گنجور

 
مولانا

عشق خامش طرفه‌تر یا نکته‌های چنگ چنگ

آتش ساده عجبتر یا رخ من رنگ رنگ

برق آن رخ را چه نسبت با رخان زرد زرد

تنگ شکر را چه نسبت با دل بس تنگ تنگ

مه برای مشتری بر تخت دل بر تخت دل

صد هزاران جان حیران گرد تختش دنگ دنگ

کوه طور جان‌ها سودای او سودای او

اندر آن که بهر لعلش می‌جهد جان سنگ سنگ

صیقل عشق ورا بگزین که تا از آینه ت

زود بزداید به لطف خویشتن او زنگ زنگ