گنجور

 
مولانا

جانا بیار باده و بختم بلند کن

زان حلقه‌های زلف دلم را کمند کن

مجلس خوش است و ما و حریفان همه خوشیم

آتش بیار و چارهٔ مشتی سپند کن

زان جام بی‌دریغ در اندیشه‌ها بریز

در بیخودی سزای دل خودپسند کن

ای غم، برو برو، بر مستانت کار نیست

آن را که هوشیار بیابی گزند کن

مستان مسلّمند ز اندیشه‌ها و غم

آن کو نشد مسلّم او را نژند کن

ای جان مست مجلس «اَبرارَ یَشرَبونَ»

بر گربهٔ اسیر هوا ریش خند کن

ریش همه به دست اجل بین و رحم کن

از مرگ وارهان همه را سودمند کن

عزم سفر کن ای مه و بر گاو نه تو رخت

با شیرگیر مست مگو ترک پند کن

در چشم ما نگر اثر بیخودی ببین

ما را سوار اشقر و پشت سمند کن

یک رگ اگر در این تن ما هوشیار هست

با او حساب دفتر هفتاد و اند کن

ای طبع روسیاه سوی هند باز رو

وی عشق ترک تاز سفر سوی جند کن

آن جا که مست گشتی، بنشین، مقیم شو

و آن‌جا که باده خوردی آن‌جا فکند کن

در مطبخ خدا اگرت قوت روح نیست

آن‌گاه سر در آخُر این گوسفند کن

خواهی که شاهدان فلک جلوه‌گر شوند

دل را حریف صیقل آیینه رند کن

ای دل خموش کن همه بی‌حرف گو سخن

بی‌لب حدیث عالم بی‌چون و چند کن

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۲۰۴۴ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
امیرخسرو دهلوی

ای دل، علم به ملک قناعت بلند کن

چشم طمع ز خوان خسان بی گزند کن

خاک است هستی تو و خواهی که زر شود

از کیمیای نیستیش بهره مند کن

در خلوت رضا ز سوی الله روزگیر

[...]

شیخ بهایی

ای دل علم به ملک قناعت بلند کن

چشم خرد زننگ جهان بی گزند کن

تا چند زاغ مزبله، لختی همان باش

خود را به نانمودن خود ارجمند کن

دشمن اگر زپستی همت لگد زند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از شیخ بهایی
نظیری نیشابوری

درمان ضعف دل به لب نوشخند کن

حرفی بگوی و مشک و گلابی به قند کن

لب پاک از ترشح آب حرام کرد

طرف ردا به گردن صوفی کمند کن

بوی عبوس عارف شهرم دماغ سوخت

[...]

صائب تبریزی

چون آفتاب و ماه نظر را بلند کن

راهی که مشکل است ز همت سمند کن

این راه دور بیش ز یک نعره وار نیست

ای کمتر از سپند، صدایی بلند کن

خون می خورد ز شوق لقای تو جوی شیر

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
مشتاق اصفهانی

یکره ز وصل خویش مرا بهره‌مند کن

اغیار را بر آتش غیرت سپند کن

ای میوه امید فرود آی خود ز شاخ

یا آنکه دست کوته ما را بلند کن

ز اغیار درد خویش‌ستان و بمن سپار

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه