سراندازان همیآیی ز راه سینه در دیده
فسونگرم میخوانی حکایتهای شوریده
به دم در چرخ میآری فلکها را و گردون را
چه باشد پیش افسونت یکی ادراک پوسیده
گناه هر دو عالم را به یک توبه فروشویی
چرایی زلت ما را تو در انگشت پیچیده
تو را هر گوشه ایوبی به هر اطراف یعقوبی
شکسته عشق درهاشان قماش از خانه دزدیده
خرامان شو به گورستان ندایی کن بدان بستان
که خیز ای مرده کهنه برقص ای جسم ریزیده
همان دم جمله گورستان شود چون شهر آبادان
همه رقصان همه شادان قضا از جمله گردیده
گزافه این نمیلافم خیالی بر نمیبافم
که صد ره دیدهام این را نمیگویم ز نادیده
کسی کز خلق میگوید که من بگریختم رفتم
صدق گو گر گریبانش پس پشت است بدریده
خمش کن بشنو ای ناطق غم معشوق با عاشق
که تا طالب بود جویان بود مطلب ستیزیده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر به توصیف حال و هوای عاشقی و رنجهای آن پرداخته شده است. شاعر از افسون و تأثیرات عشق سخن میگوید و به الزامات و گناهان جهان اشاره میکند. او به نوعی ناپایداری و متغیر بودن زندگی و عواطف پرداخته و از رقص و شادی در گورستان صحبت میکند، به طوری که حتی در مرگ هم میتوان جلال و زیبایی یافت. در انتها، شاعر بر این نکته تأکید میکند که در عشق و جستجوی معشوق، همواره تضاد و چالش وجود دارد. این متن به بیان عمیق احساسات و تجربیات انسانی و ارتباط آن با عشق و زندگی میپردازد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که افرادی که به حرارت و شوق دلدادگی میپردازند، با نگاهی جادوگرانه و سحرآمیز به انسان نزدیک میشوند و داستانهایی از عشق و دیوانگی را تعریف میکنند.
هوش مصنوعی: تو با چرخش خود آسمانها را به حرکت درمیآوری، و چه اهمیتی دارد که گردونهی دنیا در برابر سحرت چه میتواند بکند؛ زیرا آنچه آنان درک میکنند، چیزی جز زوال و کهنگی نیست.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که با یک توبه میتوان همه گناهان و نادرستیهای زندگی را پاک کرد. فرد گناهکار، در عین حال خود را در بند خطاهایش میبیند و این نشان میدهد که اشتباهاتش تا چه حد او را تحت تاثیر قرار داده است. توبه به عنوان راهی برای رهایی از این گناهان معرفی میشود.
هوش مصنوعی: تو در هر گوشهای مانند ایوب هستی و در هر سو به یعقوب شباهت داری، عشق تو باعث شده که درها شکسته شوند و مانند پارچهای از خانه دزدیده شده باشد.
هوش مصنوعی: با دقت و آرامش به گورستان برو و صدایی به آن باغ بزن. ای مردهی قدیمی، بلند شو و برقص، ای جسمی که به مرور زمان تحلیل رفتهای.
هوش مصنوعی: در آن لحظه، همه چیز به آرامش و سکوت گورستان تبدیل میشود، مانند یک شهر شاد و آباد که همه در حال رقص و شادی هستند. سرنوشت همه به نوعی تغییر کرده و به این حالت جدید رسیده است.
هوش مصنوعی: من به طور بیدلیل چیزی را بیان نمیکنم و از روی خیالپردازی حرف نمیزنم، زیرا بارها این موضوع را دیدهام و این را از روی نادانی نمیگویم.
هوش مصنوعی: کسی که درباره دیگران میگوید که من از آنها دوری کردم و رفتم، باید راستگو باشد. اگر دروغ بگوید، به راحتی میتوان فهمید که در پشت سرش لکهای از ناپاکی وجود دارد.
هوش مصنوعی: سکوت کن و بشنو ای گوینده، درد و اندوه معشوق را نسبت به عاشق. چونکه تا زمانی که خواستهای در کار باشد، جستجوگران برای دستیابی به آن همیشه در تلاشاند و درگیر مسائل میشوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
یکی ماهی همیبینم برون از دیده در دیده
نه او را دیدهای دیده نه او را گوش بشنیده
زبان و جان و دل را من نمیبینم مگر بیخود
از آن دم که نظر کردم در آن رخسار دزدیده
گر افلاطون بدیدستی جمال و حسن آن مه را
[...]
خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخوشی دیده
نگاهی سوی مشتاقان کنی از دیده دزدیده
نچیدم از هزاران گل یکی از گلشن حسنت
دلی پر خار دارم ز آن همه گلهای ناچیده
مکن منعم که آشوب دلست و آفت دیده
[...]
که یارب گرم در رخسار آن نازک میان دیده؟
که آن موی کمر چون موی آتش دیده پیچیده
مهیای دعا شو چون روان شد اشک از دیده
که نقش مهر گیرد خوب کاغذهای نم دیده
خموشی پرده پوش عیب باشد بی کمالان را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.