بر عاشقان فریضه بود جست و جوی دوست
بر روی و سر چو سیل دوان تا بجوی دوست
خود اوست جمله طالب و ما همچو سایهها
ای گفت و گوی ما همگی گفت و گوی دوست
گاهی به جوی دوست چو آب روان خوشیم
گاهی چو آب حبس شدم در سبوی دوست
گه چون حویج دیگ بجوشیم و او به فکر
کفگیر میزند که چنینست خوی دوست
بر گوش ما نهاده دهان او به دمدمه
تا جان ما بگیرد یک باره بوی دوست
چون جان جان وی آمد از وی گزیر نیست
من در جهان ندیدم یک جان عدوی دوست
بگدازدت ز ناز و چو مویت کند ضعیف
ندهی به هر دو عالم یکتای موی دوست
با دوست ما نشسته که ای دوست دوست کو
کو کو همیزنیم ز مستی به کوی دوست
تصویرهای ناخوش و اندیشه رکیک
از طبع سست باشد و این نیست سوی دوست
خاموش باش تا صفت خویش خود کند
کو های های سرد تو کو های هوی دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دوستی است و بیانگر جستجو و شوق دل شاعر برای دوست (معشوق) است. او به تصویر میکشد که چگونه این جستجو در زندگی او جاریست و همواره به دنبال دوست است. شاعر از تشبیهات آب و جوی استفاده میکند تا نشان دهد که گاهی در حالتی آزاد و شاداب و گاهی در حالتی محدود و محصور به سر میبرد. او به عشق و دوستی عمیق اشاره دارد که هیچگاه از آن جدا نمیشود و بیان میکند که در جهان دوستی چون دوست یکتاست. از این رو، او در جستجوی دوست است و از هر گونه اندیشه منفی یا سردی دوری میکند. در نهایت، شاعر به اهمیت سکوت و دوری از افکار منفی اشاره میکند تا خود را به دوستی نزدیکتر کند.
هوش مصنوعی: عشق و محبت به دوست، وظیفهای واجب برای عاشقان است. باید همچون سیلی خروشان به دنبال یار و دوست حیاتبخش بگردند و او را بیابند.
هوش مصنوعی: او خود همهی خواستها را دارد و ما مانند سایههایی هستیم. تمام گفتوگوهای ما هم تنها دربارهی اوست.
هوش مصنوعی: گاهی در حالتی هستم که مانند آب زلال و روان، با دوست احساس خوشی میکنم و گاهی دیگر مانند آبی که در ظرفی محبوس شده، در کنار او احساس محدودیت میکنم.
هوش مصنوعی: گاهی مانند حویج در دیگ جوشان میپزیم و او در فکر میزند که این چنین است ذات دوستی.
هوش مصنوعی: گوش ما را با سخن خود پر کرده تا با یک نفس، روح ما را با عطر دوست پر کند.
هوش مصنوعی: وقتی که روح او از وجودش خارج شود، دیگر نمیتوان از او فرار کرد. من در این دنیا ندیدم که هیچ روحی از دشمنی با محبوب خود جدا شده باشد.
هوش مصنوعی: اگرچه به خاطر ناز و زیباییات در دل من ذوب میشوم و وقتی موی تو به آرامی بر میخورد، هرگز حاضر نیستم که این نعمت را حتی به تمام دنیا هم بفروشم.
هوش مصنوعی: ما با دوستانمان نشستهایم و در حال حال و هوای شادیم و از مستی و خوشحالی در کوی دوست، زنگ دوستی را به صدا درمیآوریم.
هوش مصنوعی: تصاویر ناخوشایند و افکار زشت ناشی از طبیعت ضعیف انسان هستند و این به هیچ وجه به دوست واقعی مربوط نمیشود.
هوش مصنوعی: سکوت کن تا صفات درونیات خود را نشان دهد. گریهها و نمایشهای بیمعنایت را کنار بگذار و به درک عمیقتری از دوست بپرداز.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
لبیک عاشقان به از احرام حاجیان
کانیست سوی کعبه و آنست سوی دوست
کعبه کجا برم چه برم راه بادیه
کعبه است کوی دلبر و قبله است روی دوست
لبیک عاشقان به از احرام حاجیان
کینست سوی کعبه و آن است سوی دوست
کعبه کجا برم چه برم راه بادیه
کعبه است کوی دلبر و قبله است روی دوست
شادی به روزگار گدایان کوی دوست
بر خاک ره نشسته به امید روی دوست
گفتم به گوشهای بنشینم ولی دلم
ننشیند از کشیدن خاطر به سوی دوست
صبرم ز روی دوست میسر نمیشود
[...]
ماه دو هفته را نبود نور روی دوست
باغ شکفته را نبود رنگ و بوی دوست
با حاجیان شهر نشینیم و کرده ایم
کعبه ز کوی دلبر و قبله ز روی دوست
هرکو ز خود نرست نیفتد بدام یار
[...]
ای کرده دل ز هر دو جهان آرزوی دوست
ما را مراد دنیی و عقبی ست روی دوست
گر دیگران به وصل دلارام زنده اند
دارم حیات هر دو جهان من به بوی دوست
حقّا که من به بوی سر زلف جان دهم
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.