هزار جان مقدس فدای سلطانی
که دست کفر برو برنبست پالانی
ببرد او به سلامت میان چندین باد
به ظلمت لحد خود چراغ ایمانی
نگین عشق کاسیر ویند دیو و پری
ز دیو تن کی ستاند مگر سلیمانی
کی برشکافت زره بر تن چنین کافر
به غیر شیر حق و ذوالفقار برانی
برای قاعده نی غم به پیش تابوتش
دریده صورت خیرات او گریبانی
خنک کس که دود پیش و پیشکش ببرد
چو بوهریره در انبان عقیق و مرجانی
ز خانه جانب گور و ز گور جانب دوست
لفافه را طربی و جنازه را جانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تقدس و اهمیت رهبری اشاره دارد که در سختیها و مشکلات نیز ایمان خود را حفظ میکند. شاعر از شکوه و عظمت چنین رهبری سخن میگوید و او را به عنوان چراغی در ظلمت لحد و سدی در برابر کفر توصیف میکند. در ادامه، به جلوههای عشق و دوستی اشاره میشود و این که هیچ کس نمیتواند از نیروی ایمان و محبت جدا شود. در نهایت، شاعر به آزادی و آرامش روحی اشاره میکند که در سایه رهبری شایسته به دست میآید.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که برای حمایت از پادشاهی که در مقابل کفر و بیدینی محافظت میکند و از اصول معنوی محافظت مینماید، هزاران جان گرانبها فدای او خواهد شد. به نوعی، عشق و ارادت به رهبری که در مسیر حق و حقیقت است، بیان میشود.
هوش مصنوعی: او را در میان سختیها و مشکلات به سلامت به سرمنزل مقصود میرساند؛ همانطور که در تاریکی قبر، نور ایمان برایش میدرخشد.
هوش مصنوعی: عشق گوهری ناب و ارزشمند است که تنها از دست دیوان و پریها نمیتواند به دست آید و تنها کسی که میتواند این گوهر را به چنگ آورد، کسی چون سلیمان است.
هوش مصنوعی: کیست که این چنین کافر را بدون شیر حق و ذوالفقار از پای درآورد؟ تنها کسی که بتواند چنین کند، کسی است که زره را از تن او بگشاید.
هوش مصنوعی: درد و اندوه نی، در کنار تابوتش، مانند اینکه لباس خیر و نیکی را از هم دریده باشد.
هوش مصنوعی: نیکو است کسی که دود و درد را به فراموشی میسپارد و مانند گوهرهای قیمتی، در دل خود زیبایی و ارزش را حفظ میکند.
هوش مصنوعی: از خانه به سمت قبر و از قبر به سوی دوست، دنیای ما پر از شادی و زندگی است، حتی در زمانی که با مرگ روبهرو میشویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی؟
برای پرورش جسم جان چه رنجه کنم؟
که: حیف باشد روح القدس به سگبانی
به حسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی
برای پرورش جسم و جان چه رنجه کنم
که حیف باشد روح القدس بسگبانی
بحسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مخوان فسانهٔ افراسیابِ تورانی
مگوی قصهٔ اسفندیارِ ایرانی
سخن ز خسرو و سلطانِ هفت کشور گوی
که خَتْم گشت بدو خسروی و سلطانی
معزِّ دینِ خدای و خدایگانِ جهان
[...]
در آمد از غم تو ، ای بخوبی ارزانی
بکار من چو سر زلف تو پریشانی
کنم بطبع فدای تو دیده و دل و جان
که تو عزیزتر از دیده و دل و جانی
بنفشه زلفی و گل خدی و چه می گویم؟
[...]
به هرزه بر سر دنیا مشو به نادانی
که چون توئی بچنین کار نیست ارزانی
چو عمر ضایع کردی بر آن پشیمان باش
اگرچه سود ندارد کنون پشیمانی
غم جهانی بر جان خویشتن چه نهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.