چون چنگ هر رگ من، دارد سری به ناله
دارد نشان داغی، هر عضو من چو لاله
با تیره روزگاران ماتم چه کار سازد؟
سرمه چه رنگ دارد بر دیده غزاله؟
جز خون دل نصیبی از خوان قسمتم نیست
چون لاله دفتر داغ تا شد به من حواله
صحبت ز پرتو او رنگ نشاط دارد
بی پان می مبادا هرگز لب پیاله
در دست آه من نیست بر گرد او نگشتن
بی اختیار گردد بر گرد ماه هاله
کیفیت است مطلب از عمر، نه درازی
خضر و حیات جاوید، ما و می دو ساله
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساس عمیق درد و غم را توصیف میکند. او بیان میکند که هر بخش از وجودش نشانهای از داغ و ماتم دارد و درد او به شدت عمیق و غیرقابل تحمل است. او همچنین اشاره میکند که خوشی و نشاط زندگی تنها به خاطر محبت معشوق هست و در غیاب او هیچ لذتی وجود ندارد. در نهایت، شاعر به گذر عمر و ناپایداری زندگی اشاره میکند و به این نکته میپردازد که زندگی و حیات جاودانه تنها در نزدیکی عشق و دوری از غم و اندوه ممکن است.
هوش مصنوعی: هر رگی از بدنم مانند چنگی است که در حال ناله کردن است و نشاندهندهی دردی است. هر بخشی از وجودم مانند لالهای است که سوختگی و سرخی را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: در روزهای سخت و ناامیدکننده، چه تاثیری میتوان داشت؟ چه رنگی میتواند سرمه بر چشمان یک غزال بیفزاید؟
هوش مصنوعی: جز احساس درد و رنج، چیزی نصیب من نیست. مثل لالهای که هنگام داغ بودنش، درد و محنت را به من واگذار کرده است.
هوش مصنوعی: گفتگو درباره زیبایی و نور او همیشه حال و هوای شاداب و خوشی دارد. اما بدون نوشیدنی زیاد، هرگز لب به پیاله نزنید.
هوش مصنوعی: آه من نمیتواند دور او بچرخد، اما به طور ناخواسته دور ماه حلقهای ایجاد میشود.
هوش مصنوعی: مهم کیفیت زندگی و عمر است، نه اینکه چه مدت طولانی باشد. مانند داستان خضر و زندگی جاوید، بلکه ما تنها دو سال با لذت و خوشی زندگی میکنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از عشق آن دو نرجس وز مهر آن دو لاله
بی خواب و بیقرارم چون بر گلت کلاله
خدمت کنم به پیشت همچون صراحی از جان
تا برنهی لبم را بر لبت چون پیاله
تا روز ژاله بارد از چشم همچو رودم
[...]
از بس که مطرب دل از عشق کرد ناله
آن دلبرم درآمد در کف یکی پیاله
افکند در سر من آنچ از سرم برآرد
نو کرد عشق ما را باده هزارساله
میگشت دین و کیشم من مست وقت خویشم
[...]
ای رشک برده در باغ از عارض تو لاله
خون کرده ناف آهو در تبّت از کُلاله
ای پرتوِ تجلی یعنی صفات پاکی
در سینه ی تو پیدا چون باده در پیاله
نادر بود در انسان جسمی بدین شریفی
[...]
دل جفت درد و غم شد زان دیلمی کلاله
گل را قبول کم شد زان روی همچو لاله
بس غصه داد و رنجم،زان منزل سپنجم
ماه چهارده شب، حور دو هفت ساله
زان زلف همچو زندان، تابنده در دندان
[...]
ساقی بیا که دارد اکنون به کف پیاله
بر طرف باغ نرگس بر روی دشت لاله
از جام لاله میگون گشته ست غنچه را لب
یا خود به زخم دندان در خون گرفته ژاله
هر دم ز دفتر گل خواند به باغ بلبل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.