ما گرچه بسته ایم لب از گفتگوی دوست
آیینه دار راز نهان است روی دوست
از بوی پیرهن گذرد آستین فشان
در مغز هر که ریشه دوانید بوی دوست
محو کدام آیینه سیما شود کسی؟
آیینه خانه ای است دو عالم ز روی دوست
رهبر چه حاجت است، که هر خار دشت عشق
برداشته است دست اشارت به سوی دوست
در پرده سوخت شهپر مرغ نگاه را
آه آن زمان که پرده برافتد ز روی دوست
درد طلب کجاست، که هر ذره خاک من
چون مور پر برآورد از جستجوی دوست
هر چند دوست را سر ما نیست از غرور
ما هم ز انفعال نداریم روی دوست
اوراق دل ز منت شیرازه فارغ است
تا کوچه گرد زلف حواس است بوی دوست
از سیل فتنه زیر و زبر گر شود جهان
صائب برون نمی رود از خاک کوی دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و عمق حس دوستی و عشق اشاره دارد. شاعر با استفاده از تصاویری چون آیینه و بوی دوست، اهمیت نزدیکی به محبوب و جستجوی او را بیان میکند. حتی اگر افراد از بیان احساسات خود خودداری کنند، عشق و جذبه دوستی در دلها و ذهنها حک شده است. شاعر به پیوند میان انسان و دوست میپردازد و میگوید که عشق باعث میشود انسان در جستجوی محبوب خود باشد و همه چیز، حتی مشکلات و فتنهها، به عشق و دوستی جهت میدهد. در نهایت، دوستی و زیبایی آن غیرقابل انکار است و فرد در تلاش برای رسیدن به دوست، از هیچ تلاشی دریغ نمیکند.
هوش مصنوعی: ما که در گفتگو با دوست سکوت کردهایم، اما آینهایم که رازهای پنهان چهره او را نشان میدهیم.
هوش مصنوعی: پیرهنی که بوی خوش دارد، به راحتی از آستین آن عبور میکند. این بو در ذهن هر کسی که در دوستی ریشه دوانده، جاودانه میماند.
هوش مصنوعی: آیا کسی میتواند در آینهای که تصویر حقیقیاش در آن منعکس نمیشود، خود را مشاهده کند؟ آینهای که در آن صورت دوست جلوهگر است، مانند آینهای است که دو جهان را در خود منعکس میکند.
هوش مصنوعی: رهبر در عالم عشق نیازی نیست، زیرا هر سرخی در دشت عشق به سوی معشوق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که پرده از روی دوست کنار برود و حقیقت آشکار شود، این سوختن و درد دل ناشی از عشق و longing را نشان میدهد. احساسات عمیق و شوق دیدن محبوب در این لحظه بر افرازندهٔ آتش دل حکایت دارد.
هوش مصنوعی: درد جستجوی عشق و دوست کجاست، که هر نقطه از خاک من مانند موری است که برای پیدا کردن دوستش پرواز میکند و به دنبال او میگردد.
هوش مصنوعی: هرچند که در رابطهام با دوست، او احساسی ندارد و به نوعی بیتفاوت است، اما ما هم تحت تأثیر غرور خودمان نمیتوانیم به سادگی خود را از آن دور کنیم و واکنشی نشان ندهیم.
هوش مصنوعی: صفحات دل از لطف و محبت خالی شده و حالا فقط به گردش زلف دوست و طعم خوش بوی او فکر میکند.
هوش مصنوعی: اگر جهان به آشوب و بینظمی دچار شود، صائب، همچنان نمیتواند از خاک کوی محبوبش جدا شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لبیک عاشقان به از احرام حاجیان
کانیست سوی کعبه و آنست سوی دوست
کعبه کجا برم چه برم راه بادیه
کعبه است کوی دلبر و قبله است روی دوست
لبیک عاشقان به از احرام حاجیان
کینست سوی کعبه و آن است سوی دوست
کعبه کجا برم چه برم راه بادیه
کعبه است کوی دلبر و قبله است روی دوست
بر عاشقان فریضه بود جست و جوی دوست
بر روی و سر چو سیل دوان تا بجوی دوست
خود اوست جمله طالب و ما همچو سایهها
ای گفت و گوی ما همگی گفت و گوی دوست
گاهی به جوی دوست چو آب روان خوشیم
[...]
شادی به روزگار گدایان کوی دوست
بر خاک ره نشسته به امید روی دوست
گفتم به گوشهای بنشینم ولی دلم
ننشیند از کشیدن خاطر به سوی دوست
صبرم ز روی دوست میسر نمیشود
[...]
ماه دو هفته را نبود نور روی دوست
باغ شکفته را نبود رنگ و بوی دوست
با حاجیان شهر نشینیم و کرده ایم
کعبه ز کوی دلبر و قبله ز روی دوست
هرکو ز خود نرست نیفتد بدام یار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.