مگر ز موج شراب است رشته سازش؟
که می دود به رگ و پی چو روح آوازش
کباب مطرب رنگین نوای عشق شوم
که ساخت گوشه نشین عندلیب راسازش
چو شیشه هرکه به آوازه می کند احسان
گران به گوش خورد بانگ مغز پردازش
کریم اوست که صد جام اگر دهد چون خم
چنان دهد که نگردد بلند آوازش
سر جدال به صیاد پیشه ای دارم
که سنگ، سینه کبک است پیش شهبازش
زخون کبک، بدخشان شده است سینه کوه
هنوز تشنه خون است چنگل بازش
کلاه گوشه به خورشید و ماه می شکند
کسی که خامه صائب کند سرافرازش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و تاثیر آن بر روح و زندگی انسان است. شاعر با تشبیه عشق به موج شراب، بر شوق و شور آن تأکید میکند. او به نوعی نوای عشق را همچون آواز مطرب رنگین میداند که بر دلها اثر میگذارد. شاعر به این نکته اشاره میکند که در این دنیا حتی اگر کسی صد جام نعمت نیز به ما بدهد، عشق حقیقی درون است که ارزش دارد. همچنین، در نگاه شاعر، جدال و رقابتهایی در زندگی وجود دارد که در نهایت بر سر عشق و شوق است. او به زیباییهای عشق و چالشهای آن میپردازد و از حرمت و شکوه آن سخن میگوید.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است این بخش از موسیقی به خاطر تاثیرات خاص شراب باشد؟ که مانند روحی در رگ و پی آدمی در حرکت است و آهنگ را به زندگی میآورد.
هوش مصنوعی: موسیقی زیبا و دلنشین عشق را که توسط خوشصدایانی مانند بلبلهای عاشق ساخته شده، به شکل لذتبخش و رنگینی احساس میکنم.
هوش مصنوعی: هر کسی که به ستایش و نیکیگویی مشهور شود، مانند شیشهای میماند که وقتی صدا میزند، صدای واقعی و عمق وجودش به وضوح شنیده میشود.
هوش مصنوعی: او فردی مهربان و بخشنده است که اگر صد جام به کسی عطا کند، به گونهای میبخشد که هیچکس از آن آواز بلند نمیشود و هیچکس متوجه این بخشش نمیشود.
هوش مصنوعی: من با کسی درگیر هستم که مانند یک صیاد ماهر، قدرت و تسلط زیادی دارد. در این جدال، من همانند سنگی هستم که در سینه کبک، در برابر شهباز او قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: از خون کبکها، دشت بدخشان رنگین شده است. اما همچنان سینه کوه عطش خون دارد و به دنبال آن است.
هوش مصنوعی: کسی که به مانند خورشید و ماه درخشش و شکوه دارد، به آسانی بر توفیق و موفقیت دست پیدا میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ندا رسید به عاشق ز عالم رازش
که عشق هست براق خدای میتازش
تبارک الله در خاکیان چه باد افتاد
چو آب لطف بجوشید ز آتش نازش
گرفت شکل کبوتر ز ماه تا ماهی
[...]
دلی که عشق حقیقی کند سرافرازش
سزد که باز نگوید به هیچکس رازش
دلا دو دیده بدوز و بغیر شه منگر
اگر ز غیرت او واقفی و از نازش
اگر سواره عشقی و طالب معراج
[...]
همای همت من آنچنان رمید از خلق
که گر بعرش در افتد مجال پروازش
ز آفتاب چنان بگذرد هم از دهشت
که ذره یی نفتد سایه بر زمین بازش
به عزم صید چنان گرم خاست شهبازش
که خنده در دهن کبک سوخت پروازش
دلی که گردش چشم تو بشکند سازش
به ذوق سرمه شدن خاک لیسد آوازش
به هر زمین که خرام تو شوخی انگیزد
چمن به خنده نگیرد غبار گلبازش
به محفلی که نگاهت جنون کند تعمیر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.