گنجور

 
مولانا

به خانه‌خانه می‌آرد چو بیذق شاهِ جان ما را

عجب بردست یا ماتست زیر امتحان ما را

همه اجزای ما را او کشانیده‌ست از هر سو

تراشیده‌ست عالم را و معجون کرده زان ما را

ز حرص و شهوتی ما را مهاری کرده در بینی

چو اشتر می‌کشاند او به گرد این جهان ما را

چه جای ما که گردون را چو گاوان در خرس بست او

که چون کنجد همی‌کوبد به زیر آسمان ما را

خنک آن اشتری کاو را مهار عشق حق باشد

همیشه مست می‌دارد میان اشتران ما را

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۷۲ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
سلمان ساوجی

مگس‌وار از سر خوان وصال خود مران ما را

نه مهمان توام آخر بخوان روزی بخوان ما را

کنار از ما چه می‌جویی میان بگشاد می، بنشین

به اقبالت مگر کاری برآید زین میان ما را

از آنم قصد جان کردی که من برگردم از کویت

[...]

جامی

سبکدستی کن ای ساقی بده رطل گران ما را

به خود درمانده ایم از ما زمانی وارهان ما را

نمی خواهیم کافتد چشم ما بر ما خوشا وقتی

که سازی در حجاب غیب خویش از ما نهان ما را

میان ما و تو نبود حجابی جز وجود ما

[...]

فضولی

نه از عارست گر آن مه نیارد بر زبان ما را

چه گوید چون بپرسد نیست چون نام و نشان ما را

فلک چنگیست خم ما ناتوان‌ها تارهای او

رضای دوست مضرابی که دارد در فغان ما را

با فغان ظاهرم وز ضعف پنهان وه که سودایت

[...]

صائب تبریزی

کمان بیکار گردد چون هدف از پای بنشیند

نه از رحم است اگر بر پای دارد آسمان ما را

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه