مرا هر لحظه منزل آسمانی
تو را هر دم خیالی و گمانی
تو گویی کو طمع کردهست در من
جهانی زین خیال اندر زیانی
بر آن چشم دروغت طمع کردم
که چون دوزخ نمودستت جنانی
بر آن عقل خسیست طمع کردم
که جان دادی برای خاکدانی
چه نور افزاید از برق آفتابی
چه بربندد ز ویرانی جهانی
ز یک قطره چه خواهد خورد بحری
ز یک حبه چه دزدد گنج و کانی
چه رونق یا چه آرایش فزاید
ز پژمرده گیایی گلستانی
به حق نور چشم دلبر من
که روشنتر از این نبود نشانی
به حق آن دو لعل قندبارش
که شرح آن نگنجد در دهانی
که مقصودم گشاد سینهای بود
نه طمع آنک بگشایم دکانی
غرض تا نانی آن جا پخته گردد
نه آنک درربایم از تو نانی
ز بهمان و فلان تو فارغ آیند
طمع آن نی که گویندم فلانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تبیین رابطهی عشق و طمع میپردازد. او بیان میکند که هر لحظه به یاد محبوب است و در دلش خیالاتی دارد که موجب زحمتش میشود. شاعری نیز به تردید و نوعی نارضایتی از این طمع اشاره میکند و از زیباییها و جذابیتهای محبوبش سخن میگوید. او گاهی به ناامیدی و محدودیتهای عشق اشاره دارد و میخواهد که در عشقش تنها به دنبال حقیقت باشد و نه به دنبال منافع مادی. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که هدفش از عشق، عشق و محبت خالص است و نه فریب و سودجویی.
هوش مصنوعی: هر لحظه من در آرزوی رسیدن به تو هستم، و همیشه تصورات و خیالاتی درباره تو در ذهنم وجود دارد.
هوش مصنوعی: انگار که جهانی از خواسته و آرزو در من به وجود آمده و این فکر، باعث آسیب و زیانی برای من شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر چشمان فریبندهات به تو امید داشتم، اما متوجه شدم که زیباییات مثل آتش جهنم است.
هوش مصنوعی: من به عقل حقیر و کمارزشی امید بستم که جان خود را برای چیز ناچیزی فدای خاک و دنیای مادی کند.
هوش مصنوعی: این بیت به ما میگوید که آیا نور و روشنی که از تابش آفتاب میآید میتواند به دنیا افزوده شود یا اینکه این تابش میتواند موجب ویرانی و نابودی جهانی شود. در واقع، به تضادی اشاره دارد که بین ساختن و ویران کردن وجود دارد و به تاثیرات مثبت و منفی میپردازد.
هوش مصنوعی: از یک قطره چقدر میتواند دریا بنوشد؟ و از یک حبه چه چیز گرانبهایی را میتواند بدزدد؟
هوش مصنوعی: هر گونه زیبایی یا رونقی که از پژمرده شدن گیاهی در باغ به وجود آید، چه فایدهای دارد؟
هوش مصنوعی: به خدای محبوب و نور چشم معشوقم قسم که هیچ نشانهای از او روشنتر از این نیست.
هوش مصنوعی: به خاطر آن دو لب شیرین و جذابش که وصف و توصیف زیباییهای آن در هیچ زبانی گنجایش ندارد.
هوش مصنوعی: من هدفم این بود که دلی بزرگ و گشاده داشته باشم، نه اینکه امیدوار باشم که بتوانم کسب و کاری راه بیندازم.
هوش مصنوعی: من تنها به خاطر این در اینجا هستم که مقداری نان برای خودم بپزم و نه اینکه از تو نانی بربایم.
هوش مصنوعی: از چیزهای بیاهمیت و نظرات دیگران بیخیال باش و به آنچه که واقعاً ارزش دارد توجه کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
ولیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
به جام اندر تو پنداری روان است
و لیکن گر روان دانی روانی
به ماهی ماند ، آبستن به مریخ
بزاید ، چون فراز لب رسانی
شکفته شد گل از باد خزانی
تو در باد خزانی بی زیانی
همه شمشاد و نرگس گشتی ای دل
چه چیزی مردمی یا بوستانی
ز بوی موی پیچان سنبلی تو
[...]
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
و لیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
مرا تا باشد این درد نهانی
تو را جویم که درمانم تو دانی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.