ای بنده بازگرد به درگاه ما بیا
بشنو ز آسمانها حی علی الصلا
درهای گلستان ز پی تو گشادهایم
در خارزار چند دوی ای برهنه پا
جان را من آفریدم و دردیش دادهام
آن کس که درد داده همو سازدش دوا
قدی چو سرو خواهی در باغ عشق رو
کاین چرخ کوژپشت کند قد تو دوتا
باغی که برگ و شاخش گویا و زندهاند
باغی که جان ندارد آن نیست جان فزا
ای زنده زاده چونی از گند مردگان
خود تاسه می نگیرد از این مردگان تو را
هر دو جهان پر است ز حی حیات بخش
با جان پنج روزه قناعت مکن ز ما
جانها شمار ذره معلق همیزنند
هر یک چو آفتاب در افلاک کبریا
ایشان چو ما ز اول خفاش بودهاند
خفاش شمس گشت از آن بخشش و عطا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن دعوت به بازگشت به درگاه خداوند و توجه به نداهای آسمانی است. شاعر به زیبایی به تصویر کشیده است که درهای بهشت برای انسانها باز است و آنها باید از درد و رنجهای زندگی خود آگاه بوده و تلاش کنند تا به حقیقت و عشق برسند. او به انسانها میگوید که زندگی را در باغی پر از جان و حیات جستجو کنند و از گند و مردگان دوری کنند. هر دو جهان پر از حیات است و نباید فقط به زندگی دنیوی قناعت کرد. در نهایت، شاعر به تحول از حالت خفاشی به حالت آفتابی اشاره میکند که به واسطه بخشش و عطا حاصل میشود.
هوش مصنوعی: ای بنده، به سوی ما برگرد و از آسمانها بشنو که وقت نماز فرارسیده است.
هوش مصنوعی: ما درهای گلستان را برای تو باز کردهایم، حالا تو هم در این بستر پر از خار و سنجد قدم بزن.
هوش مصنوعی: من جان را خلق کردهام و به آن درد دادهام. آن کسی که درد را به وجود آورده، همان شخص میتواند برای آن درمانی پیدا کند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی مانند سرو بلند و زیبا باشی، در باغ عشق حاضر شو، زیرا این دنیا تو را کمقدتر از آنچه که هستی، نشان میدهد.
هوش مصنوعی: باغی که درختان و شاخههایش سبز و شاداب هستند، باغی است زنده و پرانرژی. اما باغی که جان و روح ندارد، نمیتواند زندگیبخش و نشاطآور باشد.
هوش مصنوعی: ای زنده، حال تو چگونه است که از گند مردگان به تو آسیب نمیرسد؟ از این مردگان بیحس تو هیچ چیزی نمیگیری.
هوش مصنوعی: جهان پر از زندگی و نشاط است، پس نباید به زندگی کوتاه و محدود خود راضی باشی و از نعمتها و خوبیهای آن غافل شوی.
هوش مصنوعی: جانها مانند ذراتی که در هوا معلق هستند، هر یک به نوبه خود میتابند و شکوه و عظمت را به نمایش میگذارند، همانطور که خورشید در آسمان بر افلاک میدرخشد.
هوش مصنوعی: آنها از ابتدا مانند خفاش بودند، اما به خاطر این بخشش و عطا، به نور شمس تبدیل شدند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا داد باغ را سمن و گل بنونوا
بلبل همی سراید بر گل بنونوا
رود و سرود ساخته بر سرو فاخته
چون عاشقی که باشد معشوق او نوا
مشک و عبیر بارد بر گلستان شمال
[...]
چون نای بینوایم ازین نای بینوا
شادی ندید هیچ کس از نای بینوا
با کوه گویم آنچه ازو پر شود دلم
زیرا جواب گفته من نیست جز صدا
شد دیده تیره و نخورم غم ز بهر آنک
[...]
آمدگه وداع چو تاریک شد هوا
آن مه که هست جان و دلم را بدو هوا
گرمی گرفته از جگر گرم او زمین
سردی گرفته از نفس سرد من هوا
ماه تمام او شده چون آسمان کبود
[...]
منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا
زین هر دو مانده نام چو سیمرغ و کیمیا
شد راستی خیانت و شد زیرکی سفه
شد دوستی عداوت و شد مردمی جفا
گشتهست باژگونه همه رسمهای خلق
[...]
ای بر مراد رأی تو ایام رامضا
بسته میان بطاعت فرمان تو قضا
از جاه تو گرفته سیادت بسی شرف
وز فر تو فزوده وزارت بسی بها
خلق خدای را برعایت تویی پناه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.