تنگدستی راست سازد نفسِ کجرفتار را
پیچ و تاب از وسعتِ ره میفزاید مار را
یک جو از دلدردِ دیدنهای رسمی برنداشت
پرسشِ ظاهر گرانتر میکند بیمار را
از سرِ خوانِ تهی سرپوش یک جانب کند
هر سبکمغزی که بر سر کج نهد دستار را
از نصیحت کجنهادان برنگردند از کجی
راست نتوان کرد چون مایل شود، دیوار را
در عذابم بس که چون آیینه از نادیدنی
آیهٔ رحمت شمارم سبزهٔ زنگار را
کرد یکسر را ادا در روزگارِ بختِ ما
بود هر خواب قضایی دولتِ بیدار را
بوی گل در عذرخواهی از چمن بیرون دوید
باغبان گر بست بر رویم درِ گلزار را
کرد از داغِ عزیزان سینهات را لالهزار
دوست میداری همان این عالمِ غدّار را
از صدف صد تشنهلب را سر به جانش میدهد
بحر اگر سیراب سازد ابرِ گوهربار را
آبِ کوثر جلوهٔ موجِ سرابی بیش نیست
در بیابانِ قیامت تشنهٔ دیدار را
برقرارِ دل بود صائب مدارِ دورِ عیش
نیست غیر از نقطهٔ دل مرکز این پرگار را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مشکلات انسانی مانند تنگدستی، کجرفتاری و ناپایداری در زندگی میپردازد. شاعر بیان میکند که فقر و درد میتواند باعث انحراف انسانها شود و در عین حال تأثیرات منفی بر روی روح و روان آنها دارد. او به ناتوانی در تغییر وضعیت و وابستگی به ظواهر اشاره میکند و از درد ناشی از فقدان عزیزان و حسرتهای زندگی سخن میگوید. همچنین به این نکته اشاره دارد که انسانها در جستجوی خوشبختی و آرامش هستند، اما در واقعیت با چالشها و سختیهای بسیاری روبرو هستند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که مرکز وجود انسان، دل اوست و این نقطه باید محور زندگیاش قرار گیرد.
هوش مصنوعی: فقر و تنگدستی، رفتار ناپسند و کج افراد را تغییر میدهد و باعث میشود که در دشواریها و تنگناها، تلاش کنند. البته در عوض، این شرایط میتواند مهارتهای آنها را برای عبور از سختیها افزایش دهد، بهطوری که مانند ماری که در فضای وسیع حرکت میکند، در تلاش خود بیشتر متمایل به پیچ و تاب میشوند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که درد و رنجی که انسان از دیدن ملاقاتهای رسمی و ظاهری میکشد، باعث نمیشود که او از درون به دنبال درک عمیقتری از وضعیت خود باشد. در عوض، ظاهر زندگی و شرایط رسمی تنها بر درد و بیماری او میافزاید. به عبارت دیگر، نگرش ظاهری و رسمی نمیتواند به دردهای واقعی و عمیق درونی کمک کند و حتی ممکن است او را در وضعیت دشوارتری قرار دهد.
هوش مصنوعی: هر کسی که عقلش ناقص است، از میز خالی یک سوی آن بدون فکر چیزی برمیدارد و دستار (چارقد) را بر سر کج میگذارد.
هوش مصنوعی: نصیحت افرادی که به راه نادرست رفتهاند، تأثیری ندارد و نمیتوان از کجی آنها را به سمت راست هدایت کرد، چون اگر دیواری به یک سمت متمایل شود، نمیتوان آن را به راحتی راست کرد.
هوش مصنوعی: من به شدت در رنج و عذاب هستم، به گونهای که مانند یک آیینه میتوانم نشانهای از رحمت را در چیزهایی که نمیبینم، ببینم و حتی زنگار روی سبزه را نیز نشانهای از آن رحمت تصور کنم.
هوش مصنوعی: در زمان خوشبختی ما، هر چیزی که به طور کامل انجام شد، مانند یک خواب قضا بود که به دولتِ بیداری تعلق داشت.
هوش مصنوعی: بوی خوش گل در هنگام عذرخواهی، از میان چمنها خارج شد. گویا باغبان درب گلزار را بر روی من بسته است.
هوش مصنوعی: دلت برای عزیزانت میسوزد و در این درد، زندگیات را مانند باغی سرسبز و زیبا میسازی، اما در عین حال، نسبت به همین دنیای فریبنده و خطرناک هم محبت نشان میدهی.
هوش مصنوعی: صدف به دریا میسپارد جانش را تا به تشنهلبان آب دهد و اگر باران گوهربار بر زمین ببارد، دریا هم سیراب میشود.
هوش مصنوعی: آب کوثر تنها یک تصویر از موجی است که در بیابان قیامت وجود دارد و برای کسانی که تشنه دیدارند، بیشتر از این نیست.
هوش مصنوعی: دل پایدار است و خوشیها به دور آن نمیچرخند، بلکه مرکز تمام این خوشیها، همان نقطهٔ دل است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای ز مقدارت هزاران فخر بیمقدار را
داد گلزار جمالت جان شیرین خار را
ای ملوکان جهان روح بر درگاه تو
در سجودافتادگان و منتظر مر بار را
عقل از عقلی رود هم روح روحی گم کند
[...]
یارب انصافی بده آن شیخ دعوی دار را
تا به خواری ننگرد رندان دردی خوار را
شرع را آزار اهل دل تصور کرده است
زان گرفته پیشه خود شیوه آزار را
طبع بر گنج حقیقت قفل و شرع آمد کلید
[...]
منکه دارم از مژه بر دیده چندین خار را
جمله در چشمم نروبم گر در خمار را
میفروش از لطف بنماید حریفان چاره چیست
بهر می وجه کم و مخموری بسیار را
چرخ پر انجم شود از مکر شیخ اندر سماع
[...]
گر به فانوس خیال آیی چو شمع اغیار را
در سماع آرد رخت صد صورت دیوار را
لاف خوبی گر زند گلزار پیش روی تو
برق حسنت آتش غیرت زند گلزار را
سینهام چون غنچه بس کز داغ غم در تنگ بود
[...]
کاشکی رحمی بُدی آن فتنهگر عیّار را
تا نکردی پیشه خود این همه آزار را
کی در آرد بار دیگر حسن خوبان در نظر
هرکه روزی دیده باشد آنچنان رخسار را
کفر زلفش عروة الوثقای ایمان من است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.