گنجور

 
صائب تبریزی

تو آن هوش از کجا داری که از خود بی خبر گردی؟

همان بهتر که خرج این جهان مختصر گردی

به محض گفت نتوانی ز ارباب بصیرت شد

ز دنیا تا نپوشی چشم کی صاحب بصر گردی؟

قدم بیرون منه از پیروی گر عافیت خواهی

که در دنبال داری صد بلا گر راهبر داری

شود از چرب نرمی اژدها مار رگ گردن

همان بهتر که با این سخت رویان نیشتر گردی

ترا از آتش دوزخ کند فردا سپرداری

گر از دست حمایت ناتوانان را سپر گردی

چو هست از سفره قسمت ترانان جوین صائب

چرا چون مهر تابان گرد عالم دربدر گردی؟

 
 
 
منوچهری

بزن ای ترک آهو چشم آهو از سر تیری

که باغ و راغ و کوه و دشت پر ماهست و پرشعری

یکی چون خیمهٔ خاقان، دوم چون خرگه خاتون

سیم چون حجرهٔ قیصر، چهارم قبهٔ کسری

گل زرد و گل خیری و بید و باد شبگیری

[...]

قطران تبریزی

فکندی بر گل از عنبر هزاران حلقه و چنبر

بزیر هر یک از عمدا یکی جادوستان کردی

مشاهدهٔ ۲۰ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
میبدی

گر از میدان شهوانی سوی ایوان عقل آیی

چو کیوان در زمان خود را به هفتم آسمان بینی‌

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از میبدی
سعدالدین وراوینی

بمیر، ای دوست، پیش از مرگ، اگرمی زندگی خواهی

که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه