به لب نمی رسد از ضعف آه شبگیرم
ز بار دل چو کمان، خانه می کند تیرم
ز بس گداختگی در نظر نمی آیم
مگر به موی میان کرده اند تصویرم
چه بوریا همه تن استخوان نما شده ام
هما ز سایه خود می کشد به زنجیرم
گذشته است به تعمیر دل مدار مرا
نمی شود نکند روزگار تعمیرم
ز نقشهای مخالف همین خبر دارم
که همچو موم گرفتار دست تقدیرم
چنین که سرکشی از شست من برون جسته است
به حیرتم که چسان گرد می کند تیرم
نظر ز دیدن من همچو دود می پوشند
مس سیاه دلان را اگر چه اکسیرم
خدنگ ناله من بی کمان سبکسرست
نمی پرد به پر و بال دیگران تیرم
جواب آن غزل است این که میرشوقی گفت
چو شیر از دو طرف می کشند زنجیرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و دردهای درونی شاعر میپردازد. او از ضعف و غم در وجود خود سخن میگوید که باعث میشود نتواند به زندگی عادی ادامه دهد. شاعر احساس میکند که تحت تأثیر تقدیر و شرایط ناگوار قرار گرفته و مرگ و زوال به او نزدیک است. او از دردی که در دلش میگذرد، به تصویر یک کمان و تیر اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه او در دنیای خود احساس محصور بودن میکند. در نهایت، شاعر احساس میکند که هیچ چیز نمیتواند او را نجات دهد و به نوعی در زنجیر روزگار گرفتار شده است. این شعر به خوبی حس ناامیدی و یأس را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: از شدت ضیق و ضعف، نمیتوانم آهی بکشم و این دل سنگین به مانند کمانی، تیرهایم را به سوی خانه میفرستد.
هوش مصنوعی: به خاطر شدت احساسات و دلتنگیهایی که دارم، به سختی خودم را نشان میدهم و تنها زمانی که موهایم را به وسط تقسیم کردهام، تصویرم نمایان میشود.
هوش مصنوعی: من به قدری ضعیف و ناتوان شدهام که دیگر حتی استخوانهایم هم مشخص است. سایهام مانند زنجیری مرا به زمین کشیده و بسته است.
هوش مصنوعی: زمانی گذشته که به ترمیم دل من نپرداختهاند و به نظر نمیرسد در این دوران نیز تغییر و بهبودی در حال من حاصل شود.
هوش مصنوعی: از نشانههای مخالف در زندگیام آگاه هستم که همچون موم، به آسانی در چنگال سرنوشت قرار گرفتهام.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که به طور شگفتآوری تیر من از دست من خارج شده و حالا نمیدانم چگونه به هدف میرسد. این احساس شگفتی و تعجب نشاندهنده عدم کنترل من بر وضعیت است.
هوش مصنوعی: نگاه کردن به من برای دلهای تیرهدل مثل دود است که آنها را میپوشاند، هرچند من خودم مثل اکسیر ارزشمند هستم.
هوش مصنوعی: صدا و ناله من مانند تیر بدون کمان است که هوس پرواز به سر دیگران ندارد و نمیتواند به آنها برسد.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر وضعیتی است که فرد احساس میکند در دو طرف تحت فشار و محدودیت قرار دارد. مانند اینکه که شیر را از دو طرف با زنجیر میکشند و او بین این دو نیرو گرفتار شده است. این حس از دست دادن آزادی و قدرت خود را به تصویر میکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به گوشهای بروم گوش آن قدح گیرم
که عاشق قدح و درد و خصم تدبیرم
خوش است گوشه و یا گوشه گشتهای چون من
به هر چه باشد از این دو چو شهد و چون شیرم
چو آب و روغن با هر کی مرغ آبی نیست
[...]
به ابرویِ چو کمانت که گر زنی تیرم
نظر ز ابرو و چشم تو بر نمیگیرم
چو در طریق وفایت شدم ندیم ندم
رفیق گریهٔ زارست و نالهٔ زیرم
ز لذت لب تو گشت جان من شیرین
[...]
چه حاجتست به بند گران تدبیرم
چو اشک لغزش پایی بس است زنجیرم
اثر طرازی اشک چکیده آن همه نیست
توان به جنبش مژگانکشید تصویرم
ز بسکه ششجهت از منگرفته است غبار
[...]
نشایدم چو دل از مهر یار برگیرم
ضرورتست کز اینجا ره سفر گیرم
بچشم من شده شیراز تر چون کنعان
بشیر کو که زیوسف از او خبر گیرم
زدیده خواست سپردل بدفع تیر نظر
[...]
جنون گسسته بدانسان کمند تدبیرم
که از سلاسل تو مستحق زنجیرم
ز نور حسن تو چشم و چراغ خورشیدم
ز فر عشق تو فرمانروای تقدیرم
ز سحر چشم تو شاهین پنجهٔ شاهم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.