تا سرو ترا راه به گلزار فتاده
گل گشته به تعظیم تو از شاخ پیاده
مه حلقه ابروی تو در گوش کشیده
سر بر خط مشکین تو خورشید نهاده
دنباله چشم تو گذشته است ز ابرو
آهوی تو از سایه خود پیش فتاده
دل نیز سیه می شود از گوشه نشینی
در گوهر اگر سبز شود آب ستاده
آن به که به گرد دل درویش کند طوف
آن را که میسر نشود حج پیاده
یابد ز اجل چاشنی قند مکرر
در زندگی آن کس که بمیرد به اراده
تقصیر مکن در مدد خلق که باشد
بال و پر توفیق، دل و دست گشاده
از خوردن خون ظالم خونخوار شود سیر
اندازه اگر حفظ توان کرد به باده
صائب نشد از توبه مرا نفس به فرمان
گیرندگی سگ نشود کم به قلاده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت محبوبی پرداخته است. شاعر به اهمیت و تأثیر چهره محبوبش اشاره میکند و از زیبایی او به عنوان منبعی از شادی و آرامش یاد میکند. همچنین به ابراز احساسات درونی و گاهی درد دل از دوری و تنهایی میپردازد. در ادامه، شاعر به مساله تقدیر و تاثیر آن بر زندگی انسانها اشاره کرده و خاطرنشان میکند که نباید در کمک به دیگران کوتاهی کرد. در نهایت، او با نگاهی به توبه و اصلاح نفس، از مشکلات و چالشهایی که در این مسیر وجود دارد، سخن میگوید.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو به گلزار (باغ) بروی، سرو (درخت) به خاطر احترام به تو، گل میکند و از شاخهاش پایین میآید.
هوش مصنوعی: ماه به شکل حلقهای از ابروی تو در گوشهای آویزان شده و سرش را بر روی خط سیاه موی تو گذاشته است.
هوش مصنوعی: چشمان تو به قدری زیباست که نگاهش را جذب کرده و ابروهای تو نیز مانند آهو در سایه خودشان جلوتر رفتهاند.
هوش مصنوعی: دل انسان به خاطر تنهایی و دوری از دیگران، همانند جواهر ارزشمند، تیره و غمگین میشود، حتی اگر به ظاهر آبی زیبا و شفاف باشد.
هوش مصنوعی: بهتر است که کسی که دلش با درویشان دوستانه است، به دور دل او بچرخد، زیرا کسی که نمیتواند پیاده به سفر حج برود، بهتر است این محبت را درک کند.
هوش مصنوعی: اگر کسی طبق اراده و خواسته خودش بمیرد، در زندگیاش بارها و بارها طعم شیرینی را خواهد چشید.
هوش مصنوعی: به دیگران کمک کن و در این کار کوتاهی نکن، زیرا این عمل به تو قدرت و توفیق میبخشد و دل و دستت را باز میکند.
هوش مصنوعی: اگر کسی از نوشیدن خون ظالم سیر شود، به اندازهای که بتواند خود را کنترل کند، میتواند به میگساری بپردازد.
هوش مصنوعی: هیچ گاه توبه من به نتیجه نرسید، چون نفس من به اندازهای آموزش نخواهد یافت که مثل سگ به دستور فرمانبردار باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وان نار بکردار یکی حقهٔ ساده
بیجاده همه رنگ بدان حقه بداده
لختی گهر سرخ در آن حقه نهاده
توتو سلب زرد بر آن روی فتاده
ای مهر تو بر سینهٔ من مهر نهاده
ای عشق تو از دیدهٔ من آب گشاده
بسته کمر بندگی تو همه احرار
از سر کله خواجگی و کبر نهاده
دستان دو دست تو به عیوق رسیده
[...]
ای دلبر بیصورت صورتگر ساده
وی ساغر پرفتنه به عشاق بداده
از گفتن اسرار دهان را تو ببسته
و آن در که نمیگویم در سینه گشاده
تا پرده برانداخت جمال تو نهانی
[...]
ای از عرب و از عجمت مثل نزاده
حسن تو عرب را و عجم را بتو داده
در روی عجم چشم توصد تیر کشیده
وز چشم عرب لعل تو صد چشمه گشاده
خوبان عرب بر سر اسب تو دویده
[...]
ای با لب شیرین سخنت تلخ فتاده
شد در همه خلق از نمکت شور زیاده
ابروت کمان بر من بیچاره کشیده
چشمانت کمین بر دل خونخواره گشاده
از نوع بشر چون بشرت دیده ندیده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.