گنجور

 
صائب تبریزی

بهشت و دوزخ ما هجر و وصل آن پسر باشد

صراط مردم باریک بین موی کمر باشد

به خط بردم پناه از آتش رویش، ندانستم

عیار شعله نیلوفری جانسوزتر باشد

عیار بدگهر از صحبت نیکان نیفزاید

گره بر دل نچسبد گرچه پهلوی گهر باشد

تغافل برنتابد خوان یغما، دست بیرون کن

جگر خوردن درین میدان نصیب بیجگر باشد

سر تسلیم بر خط ارادت نه، فراغت کن

که خون مرده ایمن از گزند نیشتر باشد

سلامت شبنم از سرچشمه خورشید باز آمد

حضور خاطر ما نیست دایم در سفر باشد

زبان کلک شکربار را چندی بگز صائب

مکرر می گزد دل را اگر شهد و شکر باشد

 
 
 
مولانا

دل من چون صدف باشد‌، خیال دوست دُر باشد

کنون من هم نمی‌گنجم‌، کز او این خانه پر باشد

ز شیرینی‌ِ حدیثش‌ شب‌، شکافیده‌ست جان را لب

عجب دارم که می‌گوید‌؟ حدیث حق مر باشد

غذاها از برون آید‌، غذای عاشق از باطن

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
حکیم نزاری

من آزاد آمدم زان دوست کز دشمن بتر باشد

به ظاهر معتبر گوید به باطن مختصر باشد

حضور و غیبتِ یاران مخلص مختلف نبود

حذر اولاتر از یاری که در غیبت دگر باشد

نه از بی دانشی بود این که دشمن دوست دانستم

[...]

امیرخسرو دهلوی

مبارک بامدادی کان جمال اندر نظر باشد

خجسته طالعی کان ماه را بر ما گذر باشد

گرت بیند کسی کز زندگی دل خبر دارد

عجب نبود، اگر تا زنده باشد بی خبر باشد

نظر از دور در جانان بدان ماند که کافر را

[...]

کمال خجندی

گرفتار سر زلفت کجا در بند سر باشد

زهی با بسته سودا که از سر باخبر باشد

کسی کز قامت جانان به طوبی سر فرود آرد

دراز اندیشه خوانندش ولی کوته نظر باشد

مرا سریست با مهرت که آن دیگر نخواهد شد

[...]

نظیری نیشابوری

دلم از ناله خوش گردید امید اثر باشد

بسی آسود شستم این خدنگم کارگر باشد

اگر دزدیده دیدن ها نباشد بهر پاس دل

محبت از تغافل های بیجا در خطر باشد

دلم تا خو به آسایش نگیرد روز خرسندی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه