چه گوهری تو که کس را به کف بهای تو نیست
جهان چه دارد در کف که آن عطای تو نیست
سزای آنک زید بیرخ تو زین بترست
سزای بنده مده گرچه او سزای تو نیست
نثار خاک تو خواهم به هر دمی دل و جان
که خاک بر سر جانی که خاک پای تو نیست
مبارکست هوای تو بر همه مرغان
چه نامبارک مرغی که در هوای تو نیست
میان موج حوادث هر آنک استادست
به آشنا نرهد چونک آشنای تو نیست
بقا ندارد عالم وگر بقا دارد
فناش گیر چو او محرم بقای تو نیست
چه فرخست رخی کو شهیت را ماتست
چه خوش لقا بود آن کس که بیلقای تو نیست
ز زخم تو نگریزم که سخت خام بود
دلی که سوخته آتش بلای تو نیست
دلی که نیست نشد روی در مکان دارد
ز لامکانش برانی که رو که جای تو نیست
کرانه نیست ثنا و ثناگران تو را
کدام ذره که سرگشته ثنای تو نیست
نظیر آنک نظامی به نظم میگوید
جفا مکن که مرا طاقت جفای تو نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و عظمت معشوق میپردازد و غم و شوق عاشق را بیان میکند. شاعر از ارزش و مقام معشوق سخن میگوید و میگوید که هیچچیز در دنیا به ارزش و زیبایی او نمیرسد. او خود را آماده است تا برای معشوق فدا شود و هر دمی عاشقانه به خاک پای او نثار کند. شاعر همچنین بر این نکته تأکید میکند که اگر کسی در جستجوی معشوق نباشد، میتواند در خطر سقوط باشد و زندگی بدون عشق واقعی بیمعناست. در نهایت، شاعر از درد و رنجی که از جدایی و بیمحلی معشوق میکشد لب به اعتراض میگشاید و از معشوق میخواهد که با او مهربان باشد، زیرا طاقت درد جدایی را ندارد.
هوش مصنوعی: تو چه موجود باارزشی هستی که هیچکس نمیتواند بهای تو را بپردازد. دنیا چه چیزی در دست خود دارد که ارزش آن با بخشش تو برابر باشد؟
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر نبودن تو از زندگی ناراضی باشد، سزاوار عذاب نیست. حتی اگر او بر تو حق دارد، تو نباید او را تنبیه کنی.
هوش مصنوعی: من در هر لحظه از زندگیام، جان و دل خود را فدای خاک تو میکنم، چرا که زندگی من بیمعناست اگر نتوانم به پای تو سجده کنم.
هوش مصنوعی: هوا و فضای تو برای همه پرندگان خوشایند و مبارک است. اما چه بدبختی است برای پرندگانی که در این فضای دلنشین نیستند و از آن بیبهرهاند.
هوش مصنوعی: در میان مشکلات و سختیها، اگر کسی با تجربه و دانا باشد، به راحتی میتواند با دیگران ارتباط برقرار کند؛ اما وقتی که فردی آشنا و قابل اعتماد در کنار او نباشد، این کار دشوار میشود.
هوش مصنوعی: دنیا دوام و پایداری ندارد، و اگر هم داشته باشد، به فنا و زوالش بپرداز. چون هیچکس به اندازه تو به بقای واقعی آگاه نیست.
هوش مصنوعی: چه چهرهای خوشبخت است که به تو شبیه است و چه خوب رویی است آن کسی که بدون دیدن تو نمیتواند زندگی کند.
هوش مصنوعی: من از زخم تو فرار نمیکنم، زیرا دلی که سوخته، نمیتواند به راحتی از آتش بلا و مصیبت تو دور شود.
هوش مصنوعی: دلهایی که نزد خود جایی ندارند، در حقیقت از عالم غیب و لامکان سرشارند. اگر بخواهی آنها را از خود برانی، بدان که هیچ کس جای تو را ندارد.
هوش مصنوعی: ستایش تو پایان ندارد و هیچ ستایشگری نیست که در ستایش تو سرگردان نباشد.
هوش مصنوعی: چون نظامی میگوید که به من ظلم نکن، زیرا من تحمل ظلم تو را ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
به حق آن که مرا هیچ کس به جای تو نیست
جفا مکن که مرا طاقت جفای تو نیست
جفا چه باید کردن بر آن که در تن او
روانِ شیرین، شیرینتر از هوای تو نیست
بنفشه مویا! یک موی نیست بر تن من
[...]
بهشت من بدو گیتی بجز سرای تو نیست
مرا بهشت و سرا هم بجز برای تو نیست
دلم نباشد راضی بدل ربودن آن
گه بسته با دل و جانی و او بجای تو نیست
تنم بپای ببست و دلم بپای ببست
[...]
بحقّ تو، بحق مهر تو، بصحبت تو
که دیده بر کنم ار دیده در رضای تو نیست
ترا خوش است که هر کس ترا بجای منست
مرا بتر که مرا هیچ کس بجای تو نیست
ز کوش ای دل پردرد پای باز مکش
وگرچه دانم کاین بادیه بپای تو نیست
و آستانه سر درد بر زمین میزن
که پیشگاه سرای جلال جای تو نیست
به حق آن که در این دل به جز ولای تو نیست
ولی او نشوم کو ز اولیای تو نیست
مباد جانم بیغم اگر فدای تو نیست
مباد چشمم روشن اگر سقای تو نیست
وفا مباد امیدم اگر به غیر تو است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.