بهشت و دوزخ ما هجر و وصل آن پسر باشد
صراط مردم باریک بین موی کمر باشد
به خط بردم پناه از آتش رویش، ندانستم
عیار شعله نیلوفری جانسوزتر باشد
عیار بدگهر از صحبت نیکان نیفزاید
گره بر دل نچسبد گرچه پهلوی گهر باشد
تغافل برنتابد خوان یغما، دست بیرون کن
جگر خوردن درین میدان نصیب بیجگر باشد
سر تسلیم بر خط ارادت نه، فراغت کن
که خون مرده ایمن از گزند نیشتر باشد
سلامت شبنم از سرچشمه خورشید باز آمد
حضور خاطر ما نیست دایم در سفر باشد
زبان کلک شکربار را چندی بگز صائب
مکرر می گزد دل را اگر شهد و شکر باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مفهوم عشق و فراق و وصال میپردازد. بهشت و دوزخ به نوعی به حالتی از ارتباط با معشوق نسبت داده شده، و صراطی که مردم بر آن حرکت میکنند به ظرافت و حساسیت این ارتباط اشاره دارد. شعر به دلتنگی ناشی از دوری و شوق وصال اشاره میکند و بیان میدارد که پایبندی به خوبی و نیکان از درد و رنج کم نمیکند. همچنین به سختیهای عشق و نگرانیهای آن پرداخته و میگوید که تسلیم شدن در برابر درد و رنج عشق راهی بجز آگاهی از آن نیست. در کل شعر حسرت و شور عشق و دشواریهای آن را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: بهشت و دوزخ ما به جدایی و وصال آن پسر بستگی دارد؛ راه مردم مانند موی کمر باریک است.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت صورت او، به نوعی از خطر و آتش آن پناه بردم، اما نمیدانستم که شدت و شدت این شعله، زیباتر و آتشینتر از چیزی است که تصور میکردم.
هوش مصنوعی: وجود شخصی که در ذات خود بد است، در کنار افراد نیکو تأثیری نخواهد داشت و ارتباط با او نمیتواند دل را از سختیها رهایی بخشد، حتی اگر در کنار او هم انسانهای خوب دیگری باشند.
هوش مصنوعی: فراموشکاری در برابر فرصتهای زندگی جایی ندارد؛ باید در این میدان فعال بود و به دنبال خواستههایمان رفت، زیرا تنها افرادی که جسور و شجاع هستند میتوانند به آرزوهایشان برسند.
هوش مصنوعی: سر خود را به نشانی ارادت بر زمین بگذار و از هرگونه نگرانی فارغ باش، زیرا حتی خون مرده نیز از آسیب و آزار ایمن است.
هوش مصنوعی: شبنم با انرژی و زیبایی خورشید به زندگی بازمیگردد، اما اینگونه نیست که همواره در ذهن ما حضور داشته باشد، چون ممکن است در سفر باشد و در دسترس ما نباشد.
هوش مصنوعی: مدتهاست که زبان دلپذیر و شیرین کلام، دل را میگزد و اگر دل خوشایند باشد، باز هم بر این کار ادامه میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل من چون صدف باشد، خیال دوست دُر باشد
کنون من هم نمیگنجم، کز او این خانه پر باشد
ز شیرینیِ حدیثش شب، شکافیدهست جان را لب
عجب دارم که میگوید؟ حدیث حق مر باشد
غذاها از برون آید، غذای عاشق از باطن
[...]
من آزاد آمدم زان دوست کز دشمن بتر باشد
به ظاهر معتبر گوید به باطن مختصر باشد
حضور و غیبتِ یاران مخلص مختلف نبود
حذر اولاتر از یاری که در غیبت دگر باشد
نه از بی دانشی بود این که دشمن دوست دانستم
[...]
مبارک بامدادی کان جمال اندر نظر باشد
خجسته طالعی کان ماه را بر ما گذر باشد
گرت بیند کسی کز زندگی دل خبر دارد
عجب نبود، اگر تا زنده باشد بی خبر باشد
نظر از دور در جانان بدان ماند که کافر را
[...]
گرفتار سر زلفت کجا در بند سر باشد
زهی با بسته سودا که از سر باخبر باشد
کسی کز قامت جانان به طوبی سر فرود آرد
دراز اندیشه خوانندش ولی کوته نظر باشد
مرا سریست با مهرت که آن دیگر نخواهد شد
[...]
دلم از ناله خوش گردید امید اثر باشد
بسی آسود شستم این خدنگم کارگر باشد
اگر دزدیده دیدن ها نباشد بهر پاس دل
محبت از تغافل های بیجا در خطر باشد
دلم تا خو به آسایش نگیرد روز خرسندی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.