حسن چو بی پرده شد دلها به خون غلطان شود
خاک اطلس پوش گردد تیغ چون عریان شود
عشق عالمسوز را تسلیم سازد مهربان
بر خلیل الله آتش سنبل و ریحان شود
ناله عشاق سازد حسن را بیرحم تر
آتش گل را فغان بلبلان دامان شود
در غبار خط نهان گردید آن چشم سیاه
خانه ظالم به اندک فرصتی ویران شود
می گران گردیده است از می پرستیهای من
توبه از می می کنم چندان که می ارزان شود!
در نگیرد صحبت زاهد به صوفی مشربان
زشت در یک دیدن از آیینه رو گردان شود
می کند نان بخیل آیینه دل را سیاه
وای بر آن کس که بر خوان فلک مهمان شود
جنگ دارد ظالم از بی آلتی با خویشتن
خون خود را می خورد گرگی که بی دندان شود
سیل بیکارست چون از خود بر آرد خانه آب
نفس چون طغیان نماید بدتر از شیطان شود
مرگ نتواند ز کویش پای من کوتاه کرد
خار در ایام خشکی حافظ بستان شود
می رسد فیض سبکروحان به اطراف جهان
می شود آفاق روشن، صبح چون خندان شود
عشق ما را بی نیاز از درد و داغ زخم ساخت
ملک ویران از عدالت زود آبادان شود
خامه صائب چو آغاز گهرریزی کند
زنده رود تازه ای پیدا در اصفاهان شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به زیبایی و شدت عشق و شوق اشاره دارد. شاعر بیان میکند که وقتی حسن به میان میآید، دلها آغشته به خون عشق میشود و زیباییها نمایانتر میگردد. عشق به طور عمیق زندگی انسانها را تحت تأثیر قرار میدهد و حتی زهد و خشکی را به چالش میکشد. در عشق، درد و رنج نیز وجود دارد، اما این احساسات باعث تحول و آبادانی قلبها و جهان میشود. شاعر به تأثیر عشق بر مردم و قضا و قدر اشاره میکند و در نهایت از زنده شدن دوباره و روشنایی زندگی حاصل از این عشق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی بدون پرده و مستتر نمایان میشود، دلها دچار درد و رنج میشوند و زمین مانند پارچهٔ گرانبهای اطلس میشود، همچنان که شمشیری که از نیام بیرون میآید، خطرناک و بران خواهد بود.
هوش مصنوعی: عشق سوزان و پرشور، دل را تسلیم میکند و محبت، خلیل الله را با آتش گل و عطر ریحان مواجه میسازد.
هوش مصنوعی: عاشقان با نالهها و فریادهای خود، زیبایی را سنگدلتر و بیرحمتر میکنند. در همین حال، آتش عشق همچون فغان بلبلان، دامن گل را نیز میسوزاند.
هوش مصنوعی: چشم سیاه و زیبای کسی که در دل خط و نشانها پنهان شده است، به زودی در فرصتی کوتاه جایی که ظلم و ستم در آن حاکم است، ویران خواهد شد.
هوش مصنوعی: من بخاطر عرقخواریهایم به جایی رسیدهام که دیگر نمیتوانم ادامه دهم و از آن توبه میکنم؛ اما تصمیم دارم تا جایی پیش بروم که قیمت می پایین بیاید و دیگر ارزش نداشته باشد!
هوش مصنوعی: صحبتهای زاهد هیچوقت به صوفی نمیرسد؛ چرا که زیبایی در یک نگاه به آینه هم موجب میشود که او از خود دور و غمین شود.
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر کینه و حسادتش به دیگران آسیب میزند، در واقع چهرهی خود را خراب میکند. افسوس برای آن کسی که در زندگیاش به وسوسههای دنیا و فرصتهای زودگذر میپردازد و به میهمانی پرزرق و برق آنچه که جهان به او میدهد، مینشیند.
هوش مصنوعی: ظالم درگیری دارد که بدون ابزار و وسیله، خود را آزار میدهد؛ مانند گرگی که دندان ندارد و از خود خون میریزد.
هوش مصنوعی: سیل بیکار است چون آب خانه را خراب کند. نفس انسان وقتی طغیانی کند، بدتر از شیطان میشود.
هوش مصنوعی: هرگز مرگ نمیتواند مانع از حضور من در این دیار شود؛ حتی در روزهای سخت و خشک، درختان این باغ مثل خار در زمین خواهند ماند.
هوش مصنوعی: به خاطر ورود نعمتهای روحانی، تمام نقاط زمین روشن میشود و بهگونهای است که صبح با شادی و خنده میتابد.
هوش مصنوعی: عشق ما باعث شده که از درد و زخمهای عاطفی بینیاز شویم. اگرچه این دنیا در حال ویرانی است، اما با عدالت میتوان آن را سریعاً سر و سامان داد.
هوش مصنوعی: وقتی صائب قلمش را به آغاز نوشتن برمیدارد، همچون این است که جوی تازهای در اصفهان به وجود میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ماه رخسارش همی در غالیه پنهان شود
زلف مشکینش همی بر لاله شادروان شود
دردم آن روی است و درمانم هم از دیدار او
دیده ای دردی که در وی بنگری درمان شود
نه شگفتست ار بگردد زلف جانان جانور
[...]
دل بدو دادم که جان از روی او شادان شود
جان من هست او سزد گر دل فدای جان شود
گر بر او نازد دل و جان نیست طرفه زان کجا
دل سوی دلبر گراید جان سوی جانان شود
چون گل خندانش رخ چون لاله نعمانش لب
[...]
گر چه شاخ میوه دار آرایش بستان شود
هم دی اصل چشم زخم ملک تابستان شود
از کمال هیچ چیزی نیست شادی عقل را
زان که کامل بهر آن شد چیز تا نقصان شود
شاخها از میوهها گر گشت چون بی زه کمان
[...]
چون نهان و آشکارا نزد تو یکسان شود
صحبتت پیوسته گردد، خدمتت آسان شود
آفتابت راست گردد رو نماید بی قفا
ذرهای سایه نماند، هرچه خواهی آن شود
اینت اقبال و سعادت، اینت بخت و روزگار
[...]
گاه آن آمد که عالم جمله باغستان شود
صحن بستان از خوشی چون روضه رضوان شود
نرگس رعنا زمستی سر نهد بر پای سرو
غنچه را لب از خواص زعفران خندان شود
زلف سنبل را بیفشاند صبا مشاطه وار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.