پیغام زبانی می شود
نامه سربسته از شیرینی پیغام او
چون خط عنبرفشان، پیچ و خم تار نگاه
[...]
هر دو فرسخ یک کلیسایی به پا بر نام او
گشت تاریخ همه تاریخها ایام او
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.