جان و جهان میروی جان و جهان میبری
کان شکر میکشی با شکران میخوری
ای رخ تو چون قمر تک مرو آهسته تر
تا نخلد شاخ گل سینه نیلوفری
چهره چون آفتاب میبری از ما شتاب
بوی کن آخر کباب زین جگر آذری
یک نظری گر وفاست هم صدقات شماست
گر برسانی رواست شکر چنین توانگری
تا جگر خون ما تا دل مجنون ما
تا غم افزون ما کسب کند بهتری
شکر که ما سوختیم سوختن آموختیم
وز جگر افروختیم شیوه سامندری
فاسد سودای تو مست تماشای تو
بوسد بر پای تو از طرب بیسری
عشق من ای خوبرو رونق خوبان به تو
گاه شوی بت شکن گاه کنی آزری
مستی از آن دید و داد شادی از آن بخت شاد
چشم بدت دور باد تا که کنی لمتری
جانب دل رو به جان تا که ببینی عیان
حلقه جوق ملک صورت نقش پری
از ملک و از پری چون قدری بگذری
محو شود در صفات صورت و صورتگری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد و شاعر احساسات عمیق خود را از عشق و تمشیت به معشوق بیان میکند. او از زیبایی چهره معشوق همچون ماه و آفتاب سخن میگوید و به تأثیرات عشق بر روح و دلش اشاره میکند. شاعر همچنین به سوختن در عشق و یادگیری آن در این فرآیند، و همچنین به مفهوم شادی و مستی ناشی از دیدن معشوق میپردازد. در نهایت، این اثر به قلمرو عشق، زیبایی و حسی عمیق و جاودانه در رابطه با معشوق میانجامد.
هوش مصنوعی: تو در زندگی و در دنیای خود در حال حرکت و اثرگذاری هستی، زیرا شیرینی و زیبایی را در زندگی به همراه داری که با آن، لحظههای شیرین را تجربه میکنی.
هوش مصنوعی: ای چهرهی تو مانند ماه است، آرامتر باش تا شاخ گل نیلوفر در سینهام رشد کند.
هوش مصنوعی: چهرهات مانند آفتاب است و از ما دور میشوی. بایستی این کباب خوشعطر را که از دل آذری درست شده است، حس کنی.
هوش مصنوعی: اگر یک نظر از تو به من بیفتد، صدقههای تو برای من خواهد بود. اگر این نگاه را برسانی، کار درستی است و باید از چنین ثروتی سپاسگزاری کرد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که ما دلی افسرده و حزین داریم و غم و اندوهی در زندگیمان وجود دارد، جگر ما همچنان داغ و خونین خواهد بود و این احساسات باعث میشود که به سوی بهتر شدن تلاش کنیم.
هوش مصنوعی: خوشحالم که به خاطر سوختن، تجربیات جدیدی کسب کردیم و از درد و رنج خود، روش و هنر جدیدی را یاد گرفتیم که همچون آتشنشان آموختیم چگونه با حرارت و چالشها برخورد کنیم.
هوش مصنوعی: دل خسته و پریشان من به یاد تو سرمست از دیدن تو است، تا جایی که از شادی، پاهای تو را میبوسد.
هوش مصنوعی: عشق من، ای زیبا، تو باعث زیباتر شدن دیگران میشوی. گاهی زیباییهای خود را به نمایش میگذاری و گاهی دیگران را تحت تأثیر قرار میدهی.
هوش مصنوعی: مستی و خوشحالی تو ناشی از آن است که بختت خوش است. آرزومندم چشمان بد و حسود از تو دور باشند تا بتوانی از زندگیات لذت ببری.
هوش مصنوعی: به سمت دل برو و به جان توجه کن تا به وضوح حلقه جالب و زیبا را که شبیه یک پری است، ببینی.
هوش مصنوعی: اگر از سلطنت و زیباییهای جهان و انسانها کمی فراتر بروی، آنگاه ویژگیهای ظاهری و هنر صورتگری محو میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرد رخت صف زده لشکر دیو و پری
ملک سلیمان تراست گم مکن انگشتری
پردهٔ خوبی بساز امشب و بیرون خرام
زهرهٔ زهره بسوز زان رخ چون مشتری
از پی موی تو شد بر سر کوی خرد
[...]
ای تو ز خوبی خویش آینه را مشتری
سوخته باد آینه تا تو در او ننگری
جان من از بحر عشق آب چو آتش بخورد
در قدح جان من آب کند آذری
خار شد این جان و دل در حسد آینه
[...]
ای شده مشغولِ خویش هیچ گمان می بری
کاین همه سرگشتگیت هست ز تن پروری
چند پرستی وجود در عدمِ انتظار
میل مکن با وجود تا ز عدم بگذری
تو ز خریِ خودی تابعِ فرمانِ نفس
[...]
گر چه سعادت بسی ست در فلک مشتری
دزد حوادث هم است از پی انگشتری
عقل حوادث نپخت در پس نه پرده، زآنک
رخنه بال من است در فلک چنبری
راست روی پیشه کن همچو سحاب سپهر
[...]
در نظر هر که داد عشق تواش سروری
ملک سلیمان بود حلقه انگشتری
چون به چمن بگذرد شعله رعنای تو
سرو به بر می کند جامه خاکستری
در نظر اهل دید خار کند گلشنی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.