عزیزی و کریم و لطف داری
ولیکن دور شو، چون هوشیاری
نشاید عاشقان را یار هشیار
ز هشیاران نیاید هیچ یاری
مرا یکدم چو ساقی کم دهد می
بگیرم دامن او را به زاری
صراحیوار خون گریم به پیشش
بجوشم همچو می در بیقراری
که از اندیشه بیزارم، بده می
مرا تا کی به اندیشه سپاری؟!
چه حیله سازم ای ساقی؟! چه حیله؟!
که حیله آفرین و حیلهکاری
به حجت هر دمم بیرون فرستی
که بس باغیرتی و تنگ باری
برون و اندرون و جام و می نیست
ولیکن در سخن اینست جاری
قفی یا ناقتی هذا مناخ
ولا تسرین من هذاالدیار
فدیتالعشق ما احلی هواه
تقطع فی هواه اختیاری
فلا تشغلنی یا ساقی بلهو
واسکرنی بکاسات کبار
ایا بدرالتمام اطلع علینا
بحق العشق اسمع، لاتمار
وخلصنی منالدنیا واسکر
فلا ادری یمینی من یساری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عشق و حالاتی که در آن عاشق احساس میکند اشاره دارد. او از معشوقهاش میخواهد که با او دور شود، زیرا عاشقان نباید به هوشیاری یار هشیار روی آورند. شاعر به ساقی میگوید که به او می بخشد تا از افکارش رها شود و به جنون و بیقراری بپردازد. او از ساقی میخواهد که او را از روشنفکری نجات دهد و او را با می و شادی غرق کند. با احساسات شدید و غمِ عشق، شاعر در درخواست خود مصمم است و نمیخواهد در حیات روزمره غرق شود. نهایتا، او به ساقی میگوید که نوشیدنیاش باید او را از دنیای مادی رها کند تا فراموش کند که راست و چپش چه میشود. این شعر بر دشواریهای عشق و استغنا از تفکر در آن تاکید دارد.
هوش مصنوعی: تو انسان فرهیخته و بخشندهای هستی، اما بهتر است از من دوری کنی، چون باید هوشیار باشم.
هوش مصنوعی: عاشقان نباید به دنبال یاری از افراد هشیار باشند، زیرا از این افراد هیچ کمکی به عاشقان نمیرسد.
هوش مصنوعی: اگر یک لحظه هم ساقی از من دور شود، با اندوه دامن او را گرفته و درخواست شراب میکنم.
هوش مصنوعی: چنان که از جان و دل برای او میگریم، مانند شرابی که در حالت بیقراری به جوش میآید.
هوش مصنوعی: من از فکر و خیال خستهام، پس به من شراب بده تا دیگر به فکر نروم!
هوش مصنوعی: ای ساقی، چه ترفندی بیاندیشم؟! چه ترفندی؟! که خودت سازنده و استاد ترفندها هستی.
هوش مصنوعی: هر لحظه دلیلی از طرف تو برایم میآید که نشاندهندهی غیرت و احساس سنگین توست.
هوش مصنوعی: در واقع، نه محیط بیرونی و نه درون انسان، و نه شراب و جام وجود ندارد؛ اما این معنا در کلام و سخن جاری است.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی از گله و گلایه اشاره دارد. گویا شخصی از حال و هوای مکانی صحبت میکند و از دوستان یا همسفران میخواهد که از این دیار دور نشوند. او به نوعی دعا میکند که در این مکان بمانند و به یادآوری خاطرات این منطقه تأکید دارد.
هوش مصنوعی: عشق تو چشمنواز است و من با تمام وجودم آمادهام برای آن. در این عشق، انتخاب من به دلخواهم نیست، بلکه کاملاً دلپذیر و شیرین است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، مرا با سرگرمیها مشغول نکن و با جامهای بزرگ، مرا مست کن.
هوش مصنوعی: آیا ای ماه کامل، با عشق بر ما نتابی؟ بشنو، که در باب آن بحث نکنید.
هوش مصنوعی: مرا از دنیای فانی نجات ده و در مستی غرقم کن تا ندانم راست را از چپ.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
جهان را نیست جز مردم شکاری
نه جز خور هست کس را نیز کاری
یکی مر گاو بر پروار را کس
جز از قصاب ناید خواستاری
کسی کو زاد و خورد و مرد چون خر
[...]
ز تو نشگفت فضل و بردباری
چنان کز ما جفا و زشتکاری
بهمو واجی چرا ته بیقراری
چو گل پروردهٔ باد بهاری
چرا گردی بهکوه و دشت و صحرا
بهجان او ندارم اختیاری
ندارم جز غم تو غمگساری
نه جز تیمار تو تیمارداری
مرا از تو غم تو یادگارست
از این بهتر چه باشد یادگاری
بدان تا روزگارم خوش کنی تو
[...]
الا ای خوش نسیم نو بهاری
تو بوی زلف آن بت روی داری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.