گنجور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مولانا

سیمرغ کوه قاف رسیدن گرفت باز

مرغ دلم ز سینه پریدن گرفت باز

مرغی که تا کنون ز پی دانه مست بود

درسوخت دانه را و طپیدن گرفت باز

چشمی که غرقه بود به خون در شب فراق

[...]

صائب تبریزی

اشکم ز دل به چهره دویدن گرفت باز

این خانه شکسته چکیدن گرفت باز

آه ضعیف من که به روزن نمی رسید

بر روی چرخ، نیل کشیدن گرفت باز

شد تازه داغ کهنه ام از روی گرم عشق

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه