کاشکی از غیر تو آگه نبودی جان من
خود ندانستی به جز تو جان معنی دان من
تا نه ردی کردمی و نی تردد نی قبول
بودمی بیدام و بیخاشاک در عمان من
غیر رویت هر چه بینم نور چشمم کم شود
هر کسی را ره مده ای پرده مژگان من
سخت نازک گشت جانم از لطافتهای عشق
دل نخواهم جان نخواهم آن من کو آن من
همچو ابرم روترش از غیرت شیرین خویش
روی همچون آفتابت بس بود برهان من
رو مگردان یک زمان از من که تا از درد تو
چرخ را بر هم نسوزد دود آتشدان من
تا خموشم من ز گلزار تو ریحان می برم
چون بنالم عطر گیرد عالم از ریحان من
من که باشم مر تو را من آنک تو نامم نهی
تو کی باشی مر مرا سلطان من سلطان من
چون بپوشد جعد تو روی تو را ره گم کنم
جعد تو کفر من آمد روی تو ایمان من
ای به جان من تو از افغان من نزدیکتر
یا فغانم از تو آید یا توی افغان من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عمق احساس عشق و وابستگی شاعر به معشوقش است. شاعر ابراز میکند که فقط باید به معشوقش فکر کند و از چیزهای دیگر بیخبر باشد. او به زوال خود اشاره میکند و اینکه دیدن غیر از معشوقش برایش دردناک است. اشعار به زیباییهای معشوق و نیازمندی شدید شاعر به او پرداخته و نشان میدهد که این عشق، جانش را نازک کرده و به او این احساس را میدهد که بدون معشوقش هیچ چیز ندارد. شاعر همچنین به یک نوع درد عمیق از دوری و نبودن معشوق اشاره دارد و میگوید که هر لحظه از دوری او برایش دشوار است. در کل، این شعر تصویری زیبا و احساسی از عشق و وابستگی عمیق به معشوق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای کاش که دل من از کسی جز تو آگاه نبود. جان من خود نمیدانست که جز تو، جان چه معنایی دارد.
هوش مصنوعی: من هیچ نشانی از خودم به جا نمیگذارم و هیچ تردیدی ندارم که در عمان، بدون زرق و برق و تزیینات، زندگی میکنم.
هوش مصنوعی: هر چیزی که غیر از چهره زیبای تو ببینم، باعث میشود که درخشش چشمانم کمتر شود. هیچکس را به راه نده تا پرده مژگان من را برهم بزنند.
هوش مصنوعی: جانم به خاطر زیباییهای عشق بسیار لطیف و حساس شده است. دیگر نه دل میخواهم و نه جان. آن وجود واقعی من کجاست؟
هوش مصنوعی: مانند ابری هستم که از غیرت دلنشین خودم، رویم را به سوی تو میگردانم؛ همچون آفتاب که برایم دلیل روشنی است.
هوش مصنوعی: لطفاً یک لحظه از من روی مگردان، زیرا اگر این کار را کنی، آتش دل من آنقدر شعلهور میشود که ممکن است همه چیز را به آتش بکشد.
هوش مصنوعی: وقتی من سکوت میکنم، از باغ تو شاخهای از ریحان میچینم. اما وقتی که صدای نالهام درمیآید، عطر ریحان من تمام دنیا را پر میکند.
هوش مصنوعی: من کی هستم که تو را نامی دهم؟ تو کی هستی که من را سلطان خود بدانی؟ من سلطان خودم هستم.
هوش مصنوعی: وقتی که موهای پریشان تو چهرهات را میپوشاند، من در گمراهی میافتم، زیرا موهای تو موجب کفر من شده و چهرهات برای من همچون ایمان است.
هوش مصنوعی: ای محبوب من، تو برای من از هر فریاد و ضجهای که برمیآید نزدیکتر هستی. یا من از تو فدایی میزنم و فریاد میکنم، یا تو به خاطر من فریاد میزنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گر شوند این خلق عالم سر بسر خصمان من
من روا دارم نگارا چون تو باشی آن من
گر شوند این خلق عالم سر بسر خصمان من
من روا دارم نگارا چون تو باشی آن من
وای من از دست دل کو نیست در فرمان من
عاقبت هم بر سر دل رفت خواهد جان من
با که گویم محنت هجران بیپایان او
از که جویم چاره این درد بیدرمان من
هر زمان گوید مرا از چیست این افغان تو
[...]
سوی بیماران خود شد شاه مه رویان من
گفت ای رخهای زرد و زعفرانستان من
زعفرانستان خود را آب خواهم داد آب
زعفران را گل کنم از چشمه حیوان من
زرد و سرخ و خار و گل در حکم و در فرمان ماست
[...]
الغیاث ای دوستان از درد بی درمان من
خود نمی بخشاید آخر هیچ دل بر جان من
هم عفا الله غم که گر صد مصلحت دارد دمی
نیست غایب هرگز از بیغوله احزان من
عاقلان بر من ملامت می کنند آری ولیک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.