گنجور

 
صائب تبریزی

از کدامین باغ سوزد عاشق شیدای تو؟

پیش یکدیگر نظربازند سر تا پای تو

سروها چون سبزه خوابیده می آید به چشم

در گلستانی که گردد جلوه گر بالای تو

طوطیان را همچو مغز پسته گیرد در شکر

چون تبسم ریز گردد لعل شکرخای تو

از گل خورشید گیرد آتش خجلت گلاب

چون برافروزد ز می رخساره حمرای تو

سرو را از طوق قمری حلقه ها در گوش کرد

در چمن تا جلوه گر شد قامت رعنای تو

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode